نقد و بررسی

نقد و بررسی بازی Shinobi: Art of Vengeance

Shinobi: Art Of Vengeance Game Review

نقد و بررسی بازی Shinobi: Art of Vengeance بر اساس نسخه ارسالی سازنده (PS5) برای وب سایت تک سیرو نوشته شده است.

یک روز فراموش می‌شویم، انگار که هرگز نبوده‌ایم! این شاید دقیق‌ترین تعبیر از فقدان اکسیر جاودانگی بشر در طول تاریخ باشد. حالا یا خودش یا هر چیزی که در دهه‌ها زندگی متمادی ساخته است. طبیعتاً بازی‌های ویدئویی که به عنوان یکی از مهم‌ترین و اعجاب برانگیزترین مخلوقات بشری شناخته می‌شود این قضیه درباره آن شاید حتی به مراتب بیشتری هم صدق کند. تا دل‌تان بخواهد در چند دهه اخیر بازی خوب و یا بلکه خوب‌تر داشته‌ایم که تقریباً هیچ رد و نشانی از آن‌ها باقی نمانده است. اما با این حال نسل نهم کنسول‌های گیمینگ این رویه را به کل متحول کرد. به هر حال چند نسل ساختن بازی آن‌قدر بازیسازان را به بن بست خلاقیت و خلق IPهای جدید کشانده که حالا متوسل به قدیمی‌ترین فرانچایزهای خودشان شده‌اند. سری Shinobi هم یکی از همین عناوین است که حالا بعد از تقریباً 25 سال دوباره میهمان کنسول‌ها شده. عنوانی که در دهه‌ 80 میلادی توانست جذاب‌ترین تجربه کلاسیک گیمرهای قدیمی را بر روی پلتفرم سگا به تصویر بکشد. اما اکنون نوبت به جدیدترین هنرنمایی این رسیده است. Shinobi: Art of Vengeance قرا راست یک بازگشت نه تنها نوستالژیک، بلکه مدرن و هنری از محبوب‌ترین عنوان دهه‌های قبلی باشد. از قضا استدیوی Lizardcube هم به لطف بازسازی Wonder Boy: The Dragon’s Trap و Streets of Rage 4  کارنامه خوبی در بازطراحی عناوین قدیمی دارد. حتی برخلاف دو عنوان گفته شده، Shinobi: Art of Vengeance صرفاً یک ریمیک یا دنباله مستقیم نیست، بلکه یک بازآفرینی خلاقانه محسوب می‌شود و اجازه می‌دهد هم طرفداران قدیمی احساس تعلق کنند و هم نسل جدید بازیکنان با یک اثر مستقل آشنا شوند. برای مشاهده ادامه مطلب و نقد و بررسی بازی Shinobi: Art of Vengeance با وب سایت تک سیرو همراه باشید.

Shinobi: Art of Vengeance مثل نسخه‌های کلاسیک این سری قرار نیست یک داستان پرجزئیات و درگیرکننده‌ای ارائه دهد. با این حال شاید چنین دیدگاهی برای دهه‌های قبل که چشم و ابرو نینجاها عاشق و شیفته زیاد داشت منطقی به نظر می‌رسید اما برای برهه کنونی که گیمرها عمیق‌ترین تجربه‌های داستانی را با عناوین AAA تجربه کرده‌اند، چندان مطلوب نیست. خصوصاً این که تیم توسعه دهنده برای همین روایت دست و پا شکسته‌ی داستانی‌شان هم سراغ یک ایده نخ نما شده و کلیشه‌ای “انتقام” رفته‌اند. یعنی درست مثل اکثر قریب به اتفاق نینجاهایی که یک نفر از خدا بی‌خبر روی سر طایفه‌ی‌شان خراب می‌شود و همه را قتل عام می‌کند، اینجا هم جوی موساشی بعد از چنین واقعه‌ای دنبال انتقام از باعث و بانی آن می‌افتد. پس انتظار یک درام یا پیچیدگی خاصی از داستان بازی نداشته باشید. چون نه میان پرده و نه حتی دیالوگ‌های درست و حسابی دارد. با این حال، همین سادگی مزیتی هم دارد. روایت هرگز مانع جریان تند گیم‌پلی نمی‌شود و بازیکن به‌جای غرق شدن در دیالوگ‌های طولانی، مستقیماً وارد صحنه‌ی بعدی می‌شود. دقیقاً مثل یک فیلم اکشن دهه 80 میلادی که فارغ از جزئیات‌های عمیق داستانی روی آدرنالین خون مخاطب مانور می‌دهد. ولی از شما چه پنهان گیمرهای نسل جدیدی که در خلال همین تجربه‌های دو بعدی بهترین روایت‌های داستانی را با عناوینی مثل Ori را دیده‌اند، ‌ Shinobi: Art of Vengeance حسابی ذوق‌شان را کور خواهد کرد.

