
شاید کمتر کسی فکر میکرد که یکی از بزرگترین غافلگیریهای سال 2025، عرضه مجدد بازیای باشد که توانست در زمان خودش، خوش درخشیده و ژانر نقشآفرینی را به سطح جدیدی از کیفیت و محتوا برساند. بازیای که شاید اگر نبود، امروز چیزی به نام دارک سولز و الدن رینگ نداشتیم و حتی شاید چهره صنعت پرآوازه ویدیوگیم را برای همیشه تغییر میداد. بله! درست حدس زدید؛ داریم راجع به بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion Remastered صحبت میکنیم. بازیای که توانسته در غیاب نسخه جدید این مجموعه، به خوبی جای خالی پیش آمده را پر کرده و حتی تجربهای درخور را به مخاطبان تازه این سری تحویل دهد. به همین منظور ما هم تصمیم گرفتیم تا در کنار این بازی، آثاری را به شما معرفی کنیم که میتوانند در نبود نسخه جدید سری The Elder Scrolls، تجربهای مناسب و دوستداشتنی را در ژانر نقشآفرینی به ما تحویل دهند. تجربهای که به حتم میتواند مورد توجه دوستداران این ژانر قرار گرفته و شما را ساعت بیشماری در دنیاهای رنگارنگ و هیجانانگیز خود غوطهور کنند. پس در ادامه این مقاله همراه تکسیرو باشید.
The Witcher 3: Wild Hunt
در صدر فهرست بهترین بازیهای ویدیویی تاریخ، نامی میدرخشد که حتی با گذشت سالها، همچنان قلب گیمرها را تسخیر کرده است: ویچر 3: وایلد هانت. این شاهکار بیبدیل، نهتنها یکی از بهترین بازیهای جهانباز فانتزی محسوب میشود، بلکه بهجرئت میتوان گفت که در کنار عناوینی مثل اسکایریم، با گذر زمان نهتنها کهنه نشده، بلکه هر روز جذابتر و باشکوهتر به نظر میرسد. وقتی این بازی در سال 2015 منتشر شد، نقدهای منتشر شده در وصف این بازی، پر از تعریف و تمجید و ستایش بود. از مناظر خیرهکننده و نفسگیر گرفته تا لباسهای پرنقشونگار و جزئیات بصری بینظیر، ویچر 3 هنوز هم بسیاری از بازیهای جدیدتر را در زمینه گرافیک و طراحی شرمنده میکند. دنیایی که استودیوی سیدی پراجکت رد (CD Projekt Red) خلق کرده، آنقدر زنده و پویاست که انگار هر گوشهاش داستانی برای گفتن دارد. اگر تا به حال پای این بازی ننشستهاید، آماده باشید تا در دنیایی غرق شوید که ساعتها و حتی روزها از زندگیتان را به خودش اختصاص خواهد داد.
در این بازی، شما در نقش گرالت از ریویا قرار میگیرید؛ شکارچی هیولاهای افسانهای با موهای نقرهای و زبانی به همان اندازه تیز و برنده. گرالت شخصیتی است که نهتنها بهخاطر مهارتهایش در مبارزه، بلکه بهخاطر پیچیدگیهای شخصیتی و انتخابهای اخلاقیاش، به یکی از ماندگارترین قهرمانان دنیای گیم تبدیل شده است. ویچر 3 بهعنوان سومین نسخه از این سری، نقطه شروع فوقالعادهای برای تازهواردان است. داستان و سیستم مبارزه بازی بهگونهای طراحی شده که بهآرامی شما را با دنیای عظیم و پرجزئیاتش آشنا میکند، بدون اینکه احساس سردرگمی کنید. این بازی تمام آن چیزی را که سری ویچر بهخاطرش شهره است، در خود جای داده: آزادی انتخاب. از نحوه پاسخگویی به درخواستهای شخصیتهای بازی گرفته تا چگونگی پیشبرد مأموریتهای بینظیر و استادانه نوشتهشده، همهچیز در دستان شماست. چه بخواهید کودکی را از چنگال جادوگران نجات دهید، چه بهدنبال یافتن یک ماهیتابه گمشده باشید، هر انتخابی که میکنید، تأثیری عمیق بر داستان و دنیای اطرافتان خواهد گذاشت.
یکی از بزرگترین نقاط قوت ویچر 3 اما گستردگی و عمق آن است. تجربه بازی برای برخی از ما بین 30 تا بیش از 250 ساعت طول کشیده است! این یعنی ویچر 3 بهراحتی میتواند آخر هفتههای شما را به یک ماجراجویی تمامعیار تبدیل کند. اگر هم از آن دسته گیمرهایی هستید که دوست دارید تجربهتان را شخصیسازی کنید، بهتر است که سری به مادهای این بازی بزنید؛ مادهایی که اجازه میدهند تا از گرافیک بهبودیافته گرفته تا اضافه شدن مأموریتها و آیتمهای جدید، بازی را به سلیقه خودتان شکل دهید. این بازی نهتنها یک اثر سرگرمکننده، بلکه یک تجربه عمیق و احساسی است که شما را با داستانها، شخصیتها و انتخابهایش به چالش میکشد. اگر بهدنبال یک بازی هستید که هم از نظر گیمپلی و هم از نظر روایت، شما را مبهوت کند، ویچر 3 همان جواهری است که باید به کلکسیونتان اضافه کنید.
Fallout 4
یکی دیگر از شاهکارهای استودیوی بتسدا، فالاوت 4، شما را به سفری در یک دنیای پساآخرالزمانی میبرد که در آن هر گوشهاش مملو از شگفتیها و خطرهای غیرمنتظره است. این بازی با استفاده از موتورCreation Engine که پیشتر در اسکایریم به کار رفته بود، شما را به سرزمینی نابودشده توسط فاجعه هستهای میکشاند. در این دنیا، با موجوداتی عجیب مثل جهشیافتهها، رباتهای پیشرفته (اما به سبک و سیاق دهه پنجاه میلادی) و شخصیتهایی مواجه میشوید که هرکدام داستان خاص خودشان را دارند. اگرچه فالاوت 3 اولین نسخهای بود که این سری را بهصورت کاملاً سهبعدی به نمایش گذاشت، اما فالاوت 4 بهعنوان جدیدترین نسخه تکنفره (بهجز فالاوت 76 که یک بازی آنلاین است)، تجربهای مدرنتر و پختهتر ارائه میدهد که همچنان طرفداران را شیفته خود نگه داشته است.
یکی از جذابترین ویژگیهای فالاوت 4، حس واقعی بازسازی یک تمدن از دل ویرانیهاست. برخلاف بسیاری از بازیها که صرفاً شما را در نقش یک ماجراجو قرار میدهند، در این بازی احساس میکنید که واقعاً در حال بازگرداندن نظم و امید به یک دنیای آشوبزده هستید. وقتی به شهرکهای مختلف کمک میکنید، شاهد رشد و پیشرفت آنها خواهید بود؛ خانهها ساخته میشوند، مزارع جان میگیرند و مردمان آن سرزمین دوباره لبخند میزنند. این حس پیشرفت، فالاوت 4 را از بسیاری از بازیهای دیگر متمایز میکند. اما این پایان ماجرا نیست! طرفداران این بازی با خلق مادهای فالاوت 4، دنیای بازی را گسترش دادهاند و شخصیتها، مأموریتها و حتی سناریوهای کاملاً جدیدی به آن اضافه کردهاند. برای مثال، ماد فالاوت لندن شما را به یک ماجراجویی کاملاً جدید در شهر لندن میبرد و نشان میدهد که خلاقیت طرفداران این بازی تا چه حد میتواند شگفتانگیز باشد.
فالاوت 4 دنیایی پر از آزادی و اکتشاف به شما ارائه میدهد. از گشتوگذار در خرابههای بوستون گرفته تا مواجهه با گروههای مختلفی مثل برادرهود آو استیل (Brotherhood of Steel)، هر لحظه از بازی پر از تصمیمگیریهای دشوار و لحظات بهیادماندنی است. اگر عاشق بازیهایی هستید که به شما اجازه میدهند داستان خودتان را بنویسید و دنیایی پر از رمز و راز را کاوش کنید، فالاوت 4 همان تجربهای است که ساعتها شما را سرگرم خواهد کرد.
Dragon Age: Inquisition
سری دراگون اِیج شاید به اندازه اسکایریم قدمت نداشته باشد، اما با دنیای فانتزی پرجزئیات و داستانهای عمیقش، جایگاه ویژهای در قلب طرفداران سبک نقشآفرینی پیدا کرده است. آخرین نسخه این سری سومین اثر از استودیوی بایوور (BioWare) است که شما را به سرزمین جادویی تداس میبرد؛ دنیایی مملو از پادشاهیهای باشکوه، مناظر متنوع و موجودات اسرارآمیز. وقتی این بازی در سال 2014 منتشر شد، نقدهای منتشر شده در باب این اثر، پر از تحسین بود و حالا، بیش از یک دهه بعد، اینکویزیشن همچنان یکی از بهترین بازیهای نقشآفرینی محسوب میشود.
برخلاف اسکایریم که معمولاً از زاویه دید اولشخص تجربه میشود، اینکویزیشن بهصورت سومشخص بازی میشود و این امکان را به شما میدهد که دنیای رنگارنگ و پرجزئیاتش را از نزدیک ببینید. دنیای تداس پر از مأموریتهای جانبی، گنجینههای مخفی و داستانهای فرعی است که ساعتها شما را مشغول نگه میدارد. اگر در اسکایریم عاشق سیستم لوت (جمعآوری آیتمها) بودید، اینکویزیشن شما را ناامید نخواهد کرد. این بازی پر از سلاحها، زرهها و آیتمهای متنوع است و سیستم پاداشدهی آن به شما مواد لازم برای ساخت تجهیزات جدید را ارائه میدهد. این ویژگی باعث میشود هر مأموریت، حتی کوچکترین آنها، ارزشمند و هیجانانگیز باشد.
اما چیزی که اینکویزیشن را واقعاً متمایز میکند، شخصیتهایش هستند. بایوور استاد خلق شخصیتهایی است که نهتنها بهیادماندنیاند، بلکه داستانها و روابط عمیقی با شما شکل میدهند. از همراهان شوخطبع گرفته تا شخصیتهایی با گذشتههای پیچیده، هر کدام از آنها شخصیتی منحصربهفرد دارند که در اسکایریم کمتر دیده میشود. اگر در اسکایریم از امکان ازدواج لذت بردید، خبر خوب این است که در اینکویزیشن میتوانید با برخی از اعضای گروهتان رابطه عاشقانه برقرار کنید. البته، هشدار میدهیم که این روابط گاهی ممکن است قلبتان را بشکنند! در حقیقت اینکویزیشن نهتنها یک بازی نقشآفرینی، بلکه یک تجربه احساسی است که شما را با انتخابهای دشوار و داستانهای عمیقش به چالش میکشد.
پس اگر بهدنبال یک بازی هستید که ترکیبی از اکشن، جادو، داستانسرایی بینظیر و دنیایی پر از ماجرا را به شما ارائه دهد، Dragon Age: Inquisition همان چیزی است که باید تجربه کنید. این بازی به شما اجازه میدهد تا بهعنوان رهبر یک گروه، سرنوشت یک قاره را رقم بزنید و در این مسیر، با شخصیتهایی آشنا شوید که تا ابد در خاطرتان خواهند ماند.
Kingdoms of Amalur: Reckoning
در دنیای بازیهای نقشآفرینی، گاهی آثاری وجود دارند که در زمان عرضه چندان مورد توجه قرار نمیگیرند، اما با گذر زمان، ارزش واقعیشان آشکار میشود. Kingdoms of Amalur: Reckoning یکی از همین آثار است. این بازی که در سال 2012 منتشر شد، شاید در ابتدا با استقبال گستردهای مواجه نشد، اما حالا بهعنوان یکی از بهترین بازیهای نقشآفرینی شناخته میشود. اگر عاشق اسکایریم هستید و دنیایی پر از آزادی، اکتشاف و شخصیسازی را دوست دارید، آمالور شما را ناامید نخواهد کرد. این بازی به شما اجازه میدهد تا شخصیت و کلاس خود را از صفر بسازید و با ترکیبی از مهارتها، سلاحها و تواناییهای متنوع، قهرمانی کاملاً منحصربهفرد خلق کنید. برخلاف بسیاری از بازیهای نقشآفرینی که شما را به انتخاب یک کلاس خاص محدود میکنند، در آمالور شما تعیینکننده هستید؛ یعنی هر زمان که بخواهید، میتوانید درخت مهارتهایتان را تغییر دهید و سبک بازیتان را از نو تعریف کنید. این آزادی عمل بینظیر، آمالور را به تجربهای تبدیل کرده که حتی گیمرهای حرفهای را هم ساعتها به خود مشغول میکند.
نکته جالب اینجاست که این بازی از ذهن خلاق کن رولستون، طراح ارشد دو شاهکار قبلی سری الدر اسکرولز یعنی موروویند و آبلیویون، زاده شده است. رولستون توانسته بهترین عناصر سری الدر اسکرولز را به آمالور بیاورد و در عین حال، هویت مستقلی به آن ببخشد. طراحی محیطهای بازی، از جنگلهای سرسبز گرفته تا غارهای تاریک و نمناک، آنقدر چشمنواز و دقیق هستند که هر لحظه حس ماجراجویی را در شما زنده نگه میدارند. شخصیتپردازی بازی نیز از کلیشههای رایج دنیای فانتزی (مثل داستانهایی که انگار از آثار تالکین کپی شدهاند) دوری میکند و داستانی تازه و پرجزئیات ارائه میدهد. در واقع مأموریتهای آمالور، چه اصلی و چه فرعی، پر از انتخابهای معنادار و دیالوگهای هوشمندانه هستند که شما را به قلب دنیای شگفتانگیزش میکشاند.
با وجود اینکه آمالور همسنوسال اسکایریم است، همچنان نقدهای مثبتی در پلتفرم استیم دریافت میکند و بهعنوان یک بازی نقشآفرینی فانتزی کامل و بینقص شناخته میشود. پس اگر بهدنبال تجربهای هستید که حس و حال اسکایریم را با چاشنی نوآوری و آزادی بیشتر به شما هدیه دهد، Kingdoms of Amalur: Reckoning همان بازیای است که باید تجربه کنید. این بازی نهتنها شما را با گیمپلی عمیق و داستانسرایی جذابش سرگرم میکند، بلکه یادآوری میکند که شاهکارهای قدیمی گاهی ارزشی فراتر از آثار مدرن دارند.
The Elder Scrolls Online
اگر فکر میکنید دنیای الدر اسکرولز فقط به تجربههای تکنفره مثل اسکایریم محدود میشود، وقت آن است که با الدر اسکرولز آنلاین آشنا شوید. این بازی که در سال 2014 بهعنوان ورود بتسدا به دنیای بازیهای آنلاین چندنفره (MMO) منتشر شد، در ابتدا با مشکلات زیادی روبهرو بود. نقدهای منتشر شده در آن زمان نیز از چالشهای اولیه این بازی، مثل مشکلات فنی و عدم تعادل در گیمپلی، صحبت کرده بود. اما استودیوی زنیمکس آنلاین با گوش دادن به بازخورد طرفداران و بهبودهای مداوم، این بازی را به یکی از بهترین MMOهای بازار تبدیل کرد؛ تا جایی که حالا بسیاری آن را رقیبی جدی برای غول این ژانر، یعنی ورلد آو وارکرفت، میدانند.
یکی از مهمترین تصمیماتی که الدر اسکرولز آنلاین را متحول کرد، حذف هزینه اشتراک ماهانه بود. این تغییر، درهای دنیای تامریل را به روی هزاران بازیکن جدید باز کرد و باعث شد این بازی به یکی از محبوبترین MMOها تبدیل شود. بستههای الحاقی بزرگ بازی، مثل موروویند و سامرست، نهتنها مورد استقبال قرار گرفتند، بلکه بسیاری از مشکلات قدیمی بازی را برطرف کردند و محتوای تازهای به آن افزودند. بهویژه بسته الحاقی موروویند، برای طرفدارانی که سالها منتظر بازسازی این بازی کلاسیک بودند، مثل یک رویای به حقیقت پیوسته بود.
الدر اسکرولز آنلاین با حفظ زاویه دید، فونتها و رابط کاربری مشابه اسکایریم، حس و حال اصیل سری الدر اسکرولز را به دنیای آنلاین آورده است. اگر از طرفداران اسکایریم هستید و دلتان برای گشتوگذار در تامریل تنگ شده، این بازی به شما اجازه میدهد تا این دنیا را با دوستانتان کاوش کنید. همه آن چیزی که از یک بازی الدر اسکرولز انتظار دارید، از نژادهای متنوع و مبارزات نزدیک گرفته تا مأموریتهای گسترده و داستانمحور، در این بازی حضور دارد، اما در قالب یک MMO پیچیده و پر از سیستمهای آماری. گیمپلی بازی ترکیبی از اکتشاف، مبارزه و همکاری با دیگر بازیکنان است و شما را به درون ماجراجوییهایی میبرد که ساعتها از دنیای واقعی جدا خواهید شد. پس اگر بهدنبال تجربهای هستید که حس اسکایریم را با هیجان بازیهای آنلاین ترکیب کند، الدر اسکرولز آنلاین همان چیزی است که باید امتحان کنید.
Starfield
وقتی صحبت از بازیهای بتسدا میشود، انگار یک فرمول جادویی وجود دارد که هر بازی این استودیو را به اثری خاص تبدیل میکند. استارفیلد، جدیدترین ساخته بتسدا، این فرمول را از دنیای فانتزی به قلمرو علمیتخیلی برده و نتیجهاش یک بازی جهانباز عظیم است که اگر ایده «اسکایریم در فضا» برایتان جذاب است، قطعاً عاشق آن خواهید شد. استارفیلد بهجای شمشیر و جادو، شما را با سفینههای فضایی، اسلحههای پیشرفته و دنیاهای بیگانه روبهرو میکند، اما همان حس اکتشاف و آزادی که بتسدا بهخاطرش معروف است، در تکتک لحظات این بازی جریان دارد.
داستان استارفیلد شما را در نقش یک قهرمان قرار میدهد که بهدنبال رمزگشایی از اسرار کیهان است. اما مثل همه بازیهای بتسدا، مأموریتهای اصلی تنها بخش کوچکی از تجربه شما خواهند بود. بیشتر وقتتان را صرف کاوش در سیارات استارفیلد خواهید کرد؛ از تماشای گیاهان و جانوران عجیبوغریب گرفته تا گرفتار شدن در سیاستهای پیچیده شهرهای فضایی. همراهان شما در این سفر، که هرکدام داستان و شخصیتپردازی خاص خودشان را دارند، به تجربهتان عمق بیشتری میبخشند. بهجای جادوی اسکایریم، در استارفیلد به قدرتهای ویژه دسترسی دارید که جایگزینی خلاقانه برای سیستم جادو هستند. همچنین، اسلحههای استارفیلد تنوع مناسبی دارند و به شما اجازه میدهند سبک مبارزهتان را به دلخواه تنظیم کنید.
استارفیلد دنیایی پر از امکانات به شما ارائه میدهد؛ از ساخت پایگاه در سیارات دورافتاده گرفته تا پیوستن به گروههای مختلف مثل دزدان فضایی یا کاوشگران علمی. اگر عاشق اسکایریم بودید و حالا دلتان میخواهد ماجراجوییتان را به ستارهها ببرید، استارفیلد با دنیای عظیم و داستانهای بیپایانش، تجربهای است که حداقل ارزش یکبار تجربه را خواهد داشت.
Baldur’s Gate 3
اگر فکر میکنید اسکایریم تنها بازیای است که میتواند شما را در دنیای فانتزی خود غرق کند، وقت آن رسیده که با Baldur’s Gate 3 آشنا شوید. این شاهکار نقشآفرینی، ساخته استودیوی لاریان (Larian Studios)، در نگاه اول شاید تفاوتهای زیادی با اسکایریم داشته باشد. برای مثال، سیستم مبارزه نوبتی (Turn-Based) آن کاملاً متفاوت از مبارزات اولشخص و روان اسکایریم است و آزادی بیحدومرزی که در جهانباز بتسدا تجربه میکنید، در این بازی به شکل دیگری نمود پیدا میکند. اما آنچه Baldur’s Gate 3 را به یکی از بهترین بازیهای شبیه اسکایریم تبدیل کرده، آزادی انتخاب بینظیر در پیشبرد داستان و مأموریتهاست. هر تصمیمی که در این بازی میگیرید، از دیالوگهای ساده گرفته تا انتخابهای بزرگ در مأموریتها، تأثیر عمیقی بر دنیای بازی و سرنوشت شخصیتها دارد. این آزادی، همراه با داستانسرایی عمیق و شخصیتپردازی بینقص، شما را به قلب یک ماجراجویی فانتزی میبرد که ساعتها از دنیای واقعی جدا خواهید شد.
یکی از نقاط قوت Baldur’s Gate 3، سیستم شخصیسازی گسترده آن است. از انتخاب نژادهای Baldur’s Gate 3 (مثل انسان، الف یا دورف) گرفته تا کلاسهای مختلف (مثل جنگجو، جادوگر یا دزد)، این بازی به شما اجازه میدهد قهرمانی کاملاً منحصربهفرد خلق کنید. اما شخصیسازی به اینجا ختم نمیشود؛ انتخاب سلاحها و زرههای Baldur’s Gate 3 و حتی جزئیات ریزتر مثل مهارتها و جادوها، به شما امکان میدهد سبک بازیتان را دقیقاً همانطور که میخواهید شکل دهید. اگرچه این بازی از نظر گیمپلی شباهت کاملی به اسکایریم ندارد، اما حس غوطهوری در یک دنیای فانتزی پر از سیاهچالها و اژدهایان را بهخوبی منتقل میکند. و البته، نمیتوان از همراهان این اثر هم گذشت؛ شخصیتهایی مثل آستاریون و کارلاک نهتنها بهعنوان یاران وفادار در کنار شما هستند، بلکه با داستانهای عمیق و امکان برقراری روابط عاشقانه، قلب شما را تسخیر خواهند کرد. این شخصیتها مثل یک چاشنی جادویی، Baldur’s Gate 3 را به یکی از بهترین بازیهای نقشآفرینی تاریخ تبدیل کردهاند.
پس اگر عاشق اسکایریم هستید و دلتان میخواهد در دنیایی فانتزی با داستانی پیچیده، انتخابهای معنادار و شخصیتهایی بهیادماندنی غرق شوید، دروازه بالدور 3 همان تجربهای است که باید امتحان کنید. این بازی نهتنها شما را با گیمپلی عمیق و داستانسرایی بینظیرش سرگرم میکند، بلکه یادآوری میکند که دنیای نقشآفرینی هنوز هم پر از شگفتیهای جدید است. پس آماده باشید تا در سیاهچالهای این بازی گم شوید و تبدیل به نویسنده داستان خودتان شوید!
Dragon’s Dogma: Dark Arisen
وقتی صحبت از بازیهای شبیه اسکایریم میشود، Dragon’s Dogma: Dark Arisen، ساخته کپکام (Capcom)، یکی از گزینههایی است که نمیتوان از آن گذشت. این بازی که در سال 2012 منتشر شد، ترکیبی منحصربهفرد از سبک نقشآفرینی ژاپنی (JRPG) و زیباییشناسی فانتزی غربی ارائه میدهد و نتیجهاش دنیایی است که حالوهوایی شبیه به دارک سولز دارد، اما با چاشنی خاص خودش. اگر از طرفداران اسکایریم هستید، اما دلتان میخواهد چالش بیشتری را تجربه کنید و در عین حال در دنیایی تاریکتر و مرموزتر قدم بگذارید، دراگونز داگما همان چیزی است که باید به سراغش بروید. درست مثل اسکایریم، این بازی هم یک عنوان اژدها-محور است و داستانش با رویارویی قهرمان با یک اژدهای عظیم آغاز میشود. البته، بر خلاف دراگونبورن اسکایریم که قلبش سالم میماند، قهرمان دراگونز داگما در این رویارویی قلبش را از دست میدهد و این آغاز یک ماجراجویی حماسی و عجیب است.
جهان دراگونز داگما پر از مأموریتهای جذاب و شخصیتهای عجیبوغریب است که گاهی حس میکنید در یک دنیای کاملاً غیرعادی قدم گذاشتهاید. از گشتوگذار در دشتهای وسیع گرفته تا نبرد با موجودات افسانهای مثل گریفینها، هیدراها و حتی دریکها (اژدهایان کوچکتر)، این بازی پر از لحظات غیرمنتظره و هیجانانگیز است. سیستم مبارزه بازی ترکیبی از اکشن سریع و استراتژی است و به شما اجازه میدهد با استفاده از مهارتهای متنوع و همراهانی که در طول بازی استخدام میکنید، دشمنان را به روش خودتان نابود کنید. در واقع دراگونز داگما مثل اسکایریم به شما این فرصت را میدهد که در پایان ماجرا یک اژدها را شکار کنید؛ چه چیزی از این حماسیتر؟
نسخه Dark Arisen، که نسخه بهبودیافته بازی اصلی است، محتوای بیشتری مثل مناطق جدید و دشمنان قدرتمندتر به بازی اضافه کرده و تجربهای کاملتر ارائه میدهد. نقدهای منتشر شده از این بازی هم نشان میدهد که این نسخه با گرافیک بهبودیافته و گیمپلی روان، همچنان ارزش تجربه کردن را دارد. پس اگر هنوز دراگونز داگما 2 را تجربه نکردهاید و میخواهید برای اولین بار سراغ این سری بروید، حالا بهترین زمان است که این شاهکار را امتحان کنید و خودتان را برای یک ماجراجویی تاریک و پرچالش آماده کنید. دراگونز داگما نهتنها شما را با گیمپلی عمیق و دنیای عجیبش سرگرم میکند، بلکه یادآوری میکند که گاهی بهترین بازیها آنهایی هستند که جرئت متفاوت بودن دارند.
Dragon’s Dogma 2
حال اگر به توصیه ما گوش دادید و Dragon’s Dogma: Dark Arisen را تجربه کردید، وقت آن رسیده که پا به دنیای Dragon’s Dogma 2 بگذارید. این بازی که در سال 2024 منتشر شد و نامزد بهترین بازی نقشآفرینی در جوایز The Game Awards شد، دنبالهای بر نسخه اصلی Dragon’s Dogma: Dark Arisen است که قلب طرفداران را با دنیای عجیب و گیمپلی نوآورانهاش تسخیر کرد. کپکام با این بازی نشان داد که میتواند روح JRPG را با زیباییشناسی فانتزی غربی ترکیب کند و نتیجهاش یک تجربه بینظیر است که هم چالشبرانگیز است و هم عمیقاً احساسی.
داستان Dragon’s Dogma با رویارویی شما با یک اژدهای عظیم آغاز میشود که قلبتان را میدزدد و شما را به یک آریزن (Arisen) تبدیل میکند؛ قهرمانی که سرنوشتش با شکار این اژدها گره خورده است. جهان بازی درست مثل نسخه اول پر از مأموریتهای غیرمنتظره، شخصیتهای عجیب و موجوداتی مثل گریفینها و هیدراهاست که هر کدام مبارزات شما را به چالشی سرگرمکننده تبدیل میکند.
اما چیزی که این بازی را واقعاً متمایز میکند، بیماری اژدها (Dragonsplague) است؛ یک مکانیک جدید که میتواند پاونهای شما (منظور همان همراهانی است که در طول بازی استخدام میکنید) را آلوده کرده و عواقب غیرمنتظرهای در دنیای بازی به دنبال داشته باشد. این ویژگی، همراه با گرافیک بهبودیافته و داستانسرایی عمیقتر، Dragon’s Dogma 2 را به یکی از برجستهترین بازیهای سال تبدیل کرده است. اگر عاشق اسکایریم بودید و حالا دلتان میخواهد یک ماجراجویی فانتزی با طعم چالش و تاریکی را تجربه کنید، این بازی همان چیزی است که باید به سراغش بروید.
The Elder Scrolls IV: Oblivion Remastered
و حالا میرسیم به غافلگیری بزرگ این هفته: The Elder Scrolls IV: Oblivion Remastered! بتسدا در اقدامی غیرمنتظره، این ریمستر را در 22 آوریل 2025 معرفی و همزمان برای پلیاستیشن 5، ایکسباکس سری ایکس/اس، رایانههای شخصی و گیمپس منتشر کرد. این بازی که در سال 2006 دنیای نقشآفرینی را متحول کرد، حالا با گرافیک بازسازیشده توسط آنریل انجین 5، سیستمهای بهبودیافته و شگفتیهایی برای طرفداران اسکایریم بازگشته است. اگر از طرفداران سری الدر اسکرولز هستید، آماده باشید تا دوباره در تپههای سرسبز و سیاهچالهای مرموز جهان این بازی گم شوید.
Oblivion Remastered نهتنها یک بازسازی بصری است، بلکه به گفته برخی توسعهدهندگان، آنقدر تغییرات عمیقی دارد که میتوان آن را Oblivion 2.0 نامید. یکی از جذابترین شگفتیهای این نسخه، امکان دیدن قله گلوگاه جهان (Throat of the World)، بلندترین کوه اسکایریم، از لبههای نقشه جهان بازیست.
سیستم سطحبندی بازی نیز بهبود یافته و حالا ترکیبی از مکانیکهای اسکایریم و نسخه اصلی اوبلیویون است. دیگر لازم نیست مهارتهای فرعی را بهصورت خستهکننده ارتقا دهید، و افزایش استقامت (Endurance) بهصورت retroactive روی امتیاز سلامتی شما تأثیر میگذارد. دروازههای اوبلیویون، که یکی از نمادینترین بخشهای بازی بودند، حالا با جزئیات بصری خیرهکننده و دنیای کاملاً رندرشده در آن سوی دروازهها، زیباتر از همیشه هستند. البته، دیالوگهای عجیب و دوستداشتنی این نسخه همچنان حفظ شدهاند تا حس و حال نسخه اصلی زنده بماند.
با وجود برخی مشکلات فنی در زمان عرضه، مثل عملکرد ناپایدار و مشکلات خرید در فروشگاه پلیاستیشن، استقبال طرفداران از این ریمستر فوقالعاده بوده و تعداد بازیکنان همزمان آن بر روی پلتفرم استیم، به بیش 190 هزار نفر رسیده که یک آمار فوقالعاده است. پس اگر در سال 2006 با اوبلیویون خاطره ساختید یا حالا میخواهید برای اولین بار این شاهکار را تجربه کنید، Oblivion Remastered شما را به سفری نوستالژیک و در عین حال مدرن دعوت میکند. سفری که تا مدتها در ذهنتان باقی خواهد ماند و به این زودیها آن را فراموش نخواهید کرد.
حال درست است که اسکایریم توانست ژانر نقشآفرینی را برای همیشه تغییر داده و مرزهای آن را گسترش دهد، اما تامریل تنها آغاز این ماجراجویی بود. بازیهایی که در این مقاله معرفی کردیم، هر یک بهگونهای روح اسکاریم را در خود زنده نگه میدارند و شما را به سرزمینهایی دعوت میکنند که پر از رمز و راز، حماسه و لحظات فراموشنشدنیاند. اینها نهفقط بازی، بلکه پنجرههایی به جهانهایی هستند که هر گیمری، از حرفهای تا تازهکار، آرزوی گم شدن در آنها را دارد.
The Witcher 3: Wild Hunt با روایت عمیق و انتخابهای تأثیرگذارش، شما را به سفری میبرد که قلب و ذهنتان را تسخیر میکند. Fallout 4 شما را به خرابههای یک دنیای پساآخرالزمانی میکشاند، Dragon Age: Inquisition با شخصیتهای ماندگار و روابط احساسیاش، شما را در سرزمین تداس به یک رهبر حماسی تبدیل میکند. Kingdoms of Amalur: Reckoning با آزادی بینهایت در خلق قهرمانتان، خلاقیتتان را به پرواز درمیآورد. The Elder Scrolls Online دنیای تامریل را با همراهی دوستانتان زنده میکند، در حالی که Starfield شما را به کهکشانهایی میرساند که هر ستارهاش داستانی دارد. Baldur’s Gate 3 با انتخابهای پیچیده و یارانی که مثل خانوادهاند، یک حماسه فانتزی بیرقیب خلق میکند. سری Dragon’s Dogma شما را به دنیایی تاریک و چالشبرانگیز میکشد که هر گوشهاش پر از شگفتی است و در نهایت The Elder Scrolls IV: Oblivion Remastered با بازسازی باشکوه این جهان دوستداشتنی، شما را به سفری نوستالژیک دعوت میکند که هنوز هم نفسگیر و تازه است.
در حقیقت این بازیها، دعوتیاند به ساختن افسانه بعدیتان. کدام مسیر را انتخاب میکنید؟ درThe Witcher 3: Wild Hunt به دنبال دختر گمشدهتان میگردید؟ در Dragon’s Dogma 2 سرنوشتتان را از اژدها بازمیستانید؟ یا در The Elder Scrolls IV: Oblivion Remastered به دروازههای اوبلیویون قدم میگذارید؟ این انتخابی است تنها شما تعیینکننده آن هستید!