اصولاً ما ایرانیها عادت داریم که شاهد به حراج گذاشتن آبرو و اسطورههای باستانی کشورمان در هالیوود و بازیهای ویدئویی باشیم. اینجا باید اول یک سوزن به خودمان بزنیم و بعد یک جوالدوز به خارجیها، چرا که نه تنها از فرهنگ سازی تاریخمان درمانده بودهایم حتی صدای رسایی هم در برابر هتک حرمت فرنگیها در قبال اسطورههایمان نداشتهایم. آنها هم عاشق چشم و ابروی ما نیستند و به همین خاطر تا میتوانند در رسانههای مصور و سرگرمیهایشان به ما میتازند. البته عناوینی نیز به چشم میخورند که جانب انصاف را رعایت کردهاند و حداقل روی کاغذ سعی داشتهاند تصویری متعادل از فرهنگ ایران باستان را به تصویر بکشند. اما خب از شما چه پنهان کفه ترازو بیشتر به سمت تخریب و تحقیر ایران و ایرانی سنگینی میکند. شاید در میان کلکسیونی از بازیها و فیلمهای سینمایی که تا به حال تاریخ و اسطورههای باستانی ایران را با تحقیر و تمسخر همراه کردهاند، کمتر کسی حتی به کریتوس و God of War برای حضور در این لیست فکر کند. حق هم دارید، به هر حال از آن زمان که پلی استیشن(PlayStation) بازی را ساخته نزدیک به 15 سال گذشته است و جز برای اندک گیمرهای کلاسیک و قدیمی شاید چندان خاطرهای باقی نمانده باشد. در این مطلب نگاهی به داستان قتل خشایار شاه به دست کریتوس و نبرد این دو میاندازیم که خواندنش خالی از لطف نیست. برای ادامه مطلب با وب سایت تک سیرو همراه باشید.
God of War: Chains of Olympus؛ نسخهای متفاوت و خاص!
God of War: Chains of Olympus در حقیقت چهارمین نسخه از مجموعه اصلی خدای جنگ به حساب میرود. سونی تازه به بازار کنسولهای دستی رو آورده بود و با عرضه موفقیت آمیز PSP قصد داشت بازار این پلتفرم را تحت سیطره خودش بگیرد. آنها روی کاغذ سخت افزار اجرایی نسبتاً مناسبی برای ساخت بازیها خلق کرده بودند اما از بخت بد سازندگان شرکتهای Third Party در ابتدا رغبت چندانی به بهینه سازی و ساخت عناوین خودشان را برای PSP نداشتند. به هر حال خود سونی دست به کار شد و از قضا هیچ گزینهای بهتر از خدای جنگ (God of War) که حسابی توانسته بود روی پلتفرم PS2 غوغا به راه بیاندازد وجود نداشت. آن زمان استدیوی اصلی تولید کننده این مجموعه یعنی Santa Monica یک سر داشت و هزار سودا، به همین خاطر نمیتوانست همزمان با پروژههای بزرگ خودش کار ساخت چنین عنوان متفاوتی را پیش ببرد. اینجا بود که استدیوی Ready at Dawn وارد میدان شد. گیمرهای نسل جدید آنها را به واسطه ساخت بازی The Order: 1886 میشناسند. عنوانی انقلابی که حتی با گذشت این همه سال همچنان از نظر گرافیکی جز بهترینهاست. بگذریم، خلاصه آن که Ready at Dawn این ریسک را متحمل شد و تصمیم گرفت ظرف سه سال ساخت بازی را به اتمام رسانده و در سال 2008 به بازار عرضه کند. ریسکی که البته با درخشش فوق العاده بازی هم همراه شد، آن قدر درخشان که رسانه IGN به عنوان یکی از سرسختترین منتقدان آن زمان به بازی نمره 9.5 را دارد. حتی از منظر فروش هم سونی حسابی مزد تلاشش را گرفت و بعدها این عنوان را برای کنسولهای خانگیاش هم منتشر کرد.