گرچه روایت داستانی بازی همان ابتدا ضعف جدی خودش را نشان می‌دهد، اما به لطف جلوه‌های بصری گیمر آن‌قدر مدهوش و متحیر می‌شود که شاید حتی نام و نشان کاراکتر هم یادش برود. این بار هم مثل همیشه استدیوی Lizardcube هنر صورتگری بی‌مثالش را به رخ می‌کشد. درست مثل یک نقاشی شرقی عجیب که هم نمای سنتی ژاپن را حفظ کرده و هم به دنیای مدرنیته و سایبرپانکی دست‌برد می‌زند. از بازار ماهی فروشان و کوچه‌های باریک گرفته تا معابد کوهستانی و شهرهای نئونی همه و همه خیره کننده به نظر می‌رسد. صدالبته چنین تنوه محیطی صرفاً یک عنصر تزئینی نیست و هر مرحله علی رغم جذابیت هنری‌اش، هویت خاص خود را دارد. یعنی دشمنان، تله‌ها و حتی رنگ‌بندی آن با فضاسازی‌اش هماهنگ است. به‌عنوان مثال، ممکن است در یک مرحله با دشمنان سایبورگی روربرو شوید و در مرحله دیگر در روستاهای سنتی به مصاف سامورایی‌ها و شیاطین فولکلور بروید. این دقیقاً همان عنصری است که گیمر را تشنه تجربه مداوم بازی می‌کند. خوشبختانه افکت‌های گرافیکی هم در سطح قابل قبولی قرار دارند. انیمیشن‌ها نرم و روان هستند و کیفیت فنی نورپردازی‌ها هم خیره کننده به نظر می‌رسند. خوشبختانه چنین طراحی هنری بی‌بدیلی در کنار یک موسیقی متن معرکه حجت را در حق گیمرها تمام می‌کند. جایی که به لطف یوزو کوشیرو افسانه‌ای شاهد قطعاتی هستیم که هم حال و هوای سنتی ژاپنی را منتقل می‌کنند و هم ضرب‌آهنگ مدرن الکترونیک دارند. در نتیجه بازیکن با حسی دوگانه مواجه می‌شود؛ هم نوستالژی و هم انرژی امروز! ترکیبی عجیب که در کمتر بازی امروزی پیدا می‌شود.

احتمالاً تنها دلیلی که می‌تواند شما را برای تجربه بازی وسوسه کنند سیستم مبارزات آن باشد. خوشبختانه Shinobi: Art of Vengeance در برابر شما روسفید خواهد بود. چرا که هم سیستم کنترل کاراکتر روان است و هم این که بازیکن کلکسیونی از فنون و ابزارهای مختلف را پیش روی‌تان قرار می‌دهد. طبیعتاً در این مبارزات سرعت حرف اول را می‌زند. سرعتی که دقیقاً از جنس جنون نینجاهاست و به خوبی چنین حسی را هم منتقل می‌کند. در عین حال سیستم روان و بهینه‌ای هم دارد. یعنی یک دکمه برای ضربه‌های سبک، یکی برای سنگین و یکی هم برای پرش‌ها! ترکیب ساده‌ای که بازی را به یکی از لذت بخش‌ترین تجربه‌های اکشن دو بعدی زندگی‌تان مبدل خواهد کرد و دست بر قضا هر چه که جلوتر می‌رود، جذاب‌تر هم می‌شود. در نهایت بازی با معرفی المان ویژه‌ای به اسم Ninpo نسخه آخر را می‌پیچد. Ninpo در حقیقت مجموعه‌ای فنون ویژه نینجاهاست که طبعاً گیمر بیشتر از بقیه انتظار دیدن چنین صحنه‌هایی را دارد. اما توقع نداشته باشید که همیشه چنین فنونی دم دست‌تان باشد. به همین خاطر یک سیستم جدیدی به اسم Execution Gauge یا نوار انرژی تریف شده است. هرچه مبارزاتتان سریع‌تر و بدون توقف باشد، این نوار سریع‌تر پر شده و امکان اجرای حملات نمایشی و قوی‌تر فراهم می‌شود. به‌این ترتیب بازی هم ساده و قابل‌فهم برای تازه‌کارهاست و هم امکان استفاده از ترکیب‌های حرفه‌ای و تاکتیکی را برای بازیکنان با تجربه فراهم می‌کند. فراموش نکنید که ما با یک مترویدوانیا روبرو هستیم، پس طبیعی است که بتوانیم به مرحله‌های قبلی برگردیم و مسیرهای تازه‌ای را تجربه کنیم. گرچه این سیستم به اندازه شاهکاری مثل Hollow Knight عمیق نیست اما باز هم حق مطلب را ادا می‌کند.

مهم‌ترین نکته مثبت بازی که حداقل من را وسوسه تجربه مداوم آن کرد، تنوع و خلاقیت سازندگان در طراحی مراحل است. جدا از بحث هویتی و هنری که پیش از این به آن اشاره کردیم، بازی از نظر ساختار و چگونگی ارائه گیم پلی هم دائم حرف‌های جدیدی برای گفتن دارد. به عنوان مثال در دل بازاری که با المان‌های نئونی می‌درخشد تله‌های بسیار هوشمندتری وجود دارند و از قضا جنبه‌های اکشن بازی در حد یک فیلم سینمایی پر زرق و برق امروزی می‌شود. گرچه باید خلاقیت سازندگان بابت چنین حجمی از تنوع المان و طراحی مراحل ستود، اما نمی‌توان منکر یک سری ایرادات آن نیز شد. همچنان برخی بخش‌های پلتفرمینگ بیش از حد سخت‌گیرانه و تنبیه‌کننده طراحی شده‌اند، به‌خصوص پرش‌هایی که نیازمند دقت میلی‌متری هستند یا تله‌هایی که فرصت واکنش کمی می‌دهند. اینجاست که مجبور می‌شوید بارها همان بخش را تکرار کنید و اگر هم خدایی ناکرده سیوپوینت خوبی نداشته باشید عملاً بعد از مدتی قید تجربه بازی را خواهید زد. از طرف دیگر حداقل انتظاری که از یک اثر دو بعدی و ‌ مترویدوانیا داشتم ارائه چند معمای چالش برانگیز و اساسی بود که شوربختانه بازی در ارائه دادن آن عاجز به نظر می‌رسد.

به قول یک شاعر وطنی که پیشروی سبک خودش هم شناخته می‌شود، با تجربه Shinobi: Art of Vengeance متوجه می‌شوید که همچنان آن نینجای قدیمی زنده است! همان نینجایی که از دل دهه‌های 80 میلادی متولد شد و یکی از بی‌نظیرترین و شورانگیزترین سال‌های زندگی گیمری‌مان را با کنسول سگا به تصویر کشید. اما Shinobi: Art of Vengeance نه در قامت یک نسخه جدید یا حتی بازسازی بلکه به عنوان یک اثر بازطراحی اساسی و مستقل علاوه بر حفظ اصول کلاسیک این سری جنبه‌های مدرنیته این سبک را هم به رخ همگان می‌کشد. اگر از بحث داستان و روایت فاکتور بگیریم، بعد از تجربه چندین ساعته بازی به سختی می‌توان ایراد کلی به آن گرفت و هر چه که در ذهن‌ سخت‌گیرمان پیدا می‌شود شاید صرفاً به یک سری ایرادات دست و پا شکسته‌ی گیم پلی آن مربوط باشد.

نکات مثبت:

  • مبارزات سریع و روان بازی آدرنالین خون‌تان را به اوج می‌رساند
  • سیستم Ninpo گیم پلی بازی را متحول می‌کند
  • طراحی بصری و هنری مثل یک تابلوی نقاشی شرقی است!
  • مثل همیشه، موسیقی متن شورانگیز با ترکیب عناصر کلاسیک و مدرنیته
  • تنوع مراحل بازی در یک کلام خارق العاده است

نکات منفی:

  • روایت، شخصیت پردازی و ساختار داستان حرف چندانی برای گفتن ندارند
  • سیستم پلتفرمینگ بازی سیاست سختگیرانه‌ای دارد
نمره: 9.5 از 10

 

حسین رضایی

حسین رضایی، نویسنده، روزنامه نگار و منتقد بازی های ویدئویی و حوزه تکنولوژی.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا