دنیای گیم دیگر آن صنعت دست و پا بسته گذشته نیست! حالا عمیقترین دیدگاه و فلسفههای وجود بشر هم در بازیهای ویدئویی جسورانه و شجاعانه روایت میشوند. آنچنان که هالیوود و دار و دستهاش بعد از دیدن روایتهای معرکه این بازیها تمام قد به احترامش بایستند و کلاه از سر بردارند. رابطههای برادری در عناوین صنعت گیم هم نمونهای بارز برای چنین عرض اندامی هستند. تا دلتان هم بخواهد تنوع داستان سرایی و شخصیت پردازی داریم. ممکن است در یک بازی دو برابر دشمن قسم خورده یکدیگر باشند و یا حتی مثل فیلم هندیها تا آخرین لحظه همدیگر را نشناسند. یا این که ممکن است از همان ابتدا هم پا به پای هم برای رستگاریشان تلاش کنند. هنر بازیهای ویدئویی و چیزی که باعث شده این شخصیت پردازی متمایز از آثار سینمایی شود، به مفهوم تعاملی صنعت گیم برمیگردد. این که خود ما گیمرها میتوانیم با انتخابهای داستانی و روند گیم پلی این شخصیت پردازی را شکل دهیم یک تنه روح گیمر را به عرش میرساند. ما در هیچ حوزهای از هنر و سرگرمی چنین آزادانه برای خلق یک داستان سرایی عمیق و پرمعنا دست و بالمان باز نیست. سازندگان زیادی در این موفقیت نقش داشته اند. از عناوین Sony بگیرید تا Capcom و حتی Nintendo و خلاصه هر شرکتی که فکرش را بکنید در این زمینه حرف های زیادی برای گفتن دارد. در این لیست هم نگاهی به برترین روابط برادری در بازیها نگاه خواهیم انداخت و بار دیگر این واقعیت را با خودمان مرور میکنیم که پیوند خونی حرف اول را میزند. برای مشاهده ادامه مطلب با وب سایت تک سیرو همراه باشید.
Dante و Vergil – بازی Devil May Cry
از بین تمام اخویهای موجود در لیست برترین روابط برادری در بازیها، دانته و ورجیل از سری Devil May Cry بی ثباتترین و به قول امروزیها تاکسیکترین رابطه برادری را دارند. یک چیزی مثل رابطه تور و لوکی! یعنی دو جریانی که جان به جانشان کنند با هم آبشان توی یک جوب نمیرود. به هر حال هر دو پس از مرگ مادرشان که در حقیقت یک انسان هم بود، تصمیم گرفتند مسیرهای کاملاً متفاوتی را در پیش بگیرند. به همین خاطر به دو قطب یک جریان و طرز تفکر مبدل شدند. دانته ترجیح داد ابعاد انسانی و ضد شیطانی را انتخاب کند و اتفاقاً از بشر در مقابل اهریمنها محافظت نماید. این دقیقاً برخلاف دیدگاه ورجیل بود. او روح شیطانی خودش را پذیرفت و در این راه هم از هیچ تلاشی دریغ نمیکرد. در حالی که دانته یک شخصیت شوخ طبع و اجتماعی داشت، ورجیل در بهترین حالت یک فرد سرد و بیروح بود که تنها روی هدفش تمرکز میکرد. با این حال علی رغم تفاوتهای اساسی که این دو شخصیت در نگرش و طرز تفکرشان دارند، خالی از وجه اشتراک هم نیستند. پربیراه نیست بگوییم که هر دو از منظر بیباک بودن و شجاعت یک سر و گردن از تمامی برادرهای موجود در این لیست بالاتر باشند. از شما چه پنهان خوشتیپتر و کاریزماتیکتر هم هستند.
Mario و Luigi – بازی Mario
غیرممکن است که در مورد روابط برادری در بازیها صحبت کنیم و حرفی از نمادینترین زوج تاریخ صنعت گیم نباشد. ماریو و لوئیجی (Mario and Luigi) زوج جدایی ناپذیری هستند که همیشه رابطه برادریشان اسیر مادیات دنیا نمیشود و خلاصه همیشه پشت یکدیگر هستند! ماریو حرف اول را در این رابطه میزند و لوئیجی بیشتر به عنوان یک سایه و مکمل در کنار او حضور دارد اما او هم به واسطه شخصیت خجالتی و بعضاً شوخ خودش طرفداران زیادی دست و پا کرده است. در هر صورت آنها صرف نظر از بازی، همیشه هوای هم را دارند و با یکدیگر میتوانند حتی دنیا را هم نجات دهند. شاید به همین خاطر هم فکر کردن به آنها بدون دیگری عملاً غیرممکن است. هر چه باشد آنها از دهه 80 میلادی پای ثابت محبوبترین بازیهای بازار بودهاند و با وجود گذشت بیش از 4 دهه جلال و جبروت خودشان را حفظ کردهاند.
Nathan و Sam – بازی Uncharted
راستش را بخواهید بعد از سه گانه استثنایی فرانچایز Uncharted همیشه این پرسش در ذهنمان جاری بود که اصلاً برای چهارمین نسخه این مجموعه Naughty Dog قصد دارد سراغ چه ایده متفاوتی برود که اسیر کلیشهها نشود؟ نیل دراکمن اما فکر همه جای کار را کرده بود. درست در زمانی که فکرش را نمیکردیم سر و کله برادر نیتن دریک پیدا شد. سم دقیقاً همان مهره گمشده فرانچایز آنچارتد بود. چیزی که نیتن دریک برای تکمیل شخصیت پردازی معرکهاش به آن نیاز داشت. به هر حال با وجود سه نسخه اصلی این مجموعه همچنان خیلی از گیمرها اعتقاد داشتند که ابعاد ناشناخته زیادی از شخصیت این کاراکتر باقی مانده است. خصوصاً این که تا پیش از نسخه چهارم ما چندان اطلاعات دقیقی از گذشته و زندگی این شخصیت نداشتیم. سم اما با آمدنش و فلش بکهایی که داشت توانست این خلاء را برای همیشه پر کند. همانطور که احتمالاً میدانید سم و نیتن پس از مرگ مادرشان در یک یتیم خانه با زندگی کسل آورشان سر و کله میزدند. اما به دنبال یک دزدی، آنها مسیرشان از یکدیگر جدا شد! آن قدر که نیتن کار برادرش را تمام شده میدانست تا این که بعد از بازنشستگیاش سر و کله سم آنهم با هیکل چهارشانه و یک پیشنهاد ماجراجویی جذاب پیدا شد. در شرایطی که آنها در بسیاری از ابعاد خصوصاً فیزیک بدنی و مبارزات به یکدیگر شباهت دارند اما از منظر خلاقی تفاوتشان زمین تا آسمان است. سم از آن دست افرادی است که مادیات برایش همه چیز است و راستش را هم بخواهید حد و مرز اخلاقی خاصی هم نمیشناسد در حالی که نیتن همیشه اصول خودش را حفظ میکند.
Joel و Tommy – بازی The Last of Us
باز هم نیل دراکمن و باز هم یک معجزه بیبدیل در شخصیت پردازی بازیها! اصولاً جوئل و تامی یکی از عمیقترین و شاید پرمعناترین روابط برادری در بازیها را به خودشان اختصاص دادهاند. از قضا هر دو در برخورد با جهان پسا آخرالزمانی بازی، مسیرهایی متفاوت را برگزیدهاند. جوئل بعد از غم فراق دخترش حالا به فردی خشن، بیروح و حتی بیاعتماد تبدیل شده است. اما از آن طرف تامی همچنان به معنا و مفهوم زندگی اهمیت میدهد و به دنبال امیدواری در دل آشفتگیهای دنیای بازی میگردد. بازی از طریق دیالوگها، تعاملات و تصمیمگیریهای این دو شخصیت، رابطهای را به تصویر میکشد که پر از عشق، خشم، ناامیدی و حتی احترام است. تامی غم و مشقت برادرش را خوب درک میکند و در این بین سعی میکند او را دوباره با جنبههای مادی و انسانی زندگی آشتی دهد، اما جوئل هم از آن طرف همیشه به دنبال چالشهایی است که شاید هیچ کس حتی در مخیلهاش هم به آن فکر نکند. یکی از لحظات برجسته این رابطه زمانی است که جوئل و الی برای یافتن تامی به شهر جکسون میرسند. جایی که تامی، در تضاد کامل با جوئل، با همسرش ماریا در تلاش است تا جامعهای صلحآمیز و پایدار بنا کند. در اینجا، بازی به زیبایی نشان میدهد که چطور دو برادر که از یک گذشته مشترک آمدهاند، میتوانند آیندهای کاملاً متفاوت بسازند. به لطف این تفاوتها و البته شباهتها، این رابطه یکی از پختهترین و درگیرکنندهترین روابط تاریخ صنعت گیم را به تصویر میکشد.
Sean و Daniel – بازی Life is Strange 2
در ظاهر، ماجراجویی شان و دنیل دیاز کلیشهای و منسوخ شده به نظر میرسد. دو برادر با اختلاف سنی ملموس که حالا بعد از یک اتفاق تلخ مجبور میشوند تن به یک ماجراجویی پر پیچ و خم بدهند. اما اوج هنر سازندگان Life is Strange 2 دقیقاً همینجا رقم میخورد. جایی که اوج هنر روابط برادری در بازیها را در جز به جز داستان و حتی در کوچکترین و شاید بیاهمیتترین قسمت آن به تصویر کشیده می شود. شان به عنوان برادر بزرگتر که داغ فقدان پدر را دیده حالا مامور حفاظت از برادر کوچکتر از خودش است. در عین حال معصومیت و تفکرات کودکانه دنیل هم باعث شده تا این رابطه همیشه فراز و نشیبهای خاص خودش را داشته باشد. علی رغم تفاوتهای اخلاقی که شان و دنیل به خاطر اختلاف سنی قابل توجهشان دارند، این عشق و محبت است که این دو را در کنار یکدیگر قرار میدهد. جایی که شان حتی بعد از عصبانی شدن هم در برابر معصومیت برادرش، خشم خود را سرکوب میکند. چنین لحظات احساسی و پرمعنا در بازی تا دلتان بخواهد وجود دارد. از تلاش شان برای حفظ دنیل در برابر خطرات فیزیکی و روانی گرفته تا لحظاتی که دنیل در کنار شان، معصومیت کودکانه خود را حفظ میکند. در عین حال سازندگان خیلی زیرکانه با قراردادن انتخابهای داستانی بزرگ سر راهتان به این رابطه چالشهای زیادی اضافه کرده و بعضاً شما را در میان کوله باری از سوالات رها میکنند. این که ترجیح بدهید شان یک برادر سلطهگر و خود رای باشد یا این که یکدلی و محبت را سر لوحه کارش قرار دهد.
Sans و Papyrus – بازی Undertale
Undertale یکی از اصلیترین دلایل تحول بازیهای مستقل بود که تقریباً یک دهه پیش توانست با همان گرافیک پیکسلی و تم منحصر به فردش یکی از عجیبترین و بهترین عناوین تاریخ صنعت گیم را به تصویر بکشد. بخش زیادی از این موفقیت به خاطر داستان پردازی جسورانه آن هم بدون قید و بندهای گرافیکی و جلوههای سینماتیک بود. نمونه بارزش هم شخصیت پردازی غنی میان دو برادر یعنی Sans و Papyrus است. سانس بیشتر یک شخصیت واقع گراست که زندگی را چندان جدی نمیگیرد و به همین خاطر زبانش یا خرج شوخ طبعی میشود یا این که به دنبال تفهیم واقعیتهای تلخ و سخت زندگی به برادرش است. از آن طرف پاپیروس به مراتب پرانرژیتر است و نگاه شوخ طبعانه و مثبتی به وقایع اطرافش دارد. همین مورد باعث شده تا در عین رابطه برادری و نزدیک بین این دو شخصیت تفاوتها خودشان را بیشتر نشان دهند. به عنوان مثال در حین تجربه بازی پاپیروس دائماً برای خودش رویا پردازی میکند و از فانتزیها و حتی اهدافش میگوید. در حالی که سانس ترجیح میدهد توی کله برادرش فرو کند که زندگی بیرحمتر از این حرفهاست و اصلاً به سخنان و اهداف برادرش توجهی نخواهد کرد. برگ برنده بازی هم اتفاقاً همین است. یعنی روایتی جسورانه و عمیق آن هم برای یک اثر پیکسلی و چند بیتی که از منظر هزینه حتی با یک اثر متوسط آن روزها هم قابل مقایسه نبود.
جمع بندی
برادر یعنی سازگاری در عین پارادوکس! دوست داشتن در عین تفاوتها! رفاقت در عین حسادت و حتی رقابت! تنها یک پیوند خونی و ژنتیکی میتواند چنین اوصافی را در کنار هم قرار دهد. البته همیشه هم ماجرا به این خوبی و خوشی نیست. ممکن است تفاوتها به شباهتها و این پیوند خونی بچربند. آنجاست که دو برادر دشمن قسم خوردهی هم میشوند و تمام زندگیشان را صرف نابودی دیگری میکنند. صنعت گیم اتفاقاً این مورد دوم را هم به خوبی به تصویر کشیده و به لطف ماهیت تعاملیاش حتی درک بیشتری هم به مخاطب میدهد. در این مطلب نگاهی به لیست برترین روابط برادری در بازیها انداختیم. برادرهایی که فارغ از نام و نشانشان یک نمونه عالی برای توصیف یک رابطه خونی و ژنتیکی هستند.