داستان نبرد کریتوس و خشایارشاه
God of War: Chains of Olympus روزهای سیاه کریتوس را پس از فریب خوردنش توسط اریس و در نهایت قتل دختر و همسرش را روایت میکند. حالا او مانده و عذاب وجدانهای روز افزونش که چارهای جز خدمت کردن به خدایان Olympus برای وی باقی نگذاشته است. در همین راستا God of War: Chains of Olympus یک افتتاحیه پرشکوه و سراسر حماسی را به تصویر میکشد. یعنی جایی که کریتوس به عنوان خدمتگزار خدایان المپنشین مامور میشود که از هجوم ایرانیان به سمت Attica (یا همان آتن) جلوگیری کند. اولین رویارویی او با سپاه ایرانیان دقیقاً هم در همینجا و به عنوان اولین مرحله بازی رقم میخورد. کریتوس که حالا برای خدمت کردن از هیچ تلاشی دریغ نمیکند، با شکست ارتش پارسیان به نبرد با پادشاه ایرانی میرود. راستش را بخواهید هیچ وقت در بازی ذکر نمیشود که پادشاه ایران زمین همان خاشایارشا باشد. اما عدهای میگویند با توجه به نبرد وی با اسپارتها در 480 سال پیش از میلاد، احتمالاً همان خشایارشا باشد. البته یک عده هم اعتقاد دارند که خود داریوش، پدر خشایارشا ده سال پیش از آن در نبرد ماراتون به مصاف یونیان رفته است، اما حداقل این را میدانیم که اسپارتها در آن نبرد حضور نداشتند. در جریان بازی مشخص میشود که خشایارشا جدا از این که به دنبال فتح Attica است، قصد دارد آئین خود که همان زرتشتی باشد را هم جایگزین عقیدههای مردم شهر کند. همچنین خشایارشا در داخل بازی میتواند افریت را هم احضار کند. افریت در حقیقت یک دیو آتیشن غول پیکر است که میتواند با حلقه آتشین خودش گروهی از دشمنان را به راحتی نابود کند. البته افریت بیشتر ریشه عربی دارد و احتمالاً پادشاه ایران بعد از تحت سلطه گرفتن مناطق عرب نشین توانسته آن را تصاحب کند. در نهایت کریتوس هم بعد از شکست و قتل خشایارشا این افریت را تصاحب کرده و در اختیار میگیرد. البته این تنها سلاح پارسیان برای تصاحب Attica نبود. آنها یک موجود غول پیکر به نام باسیلیک را در اختیار دارند که یک تنه برای تصاحب کردن شهر کافی به نظر میرسید. در ادامه برایتان از نبرد کریتوس با باسیلیک نیز خواهیم گفت.
قتل خشایارشا توسط کریتوس
در شرایطی که Attica تقریباً در حال تصرف کامل ایرانیان است و باسیلیک هم به قتل عام مردم و احاطه شهر میپردازد، کریتوس و خشایارشا در دروازه ورودی با یکدیگر روبرو میشوند. در اینجا پادشاه ایرانی انگیزهاش از حمله را گسترش دین پاکی (زرتشتی) عنوان میکند و از شکوه سرزمین پارس سخن میگوید. کریتوس اما گوشش به این حرفها بدهکار نیست و خیلی زود نبرد بین این دو شکل میگیرد. همانطور که نتیجه از همان ابتدا هم مشخص بود، کریتوس موفق میشود خشایارشا را در این نبرد شکست بدهد. در ادامه مکالمات این دو را در لحظات انتهایی نبرد میخوانیم.
خشایارشا: خواهش میکنم! جانم را ببخش! هر چیزی بخواهی به تو میدهم.
کریتوس: تو چیزی نداری که من بخواهم!
خشایارشا: پادشاهی و ثروتم را بگیر.
کریتوس: من داشتههایت را نمیگیرم، اما جانت را خواهم گرفت.
در انتها کریتوس به وعدهاش عمل میکند و با صندوق طلایی که در کنار خشایارشا قرار گرفته، جمجمه وی را میشکند و بعد از آن به سمت مبارزه با باسیلیک میرود تا در نهایت او نیز به سرنوشت پادشاه ایرانی دچار شود.