مقالات

پایانِ خوشِ یک سفر طولانی | بررسی رضایت‌بخش‌ترین پایان ‌بندی ها در تاریخ بازی‌های ویدیویی

A Look At The Most Satisfying Endings In Video Game History

آیا تا به حال برایتان پیش آمده که پس از صرف ده‌ها و شاید صدها ساعت پای یک بازی، جنگیدن با غول‌های بی‌‌شاخ و دم، حل کردن معماهای طاقت‌فرسا و زندگی کردن با کاراکترهایی که انگار بخشی از وجودتان شده‌اند، با یک پایان ‌بندی ناقص و بی‌سر و ته مواجه شوید؟ حسی شبیه به اینکه یک سطل آب یخ روی شور و اشتیاق‌تان ریخته باشند. بازی‌های ویدیویی در مقایسه با سایر فرم‌های سرگرمی مثل سینما یا ادبیات، موجوداتی کاملاً منحصر‌به‌فرد هستند؛ چرا که شما در آن‌ها فقط یک تماشاگر نیستید، بلکه زمان قابل توجهی را صرف کنترل قهرمان داستان می‌کنید، روابط عمیقی با شخصیت‌ها می‌سازید و صدها ساعت را در جهان‌های ساخته شده توسط سازندگان می‌گذرانید. دقیقاً به خاطر همین سرمایه‌گذاری عظیم زمانی و عاطفی است که پایان داستان یک بازی، نقشی حیاتی و تعیین‌کننده دارد. بسیار ضروری است که پس از این همه تلاش، پایان ‌بندی بازی تأثیرگذار باشد و آن وزن احساسی لازم را داشته باشد تا خستگی را از تن گیمر درآورد.

در طول سال‌ها، انتظارات ما برای روایت‌های باکیفیت و سینمایی افزایش یافته است، اما خوشبختانه بازی‌ها راه درازی را از زمان اجداد 8 بیتی خود پیموده‌اند؛ دورانی که قهرمانان صامت بودند و دیالوگ‌ها به چند خط متن ساده محدود می‌شد. برخی ممکن است ادعا کنند که پایان ‌بندی، کم‌اهمیت‌ترین بخش یک داستان است و آنچه اهمیت دارد، مسیری است که طی می‌کنیم. شاید این فلسفه در دنیای کشتی کج جواب دهد، اما در اکثر تلاش‌های سرگرم‌کننده دیگر و به‌ویژه در بازی‌های ویدیویی، این حرف کاملاً دور از واقعیت است. وقتی شما تعهد زمانی بزرگی به یک عنوان دارید، نیاز به یک پایان رضایت‌بخش یا حداقل تأثیرگذار دارید تا تجربه شما کامل شود. حتی شاهکارهایی مثل Dark Souls 1 هم در پایان ‌بندی مشکلاتی داشتند، اما وقتی این کار به درستی انجام شود، تأثیری مثبت و ماندگار بر ذهن بازیکن می‌گذارد. در این مقاله تحلیلی، می‌خواهیم به سراغ عناوینی برویم که توانسته‌اند این مأموریت دشوار را با موفقیت پشت سر بگذارند و بازیکن را با حسی از کمال و رضایت بدرقه کنند.

⚠️ هشدار اسپویل: در این مقاله داستان و پایان ‌بندی بازی‌ها به طور کامل فاش می‌شود. اگر قصد تجربه این عناوین را دارید، با احتیاط مطالعه کنید.

Mega Man 6 | عدالت در دنیای ۸ بیتی

پایانِ خوشِ یک سفر طولانی | بررسی رضایت‌بخش‌ترین پایان ‌بندی ها در تاریخ بازی‌های ویدیویی

برای شروع، بیایید به عقب برگردیم؛ به دوران کنسول NES و بازی‌های پلتفرمر کلاسیک. در آن دوران، داستان‌گویی اولویت چندانی نداشت و عناوینی مثل مگامن داستانی بسیار ساده داشتند: دکتر لایت خوب، تعدادی ربات مهربان می‌ساخت و دکتر ویلی خبیث آن‌ها را برای اهداف شیطانی دوباره برنامه‌ریزی می‌کرد و بعدها ربات‌های خودش را می‌ساخت. اما نکته‌ای که همیشه طرفداران را آزار می‌داد، الگوی تکراری پایان این بازی‌ها بود. بارها و بارها در پایان این بازی‌ها، مگامن دکتر ویلی را رها می‌کرد تا فرار کند؛ موضوعی که واقعاً گیج‌کننده بود، به خصوص با در نظر گرفتن اینکه دکتر ویلی عملاً یک تروریست خطرناک محسوب می‌شد.

اما Mega Man 6 تصمیم گرفت این چرخه باطل را بشکند و یک پایان ‌بندی نادر و رضایت‌بخش برای یک بازی NES ارائه دهد. در پایان این قسمت، مگامن دیگر اشتباهات گذشته را تکرار نمی‌کند؛ او با خود طنابی می‌آورد و بالاخره دکتر ویلی را دستگیر کرده و پشت میله‌های زندان می‌اندازد. این لحظه به شدت رضایت‌بخش است، نه فقط به خاطر اینکه عدالت اجرا می‌شود، بلکه به خاطر اینکه چقدر طول کشید تا به این نقطه برسیم. علاوه بر این، چون Mega Man 6 آخرین عنوان اصلی از این سری روی کنسول NES بود، این پایان ‌بندی مثل گره زدن یک روبان زیبا روی بسته‌بندی کل این سری در آن نسل عمل کرد.

خواندن  عاری از خشونت و محتوای حساس؛ 10 بازی برتری که می‌توانید با خیال راحت جلو خانواده تجربه کنید

(2006) Prey | تعلیقی که جاودانه شد

پایانِ خوشِ یک سفر طولانی | بررسی رضایت‌بخش‌ترین پایان ‌بندی ها در تاریخ بازی‌های ویدیویی

گاهی اوقات رضایت‌بخش‌ترین پایان‌ها، آن‌هایی نیستند که همه چیز را تمام می‌کنند، بلکه آن‌هایی هستند که شما را در اوج هیجان معلق نگه می‌دارند. یکی از دست‌کم‌گرفته‌شده‌ترین بازی‌های دهه 2000، نسخه اصلی Prey است که داستان تامی، یک قهرمان از قبیله چروکی را روایت می‌کند که توسط یک سفینه فضایی بیگانه ربوده شده و باید راهش را با مبارزه باز کند. پایان این بازی یکی از معدود کلیف‌هنگرها (پایان‌های معلق) در تاریخ بازی‌های ویدیویی است که واقعاً حس رضایت را منتقل می‌کند.

پس از اینکه تامی پیروز می‌شود و شما به محیط آشنای بار بازمی‌گردید، ناگهان شخصیت Elhuit بازمی‌گردد و خبری شگفت‌انگیز می‌دهد: کسانی که او را نجات داده‌اند، متوجه تلاش‌های تامی در سفینه فضایی شده‌اند و بسیار مشتاقند که با او صحبت کنند. سپس یک پورتال باز می‌شود و شما را به دوردست‌های جهان می‌فرستد. در آن زمان یعنی سال 2006، نمی‌توانستید جلوی هیجان‌زده شدن خود را بگیرید. داستان اصلی بازی در همین نقطه به سرانجام می‌رسد و یک قطعیت دارد، که با نگاهی به گذشته بسیار عالی است، چرا که متأسفانه ساخت Prey 2 لغو شد و اگر داستان اصلی ناتمام می‌ماند، فاجعه بود.

Metal Gear Solid 4 | وداعی باشکوه با سرباز کهنه‌کار

پایانِ خوشِ یک سفر طولانی | بررسی رضایت‌بخش‌ترین پایان ‌بندی ها در تاریخ بازی‌های ویدیویی

سری متال گیر سالید همیشه به داستان‌های پیچیده و سینمایی‌اش معروف بوده، اما Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots جایگاه ویژه‌ای دارد. وقتی به کلیت سری نگاه می‌کنید، شاید MGS4 از نظر گیم‌پلی در رده متوسط قرار بگیرد و گیم‌پلی زیادی نداشته باشد، اما وقتی ضربه احساسی‌اش را وارد می‌کند، بسیار محکم و کاری است. اوج داستان در فصل‌های پایانی رقم می‌خورد، جایی که تنش به بالاترین حد خود می‌رسد. Old Snake در نهایت هوش مصنوعی پاتریوت‌ها را حذف می‌کند و در یک نبرد نهایی شگفت‌انگیز با لیکوئید آسلات روبرو می‌شود.

اما آن چیزی که این پایان را جاودانه می‌کند، صحنه نهایی در قبرستان است. زیرو و بیگ‌باس واقعی بازمی‌گردند و افشاگری‌های داستانی بزرگی رخ می‌دهد، درست قبل از اینکه بیگ‌باس به ویروس FOXDIE آلوده شود. در لحظات پایانی زندگی او، پدر و پسر برای آخرین بار در کنار هم قرار می‌گیرند؛ لحظه‌ای که به شدت احساسی است، به خصوص اگر کل سری را بازی کرده باشید. هیدئو کوجیما این پایان ‌بندی را تا جایی که ممکن بود بی‌نقص از کار درآورد و تجربه‌ای را خلق کرد که کل مجموعه را ارتقا داد.

Prince of Persia: The Sands of Time | عشق در زمان برگشت

پایانِ خوشِ یک سفر طولانی | بررسی رضایت‌بخش‌ترین پایان ‌بندی ها در تاریخ بازی‌های ویدیویی

در میان بازی‌های اکشن-ماجراجویی، Prince of Persia: The Sands of Time نه تنها شاید بهترین بازی سری باشد، بلکه داستانی درگیرکننده دارد که با سبکی منحصر‌به‌فرد روایت می‌شود. پایان ‌بندی این بازی، دایره داستان را کامل می‌کند. در لحظات پایانی، فرح به شکلی تراژیک می‌میرد و شاهزاده مجبور می‌شود برای شکست دادن وزیر قبل از شروع نقشه‌های شومش، زمان را به عقب برگرداند.

شاهزاده کل داستان را برای فرح تعریف می‌کند و اینجا مشخص می‌شود که راوی بازی در تمام مدت با چه کسی صحبت می‌کرده است. پس از کشتن وزیر، شاهزاده برای بوسیدن فرح جلو می‌رود اما با واکنشی سرد و خجالت‌آور روبرو می‌شود و دست رد به سینه‌اش می‌خورد. سپس شاهزاده زمان را به عقب برمی‌گرداند و آنجا را ترک می‌کند، در حالی که تنها کسی است که حقیقت ماجرا را می‌داند. اگرچه این پایان رمانتیک و هالیوودی که شاید انتظارش را داشتید نیست، اما یکی از بهترین نمایش‌های یک رابطه عمیق و پرظرافت در دنیای بازی‌هاست.

خواندن  رتبه‌بندی ۱۰ تا از برترین دی ال سی های اساسینز کرید در تمام دوران

Halo: Combat Evolved | فرار بزرگ از حلقه مرگ

پایانِ خوشِ یک سفر طولانی | بررسی رضایت‌بخش‌ترین پایان ‌بندی ها در تاریخ بازی‌های ویدیویی

گاهی اوقات یک پایان خوب، پایانی است که آدرنالین را به سقف می‌چسباند. Halo: Combat Evolved عنوانی است که اتمسفر در آن موج می‌زند، به‌ویژه در پایان ‌بندی انفجاری‌اش. پس از کشف این حقیقت هولناک که هیلو چیزی جز یک دکمه خود-تخریبی پیچیده برای نابودی فلاد (Flood) نیست، مستر چیف و کورتانا تصمیم می‌گیرند راکتور هم‌جوشی سفینه Pillar of Autumn را منفجر کنند و فراری جسورانه از میان این سفینه فضایی عظیم داشته باشند.

سکانس فرار دیوانه‌وار با ماشین Warthog یکی از به یادماندنی‌ترین مراحل پایانی در تاریخ بازی‌های ویدیویی است. دیدن اینکه مستر چیف درست در آخرین لحظه فرار می‌کند، حلقه هیلو متلاشی می‌شود و نقشه فلاد خنثی می‌گردد، همگی بی‌نهایت رضایت‌بخش هستند. علاوه بر این، ما بالاخره می‌بینیم که چیف کلاهش را برای یک استراحت شایسته برمی‌دارد.

Batman: Arkham City | تراژدی در آرکام

پایانِ خوشِ یک سفر طولانی | بررسی رضایت‌بخش‌ترین پایان ‌بندی ها در تاریخ بازی‌های ویدیویی

سه‌گانه بتمن راک‌استدی جزو بهترین بازنمایی‌های شوالیه تاریکی هستند و Arkham City تأثیرگذارترین آن‌هاست. پایان بازی جایی است که همه چیز به نقطه جوش می‌رسد. جوکر که به بیماری لاعلاجی مبتلاست، سعی دارد با درمان بیماری‌اش به حکومت وحشت خود ادامه دهد. اما در نبرد نهایی با بتمن، جوکر تصادفاً پادزهری را که می‌توانست او را درمان کند نابود می‌کند و سرنوشت خود را مهر و موم می‌نماید.

تصویر بتمن شکسته و باوقار که جسد بی‌جان جوکر را حمل می‌کند و بدون گفتن حتی یک کلمه او را روی زمین می‌گذارد، به طرز عجیبی دلخراش است. با در نظر گرفتن تمام رنج‌هایی که جوکر به شهر تحمیل کرده بود، این لحظه نشان‌دهنده پیوند عمیق عاطفی بتمن با این شخصیت تراژیک است؛ کسی که بتمن در نهایت می‌خواست نجاتش دهد.

(2018) God of War | قله‌ای برای وداع و آغاز

پایانِ خوشِ یک سفر طولانی | بررسی رضایت‌بخش‌ترین پایان ‌بندی ها در تاریخ بازی‌های ویدیویی

نسخه 2018 بازی God of War تغییری بزرگ در سری ایجاد کرد؛ لحنی بسیار جدی‌تر به خود گرفت و پسر کراتوس، آترئوس، را برای همراهی در این سفر خداکشی وارد داستان کرد. پس از یک بازی کامل مبارزه با خدایان باستانی و موجودات مرگبار اساطیر نورس، آن‌ها بالاخره به بلندترین قله یوتنهایم می‌رسند تا خاکستر مادر آترئوس را پخش کنند.

قبل از صعود نهایی، آترئوس به دیوارنگاره‌ای برمی‌خورد که تمام سفر آن‌ها در طول بازی و همچنین آینده‌ای نامشخص برای کراتوس را به تصویر کشیده است. دیدن اینکه مشکلات آن‌ها حل شده و رابطه پدر و پسری کاملاً شکوفا شده است، لحظه‌ای بی‌نهایت تأثیرگذار را خلق می‌کند و دیدن رسیدن آن‌ها به مقصد نهایی‌شان، پاداشی بسیار رضایت‌بخش برای بازیکن است.

Mass Effect 2 | مأموریت انتحاری کهکشانی

پایانِ خوشِ یک سفر طولانی | بررسی رضایت‌بخش‌ترین پایان ‌بندی ها در تاریخ بازی‌های ویدیویی

پس از ده‌ها ساعت صرف وقت برای ساختن روابط و انجام مأموریت‌ها با خدمه سفینه Normandy SR-2، پایان ‌بندی Mass Effect 2 یا همان مأموریت انتحاری، چیزی است که تا مدت‌ها در ذهن کسانی که آن را تجربه کرده‌اند باقی می‌ماند. این پایان ‌بندی یک ویژگی منحصر‌به‌فرد دارد: بسته به انتخاب‌هایی که در طول بازی کرده‌اید، پایان می‌تواند به شکل قابل توجهی تغییر کند.

شخصیت‌ها ممکن است به طور دائم بمیرند و در بازی سوم حضور نداشته باشند، موضوعی که باعث می‌شود تصمیمات شما حس معنادار و تأثیرگذاری داشته باشند. صحنه نهایی که بیداری نیروی کامل ریپرها را نشان می‌دهد، تهدیدی برای کل کهکشان را به تصویر می‌کشد که هیجان را بالا برده و مقدمه‌ای بی‌نقص برای بازی بعدی فراهم می‌کند.

خواندن  اگر تشنه تجربه یک ریسینگ اعتیاد‌آور هستید، این مقاله برای شماست!

The Witcher 3: Wild Hunt | سرنوشت سیری

پایانِ خوشِ یک سفر طولانی | بررسی رضایت‌بخش‌ترین پایان ‌بندی ها در تاریخ بازی‌های ویدیویی

در شاهکار استودیوی سی‌دی پراجکت رد، یعنی The Witcher 3، پایان ‌بندی مربوط به سیری که به پایان ویچر معروف است، نزدیک‌ترین چیزی است که می‌توان به عنوان یک پایان خوب در نظر گرفت. سرنوشت‌های مختلفی برای سیری وجود دارد، از جمله ملکه شدن، تبدیل شدن به یک ویچر، یا مرگی تراژیک به دست سرمای سفید (White Frost).

هیچ انتخاب درست یا غلط مطلقی وجود ندارد، اما پیوستن سیری به گرالت در سفرهایش به عنوان یک ویچر، متناسب‌ترین سرنوشت به نظر می‌رسد؛ به خصوص پس از ساعت‌ها تلاش گرالت برای پیدا کردن او در طول سفر. این پایان از نظر تماتیک بیشترین معنا را دارد، چرا که این نقشی است که سیری همیشه می‌خواست ایفا کند و نوعی پایان خوش برای گرالت محسوب می‌شود.

Uncharted 4: A Thief’s End | آرامش پس از طوفان

پایانِ خوشِ یک سفر طولانی | بررسی رضایت‌بخش‌ترین پایان ‌بندی ها در تاریخ بازی‌های ویدیویی

پس از چهار بازی ماجراجویی با نیتن دریک خونسرد و گروه گنج‌یابان دوست‌داشتنی‌اش، سری پر از اکشن آنچارتد به پایانی بسیار رضایت‌بخش و تکان‌دهنده می‌رسد. سال‌ها پس از اینکه نیتن و برادرش سم دوباره به هم پیوستند و او و النا تصمیم گرفتند زندگی ماجراجویانه (اما مسئولانه‌تری) را ادامه دهند، ما دختر جوانشان را می‌بینیم که در خانه‌ای ساحلی و رویایی زندگی می‌کند.

او به دنبال والدینش می‌گردد و به گنجینه‌ها و یادگاری‌های زندگی پرماجرای گذشته آن‌ها برمی‌خورد. وقتی با والدینش روبرو می‌شود، نیت همه چیز را به او می‌گوید و این اشاره‌ای به احتمال ساخت دنباله‌ای با حضور دخترش، کاسی، دارد. این یک پایان درخور برای نیت و شخصیت‌های محبوبی است که سال‌ها با آن‌ها رشد کرده‌ایم و به آن‌ها پایان خوشی می‌دهد که همگی لایقش بودند.

Red Dead Redemption | چرخه انتقام و رستگاری

پایانِ خوشِ یک سفر طولانی | بررسی رضایت‌بخش‌ترین پایان ‌بندی ها در تاریخ بازی‌های ویدیویی

بازی Red Dead Redemption راک‌استار در دوران افول غرب وحشی و آغاز قرن بیستم جریان دارد، جایی که جان مارستون باید برای امنیت خانواده‌اش، اعضای باندی که زمانی به او خیانت کرده بودند را پیدا کرده و از بین ببرد. پس از انجام تمام دستورات اداره تحقیقات، جان متوجه می‌شود که خودش آخرین هدف ادگار راس است.

راس، جان را پیدا می‌کند و به شکلی تراژیک او را به گلوله می‌بندد و مادری بیوه و پسری ویران‌شده را باقی می‌گذارد. خوشبختانه، شما شانسی برای رستگاری پیدا می‌کنید؛ سال‌ها بعد کنترل جک، پسر جان را به دست می‌گیرید که در پی انتقام است. جک، راس را پیدا می‌کند و او را می‌کشد تا یاد پدرش را گرامی بدارد و قبل از پایان بازی، عدالت رضایت‌بخشی را اجرا کند.

The Last of Us | انتخابی بحث‌برانگیز اما عمیقاً انسانی

پایانِ خوشِ یک سفر طولانی | بررسی رضایت‌بخش‌ترین پایان ‌بندی ها در تاریخ بازی‌های ویدیویی

در انتهای بازی، گروه فایرفلایز روشن می‌کند که برای ساختن واکسن نیاز دارند بخش آلوده مغز الی را بردارند، که این کار بدون شک باعث مرگ او خواهد شد. جوئل که پیوندی عمیق و پدر-دختری با الی برقرار کرده، اجازه این کار را نمی‌دهد و برای نجات او دست به کشتاری خونین می‌زند و فرار می‌کند؛ کاری که سرنوشت بشریت را محکوم به فنا می‌کند.

اگرچه این پایان تلخ و شیرین است، اما شما با جوئل همدردی می‌کنید. می‌دانید که او بسیار خودخواه و از نظر عینی در اشتباه است، اما اگر فرصتش پیش می‌آمد، احتمالاً این همان کاری است که همه ما برای نجات عزیزانمان انجام می‌دادیم. این پایان به شکلی بی‌نقص بازتاب‌دهنده تم‌های بازی است و سطح داستان‌گویی را در کل رسانه بازی‌های ویدیویی ارتقا داد.

پایانِ خوشِ یک سفر طولانی | بررسی رضایت‌بخش‌ترین پایان ‌بندی ها در تاریخ بازی‌های ویدیویی

جمع‌بندی | وداع با قهرمانان

همان‌طور که دیدیم، یک پایان خوب لزوماً به معنای پیروزی قهرمان یا نجات دنیا نیست. گاهی رضایت در اجرای عدالت است، گاهی در یک وداع آرام و گاهی در گرفتن تصمیمی انسانی اما دردناک. این پایان‌ها هستند که باعث می‌شوند ساعت‌ها بازی کردن، ارزشش را داشته باشد و خاطره آن اثر تا ابد در ذهنمان حک شود.

حال نوبت شماست؛ کدام یک از این پایان ‌بندی‌ها بیشتر شما را تحت تأثیر قرار داد؟ آیا پایانی در دنیای بازی‌ها وجود دارد که حسرت تجربه‌اش هنوز بر دلتان مانده باشد یا برعکس، پایانی که ای کاش هرگز نمی‌دیدید؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.

OHAM

یک گیمر معمولی که ویدیوگیم را نه تنها به چشم سرگرمی، بلکه همیشه به چشم یک مأمن می‌دیده. مأمنی که همچون پناهگاه‌های اتمی دنیای فال‌آوت، از روح شما در برابر سختی‌های زندگی محافظت می‌کند و به دنیای خاکستری‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، رنگ تازگی ‍‌می‌بخشد. البته این دیدگاه من نسبت به ویدیوگیم، ریشه در کودکی‌ام دارد. جایی که همواره در آن مشغول خیال‌پردازی بودم و سعی می‌کردم با مطالعه ادبیات مخصوص کودک و نوجوان، خود را راهی ماجراهایی خیالی کنم و به کمک قوه تخیلم، در این اوهام شناور باشم. در واقع به سبب مطالعه همین آثار ادبی بود که توانستم قدرت نگارش خود را تقویت کرده و از این استعداد، در راه خلق و تولید محتوا استفاده کنم. محتواهایی که از روح خیال‌پردازم جاری شده و با علاقه‌ جوشانم به ویدیوگیم، جهت داده می‌شوند تا در قلب گیمرهایی همچون خودم جای بگیرند و آن‌ها را بیش از پیش با این صنعت جذاب و بعضا بی‌رحم آشنا کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا