مقالات

برترین عناوین Open World سال 2025 که ارزش تجربه دارند

The Best Open World Games Of 2025 That Are Worth Trying

در خلاء بزرگترین بازی تاریخ یعنی GTA 6 و نبود یک اثر جهان‌باز یا Open World شاخص که نفس‌ها را در سینه حبس کند، سال 2025 برای دوستداران بازی‌های جهان‌ باز حکم سوتغذیه را دارد! اتفاقاً پزشکان اعتقاد دارند که نباید به یکباره چنین سوتغذیه‌هایی را با یک لقمه چرب و سنگینی مثل GTA 6 درمان کرد. پس عجالتاً همه‌ی‌مان باید یک یا چند بازی Open World که اتفاقاً عناوین خارق العاده‌‌ای هم به حساب می‌آیند را در لیست خود قرار دهیم تا حداقل سال آینده بدن‌‌مان با دیدن اثر جدید Rockstar به تشنج نیافتد. خصوصاً این که نسل جدید گیمرها هم عطش تجربه آزادی بی‌پایان دارند و به همین خاطر پرفروش‌ترین و محبوب‌ترین عناوین سالیانه بازار هم به این سبک اختصاص دارند. در این مطلب اما نگاهی به بهترین بازی‌های Open World سال 2025 خواهیم انداخت. عناوینی که بعضی‌های‌شان عرضه شده‌اند و به موفقیت مقبولی رسیده‌اند و بعضی‌ها هم گرچه هنوز به بازار نیامده‌اند، اما موفقیت‌شان از همین حالا تضمینی است. برای مشاهده ادامه مطلب با وب سایت تک سیرو همراه باشید.

Assassin’s Creed Shadows

Assassin’s Creed Shadows حکم همان صخره محکمی را دارد که کاراکتر اصلی یک فیلم سینمایی هنگام سقوط به آن متوسل می‌شود و احتمالاً خودش را با هر زحمتی هم که شده بالا می‌کشد. گرچه تاخیر Assassin’s Creed Shadows و البته کارنامه ضعیف یوبیسافت در سالیان اخیر ته دل همه‌ی‌مان را خالی کرده بود اما با تمام این تفاسیر جدیدترین نسخه از ماجراجویی اساسین‌ها به معنای واقعی کلمه یک اثر شایسته تحسین شد. یک نقطه عطف بزرگ در این سری که شما را به دل ژاپن فئودال و تنش‌های عجیب و غریبش می‌برد. آن هم با دو شخصیت اصلی قابل بازی مذکر و مونث که رویکرد کاملاً متفاوتی دارند. یاسوکه از یک سو شخصیتی قوی هیکل و تنومند است که جذاب‌ترین مبارزات سنگین تاریخ این سری را به تصویر می‌کشد. از سوی دیگر نائویی را داریم که خوراکش نبردهای سرعتی و المان‌های پارکور است! خوشبختانه سیستم مخفیکاری نسبت به نسخه‌های اخیر سری از نو طراحی شده و شباهت بیشتری به ریشه‌های کلاسیک این سری خصوصاً نسخه Unity دارد. حتی ماموریت‌های جانبی افراطی و حوصله سر بر هم بهینه‌ شده‌اند و در نهایت یک تجربه طولانی مدت هیجان انگیز پیش روی گیمر باقی می‌ماند. از طرفی  انتخاب‌های داستانی و تعامل با NPC‌ها که مشخصه اصلی عناوین Open World مدرن هست هم در این نسخه به اوج خودش رسیده! به این موارد، ترکیب چرخه پویای شب و روز و جلوه‌های بصری واقع گرایانه را هم اضافه کنید تا خلاصه بهانه‌ای برای دست رد زدن به سینه این عنوان وجود نداشته باشد.

Death Stranding 2: On the Beach

کوجیما تا پیش از این لقب پدر سبک مخفیکاری را به نام خودش زده بود، اما درست بعد از عرضه Metal Gear Solid V: The Phantom Pain اولین جسارت‌های خلاقانه‌اش را برای تصاحب چنین عنوانی در سبک جهان‌باز هم نشان داد. اما پتانسیل‌های این فرانچایز نمی‌توانست حق مطلب را حداقل از دید کوجیما ادا کند. تا این که این بازیساز چشم بادامی، Death Stranding را با همکاری سونی ساخت. عنوانی متفاوت و ساختارشکن که برخلاف بازی‌های این لیست به جای المان‌های اکشن و نقش آفرینی روی مکانیک‌های خلاقانه‌تری تمرکز می‌کند. مکانیک‌هایی که کمابیش در نسخه اول امتحان‌شان را پس دادند و حالا درDeath Stranding 2: On the Beach نسخه تکامل یافته آن را می‌بینیم. دنیای بازی همچنان با همان حال و هوای ساکت و توهم برانگیز نسخه اول طراحی شده، اما این بار به مراتب گسترده‌تر رو پویاتر از قبل است. به عنوان مثال مسیرها و جغرافیای اطراف‌تان به‌شکل ارگانیک تغییر می‌کنند و به همین خاطر چالش‌ها و راهکارهای موجود برای هر گیمری منحصر به فرد است. همانطور که پیش از این هم گفتیم رویکرد Death Stranding 2 در ارائه گیم پلی جهان باز و Open World با بقیه همتایانش متفاوت است و بیشتر بر ایجاد حس تنهایی، ارتباط انسانی و مدیریت منابع در یک محیط بی‌رحم تمرکز می‌کند! حتی به لطف سیستم تعاملی جهان باز با دیگر گیمرها مفهوم همکاری و پویایی محیط در صنعت گیم را چندین درجه ارتقاء می‌دهد. در نهایت، Death Stranding 2 نه صرفاً به عنوان یک بازی جهان باز بلکه به عنوان یک تجربه‌ای متفاوت مملو از تعامل و احساسات عمیق بشری، می‌تواند تا نسل‌های متمادی در خاطر گیمرها باقی بماند.

خواندن  با بهترین بازی‌های جهان باز آشنا شوید!

Monster Hunter Wilds

درست در روزهایی که دانه‌درشت‌ترین شرکت‌های بازیسازی دست به تعدیل نیرو و کاهش پروژه‌های در دست ساخت‌‌شان می‌زنند، کپکام نه تنها تعداد استدیوهای بازیسازی‌اش را گسترش داده، بلکه روز به روز بازی‌های متنوع بیشتری را هم معرفی می‌کند. آن‌ها توانستند در آخرین پروژه موفق‌شان سری محبوب Monster Hunter را به نحوی احیاء کنند که نه فقط در کشورهای شرقی، بلکه در تمام جهان حالا این بازی یکی از محبوب‌ترین عناوین عرضه شده در سال 2025 قلمداد می‌شود. همانطور که احتمالاً می‌دانید، بازی در دنیایی به نام Eryndor روایت می‌شود و برخلاف دیگر عناوین این لیست، روایت خطی و یک‌دست ندارد. یعنی هر آنچه که هست به کاوشگری شما در محیط و تعامل‌‌های‌تان خلاصه می‌شود. از اسم بازی هم می‌شود حدس زد که اینجا تنها چیزی که مهم است شکار و بقا در دنیای موجودات عظیم و بی‌رحم است. گرچه سیستم مبارزات، سوارکاری و قابلیت پیشرفت کاراکتر به نوبه خودش یک شاهکار به تمام معناست، اما همین عنصر محیط و دنیای بازی است که برنده و بازنده نبرد را تعیین می‌کند. جایی که از جنگل‌های انبوه گرفته تا دشت‌های وسیع، جهان بازی را به مکانی زنده و تنفس‌پذیر تبدیل کرده‌اند که هر لحظه ممکن است با یک موجود عجیب و غریب غافلگیرتان کند. بازی برای باورپذیر بودن، هم از چرخه طبیعی آب و هوا بهره گرفته و هم به زیبایی هر چه تمام‌تر تعامل موجودات داخل بازی و زیست بوم حاکم را به تصویر می‌کشد. شاید کمتر بازی پیدا بشود که تا این حد روی جزئیات محیط خصوصاً موجودات آن مانور داده باشد و در کنار عناصر اکشن و نقش آفرینی یک تجربه نفس گیر را ارائه دهد.

Kingdom Come: Deliverance II

بازی‌های جهان باز زاده‌ شده‌اند تا خوراک توهم قدرت را به گیمرها تزریق کنند. یعنی کلکسیونی از ویژگی‌ها و قابلیت‌های بی‌شمار و تاثیرگذار را پیش روی گیمر قرار می‌دهند و در آخر یک مشت NPC نحیف و موجودات زبان بسته می‌مانند که باید سلاخی شوند. Kingdom Come: Deliverance II دقیقاً این رویه کلیشه‌ای و نخ‌نما شده را کنار می‌زند. یعنی به جای قدرت نمایی بازیکن او را در جایگاه یک انسان عادی قرار می‌دهد که باید گرسنگی بکشد، خستگی‌ به اعماق جانش نفود کند و آسیب جسمی برایش یک شوخی ساده نباشد. اینجا هر تصمیمی و هر کاری یک پیامد بزرگ دارد که به کل تجربه بازی را متحول می‌کند. پس عملاً ما با یک شبیه‌ساز زندگی در دوران قرون وسطایی سر و کار داریم که عملاً هیچ شوخی با گیمر ندارد. بازی اما نه فقط در کلیات گیم پلی، بلکه در تک به تک المان‌های خودش هم حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. به عنوان مثال مبارزات بازی بر اساس یک سیستم دقیق و سنگین شمشیرزنی ساخته شده که نیازمند دقت در زاویه ضربه، زمان‌بندی و مدیریت استقامت هستند تا در نهایت هر نبرد مثل یک دوئل واقعی باشد. حتی کاوش در جهان بازی هم قابل مقایسه با دیگر عناوین این لیست نیست. از ورود به روستاها و تعامل با کشاورزان و بازرگانان گرفته تا سفر در جنگل‌ها و برخورد با راهزنان، همه‌چیز پویا و پر از جزئیات است. همانطور که پیش از این هم گفتیم، حتی ساده‌ترین فعالیت‌ها مثل شکار یا جمع‌آوری منابع معنای خاصی در این بازی دارند و به سادگی دیگر عناوین جهان باز نیستند. از همه مهم‌تر سیستم گفت‌وگو و روابط اجتماعی نیز به شکلی پیچیده طراحی شده تا انتخاب‌های بازیکن نه‌تنها داستان، بلکه جایگاه اجتماعی و آینده او در جهان بازی را شکل دهند.

خواندن  با بهترین بازی‌های جهان باز آشنا شوید!

The Elder Scrolls IV: Oblivion Remastered

موفقیت چشمگیر عناوین ریمیک در سالیان اخیر نشان داده که هنوز در صنعت گیم دود از کنده بلند می‌شود. اما برای عناوین ریمستر چطور؟ راستش را بخواهید نه! برخلاف عناوین ریمیک که به کل مکانیک‌ها و داستان بازی‌ را از نو بازنویسی می‌کنند، عناوین ریمستر صرفاً در یک سری بهبود گرافیکی و جزئی گیم پلی خلاصه می‌شوند. اما The Elder Scrolls IV: Oblivion Remastered این تفکر را برای همیشه کنار گذاشت. ما در عمل با یک عنوان مدرنیزه و متفاوت با آن چیزی که دهه‌ها پیش تجربه کردیم روبرو هستیم. گرچه بازی همچنان همان نسخه کلاسیک است و هسته خودش را حفظ کرده اما تغییرات به قدری جذاب هستند که نه فقط گیمرهای قدیمی، بلکه مخاطبین نسل جدید نیز توانایی “نه” گفتن به آن ندارند. همچنان این بازی در ارائه یک ساختار پویا و آزادی بی حد و حصر رقیب و نظیر ندارد. هنوز هم آزادی مطلق در انتخاب مسیر، سیستم نقش آفرینی و ارتقاء معرکه و طراحی محیط بی‌نظیر بازی یک سر و گردن از عناوین مدرن امروزی هم بالاتر است. خصوصاً این که در نسخه ریمستر از موتور Unreal Engine 5 استفاده شده و عملاً شاهد یک بازسازی اساسی در گرافیک و جلوه‌های بصری بازی هستیم. از جنگل‌های سبز Cyrodiil گرفته تا سیاه‌چال‌هایی که اتمسفرشان سنگین‌تر و واقع‌گرایانه‌تر شده همه و همه زیبایی‌های بازی را به بهترین شکل ممکن به تصویر می‌کشند. خوشبختانه یک سری ایرادات نسخه اصلی مثل هوش مصنوعی NPCها و پویایی بیشتر محیط هم برطرف شده و حتی سیستم مبارزات هم روان‌تر و جذاب‌تر به نظر می‌رسند. خلاصه آن که  The Elder Scrolls IV: Oblivion Remastered همچنان ثابت کرده که هنوز هم یکی از معیارهای طراحی جهان‌باز محسوب می‌شود و مطمئناً در قرار است در نسخه ششم بار دیگر این سبک را به کل متحول کند.

Ghost of Yotei

نوبتی هم که باشد نوبت مهم‌ترین عنوان انحصاری سونی در سال 2025 است! Ghost of Yotei با وجود این که کلیات مشابهی با نسخه Tsushima دارد، اما در تمامی نمایش‌هایش امیدوارکننده و متفاوت به نظر می‌رسد. این بار قرار است به قلب جزیره‌ی خیالی یوتئی در دوره فئودالی ژاپن برویم. یک دنیای جهان باز و بزرگ که گرچه از نظر اندازه تقریباً در حد همان نسخه قبل است اما از نظر جزئیات و پویایی یک سر و گردن وضعیت بهتری دارد. خوشبختانه سازندگان در نسخه جدید سیستم مبارازت را هم طبیعی‌تر و سنگین‌تر از قبل کرده‌اند. حتی به جز سلاح‌های سنتی مثل کاتانا، سلاح‌های جدیدی مثل نیزه و تفنگ هم به بازی اضافه شده‌ است. در کنار این موضوع هوش مصنوعی دشمنان بهتر از قبل شده تا در نهایت شاهد نبردهای واقع گرایانه و چالشی باشیم. در زمینه دنیای جهان‌باز بازی اما تغییرات بیشتر به چشم می‌آیند. در نسخه جدید دیگر خبری از کاوش به‌صورت خطی نیست و بازیکنان با استفاده از سرنخ‌های محیطی و داستانی، مسیرهای خود را تعیین می‌کنند. از طرفی به‌جای استفاده از سیستم سنتی Fast Travel، سازندگان سیستم کمپینگ را معرفی کرده‌اند. یعنی گیمرها می‌توانند در نقاط مختلف جهان بازی اردو بزنند که نه‌تنها به‌عنوان نقاط استراحت عمل می‌کنند، بلکه با حضور فروشندگان و مأموریت‌دهندگان، تعاملات بیشتری را فراهم می‌آورند. در انتها دو حالت سینمایی هم برای بازی در نظر گرفته‌ شده‌ است که دقیقاً براساس فیلم‌های سینمایی کارگردانان بزرگ طراحی شده. در یک سمت حالت سینمایی محبوبی مانند Kurosawa Mode داریم که یک تجربه سیاه و سفید جذاب ارائه می‌دهد و در سوی دیگر با حالت Miike Mode صحنه‌های اکشن حالا سینماتیک‌تر از همیشه به نظر می‌رسند.

خواندن  با بهترین بازی‌های جهان باز آشنا شوید!

Dying Light: The Beast

مگر می‌شود پای یک بازی جهان باز در میان باشد و خبری از آثار پساآخرالزمانی به گوش نرسد؟ آن هم یک عنوان محبوب و صاحب سبک که از همین حالا فروش بالا و موفقیتش تضمینی به نظر می‌رسد. Dying Light: The Beast قرار است یک تجربه‌ای نوین در ژانر وحشت بقا و جهان‌باز باشد که البته زندگی همان کاراکتر محبوب همیشگی این سری یعنی کایل کرین را روایت خواهد کرد. این بار سازندگان سراغ یک محیط کوهستانی و جنگلی به نام Castor Woods رفته‌اند و عملاً قید دنیای شلوغ شهری این سری را زده‌اند. به نظر می‌رسد چنین تصمیمی برای گسترش المان‌های پارکور و از همه مهم‌تر به تصویر کشیدن جزئیات بیشتر از یک دنیای جهان باز باشد. خوشبختانه در این نسخه، تمرکز بیشتری بر روی داستان‌سرایی محیطی و تعامل با جهان بازی قرار گرفته است و قرار است کوچک‌ترین انتخاب‌های داستانی روایت کلی را تغییر دهند. در بخش گیم‌ پلی هم سیستم پارکور بازی هنوز حرف اول را می‌زند، صدالبته وجود سلاح‌های سرد و گرم هم جور آدرنالین بازی را یک تنه به دوش می‌کشند. مثل نسخه قبلی این بار هم چرخه پویای شب و روز تاثیر قابل توجهی در گیم پلی بازی دارد، خصوصاً وقتی که پای موجوداتی به نام Volatiles هم به وسط بازی باز شود! در مجموع Dying Light: The Beast با ترکیب عناصر ترسناک، گیم‌پلی پویا و جهان‌باز قرار است، تجربه‌ای منحصر به فرد از دنیای زامبی‌ها را ارائه دهد.

سخن پایانی

سال 2025 نه تنها از نظر کمیت روح هر گیمری را به عرش می‌رساند، بلکه از نظر تنوع سبک هم بذل و بخشش زیادی به خرج داده است. در همین سبک جهان باز هم تا دل‌تان بخواهد بازی‌های متنوع زیادی را امسال دیده‌ایم. از عنوان عمیق و فلسفی مثل Death Stranding 2: On the Beach بگیرید تا سفر به دل ژاپن و گشت زدن در دنیای قرون وسطای بازی Kingdom Come: Deliverance II! با این وجود همچنان راه زیادی تا پایان امسال باقی مانده و چند عنوان مدعی هنوز عرضه نشده‌اند. مطمئناً سونی با Ghost of Yotei حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و Dying Light: The Beast هم یک تجربه زامبی محور جذاب را ارائه خواهد داد.

حسین رضایی

حسین رضایی، نویسنده، روزنامه نگار و منتقد بازی های ویدئویی و حوزه تکنولوژی.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا