ما ایرانیها در مقابل خودمان قدرنشناسیم! همیشه هم مرغ همسایه برایمان غاز است. فرقی هم نمیکند که مصداق چنین توصیفی چه باشد، چه در فرهنگ و چه در علم و دانش همیشه بهترین خودمان را به بردگی فرنگیها در میآوریم. اما هر چه قدر هم که کباب غاز همسایه را بو کنیم و به خودمان بتازیم، باز هم نمیتوانیم در برابر بدیهیترین خصایص بیبدیلمان چشم خود را ببندیم. مگر چند کشور پیدا میشود که بزرگترین مهد تمدن و قدمت تاریخ بشریت باشد؟ ما کشور اولینها هستیم؛ اولین سیستم بیمه و بازنشستگی، اولین رصدخانه، اولین دانشگاه جهان، اولین سیستم آبیاری زیرزمینی، اولین منشور حقوق بشر جهان، اولین سازهٔ گنبدی منظم معماری و خلاصه تا دلتان بخواهد از این اولینهایی که کشورهای حاشیه خلیج فارس حتی در شیرینترین رویایشان هم نمیتوانند تصور کنند. اما چه کنیم که قدرنشناسیم؛ ارج نمیگذاریم و با خیال آسوده و فراغ بال یک گوشه لم میدهیم. تا در نهایت شرکتی مثل Ubisoft با الهام و حتی تحریف از این تاریخچه غنی و جذاب، محبوبترین فرانچایز خودش یعنی Assassin’s Creed را بسازد و سود کلانی هم از بازار به جیب بزند. Assassin’s Creed که در حقیقت یک روایت الهام گرفته از فرقه حشاشین به رهبری حسن صباح است گرچه آنچنان به شکل مستقیم توسط یوبیسافت مورد اشاره قرار نگرفته، اما با توجه به شباهتهای دقیق و روایتهای این بازی تقریباً همه میدانند که ریشه این بازی تماماً یک مدل کپیبرداری مدن از فرقه حشاشین است. فرقهای که منشا آن از ایران بوده و بعدها یوبیسافت با دخل و تصرف در آن مرزهایش را به سمت شام و دیگر کشورها برد. اما در این مطلب قصد داریم خودمان چراغ اول را روشن کنیم و حداقل روی کاغذ چند بستر تاریخی برای روایت Assassin’s Creed در ایران را معرفی کنیم. دورههایی که میتوانند در دل کوهها و دشتهای ایران زمین، قویترین داستان پردازیها و البته گیم پلی Assassin’s Creed را به نام خودش بزند. برای مطالعه ادامه مطلب با وب سایت تک سیرو همراه باشید.
رویارویی سلجوقیان و حسن صباح؛ قرن یازدهم میلادی
قرن یازدهم میلادی شاید یکی از اسرارآمیزترین و در عین حال تاثیرگذارترین فصول تاریخ ایران زمین و خاورمیانه باشد. جایی که فرقه حشاشین برای اولین بار در دل کوههای قزوین و قلعه الموت به رهبری حسن صباح پا به عرصه وجود گذاشت. آنهایی که بدبین هستند میگویند حشاشینها صرفاً یک گروه تروریستی با اندیشههای خاص مذهبی بودند اما تنها یک نگاه کوتاه به تاریخچه ایران در آن زمان نشان میدهد ما با یک جنبش فکری و انقلابی گسترده در چنین برههای روبرو بودهایم. حشاشینها در حقیقت شبکهای سازمانیافته از متفکران، نیروهای نظامی و اندیشمندانی بودند که در برابر جبر دینی و سلطهی سیاسی دوره سلجوقیان قد علم میکردند. شعارشان هم این بود: «هیچ حقیقتی مطلق نیست و همه چیز در ترازوی خرد انسان سنجیده میشود.» آن قدر اما این شعار دقیق و رسا بود که در نهایت یوبیسافت تصمیم گرفت آن را به شعار اساسینها تبدیل کند، بدون آن که حتی تغییری در ساختارش پدید بیاورد. اما راستش را بخواهید یوبیسافت هرگز آن طور که باید و شاید به دل این دوره تاریخی در ایران نزد. تنها چیزی که ما شاهد بودیم صرفاً یک سری دست نوشته یا چند تا دیالوگ NPCهای کوچه بازار در نسخههای کلاسیک این سری و نسخه Mirage بود. از همه مهمتر یوبیسافت در بازی Assassin’s Creed: Origins عملاً ریشه اصلی فرقه اساسینها را به گذشته دورتر میبرد و Bayek به عنوان بنیان گذار Hidden Ones را سرمنشا نهضتهای شکل گرفته بعدی میداند. گرچه یوبیسافت عملاً با منتقل کردن ریشههای تاریخی این فرقه به سمت سرزمین شام تمرکز را از روی ایران برداشت، اما میتواند حداقل در قالب یک ریبوت یا یک نسخه جداگانه بستر تاریخی و دقیقی برای روایت این سری داشته باشد. تصورش را بکنید؛ شما در نقش یکی از شاگردان جوان حسن صباح، مسیر تبدیلشدن به اساسین را طی کنید. از آموزشهای فلسفی و رمزآلود در قلعههای کوهستانی الموت گرفته تا مأموریتهای مخفیانه در شهرهای ری، نیشابور و اصفهان! با توجه به اقلیم گسترده ایران و البته داستانهای معرکهای که از عملیاتهای حسن صباح سراغ داریم، مطمئناً چنین روایتی میتواند یکی از جذابترین داستان پردازیهای سری Assassin’s Creed باشد.
دورهی ایلخانی؛ قرن سیزدهم میلادی
این شاید یکی از مهمترین برهههای تاریخی برای فرقه حشاشین باشد. جایی که پس از فروپاشی و سقوط قلعه حشاشینها، مغولها توانستند بر فضای سیاسی ایران چیرگی پیدا کنند. اصولاً همیشه بعد از هر نابودی یک تولد جدیدی در راه است. اتفاقاً چنین سوژهی داستانی همیشه خوراک بازیهای ویدئویی و فیلمهای هالیوودی است. به هر حال هم تم انتقامی دارد و هم به واسطه ارجاعات دقیقش به گذشته میتواند برای مخاطب جذاب باشد. به عنوان مثال یوبیسافت میتواند در این دوره افول فرقه حشاشینها را به تصویر بکشد. جایی که دیگر خط فکری آنها و دیدگاهشان به سمت زوال رفته است و حالا زمان آن فرارسیده که قهرمان جدید دوباره مسیر یکی از بزرگترین فرقههای تاریخ بشریت را از نو بازنویسی کند. با توجه به همزمانی این دوره تاریخی با حمله مغولها، حتی از نظر گیم پلی و طراحی دنیای بازی هم یوبیسافت به مراتب سوژههای جذابتری برای بال و پر دادن به اثر خودش دارد. از قلعههای متروک خراسان بگیرید تا اردوگاههای مغول از بهترین لوکیشنها برای بیان یک گیم پلی کم نقص است. حتی پارکور در دل ساختمانهای شهری برافراشته با آن معماری بیبدیل ایرانی قابل مقایسه با هیچ کدام از نسخههای کلاسیک این سری نیست. چه بسا عناوینی که پیش از این در خاورمیانه هم جریان داشتند نمیتوانند از نظر معماری و طراحی دنیای شهری بازی حرفی در برابر ساختمانهای ایرانی و کلاً جهان ایران باستان داشته باشند.
دوره تیموریان؛ قرن چهاردهم
اگر قرار باشد یوبیسافت یک نسخه عمیق و فلسفی از دوران اساسینها بسازد، دوره تیموریان شاید بهترین گزینه ممکن برای روایت باشد. دورهای که با محوریت سمرقند و هرات یکی از جذابترین و غنیترین برهههای تاریخی و هنری ایران زمین به حساب میآید. اما چرا چنین بازی میتواند درجات عمیقی از فلسفه و داستان پردازی را به تصویر بکشد؟ همانطور که احتمالاً میدانید در این برهه با نابودی مغولها ایران وارد یک دوره جدیدی از شکوفایی علم و فرهنگ شد. به نحوی که بسیاری از فرقهها و اندیشههای قدیمی یا با شکل قبلی یا به حالت تکامل یافته دوباره در بطن جامعه حاضر شدند. اما مسلماً چنین جابهجایی اندیشه و فرهنگی به همین سادگیها هم نیست. آن طور که مورخان میگویند دقیقاً در همین برهه بود که سیل عظیمی از ترورهای پی در پی دانشمندان، عارفان و فیلسوفان ایران زمین رقم خورد. گرچه ماهیت امر به اندازه آشوب دوره مغولها نبود اما تقلای هر جناحی در این برهه به اوج خودش رسیده بود. مسلماً فرقه اساسینها یا حشاشینها هم از این قاعده مستثنی نیستند. جدا از این که بازی میتواند در چنین برههای با معرفی شخصیتهای تاریخی میخ خودش را در داستان پردازی محکم بکوبد، در زمینه گیم پلی هم میتوان انتظار تغییرات قابل توجهی داشت. به عنوان مثال برای چنین نسخهای نمیتوان یک گیم پلی اکشن و یا حتی RPG به شکل امروزی متصور شود. یعنی اگر قرار باشد یوبیسافت به دنبال یک اثر سریع و خشن برود مطمئناً گزینههای دیگر منطقیتر به نظر میرسند. اما اگر قرار باشد یک نسخه کلاسیک با الهام از عناوین اولیه این سری بسازد مطمئناً دوره تیموریان گزینه جذابی است. چون بازی عملاً وارد یک فاز مخفیکاری و جناح بندیهای مرسوم آن دوره میشود که شاید تجربهاش برای خیلیها متفاوت به نظر برسد. از منظر لوکیشن هم دست یوبیسافت کاملاً باز است؛ کاخ گوهرشاد، مدرسه غیاثیه، رصدخانه الغ بیگ و کاروانسراهای راه ابریشم تنها نمونهای از بینظیرترین جلوههای معماری و نبوغ ایران باستان به حساب میآیند.
دوره صفویان؛ قرن شانزدهم
حشاشینها اصولاً یک فرقه مذهبی تندرو هستند، پس چه تاریخی و برههای برای این گروه میتوانید پیدا کنید که به اندازه دوران صفویان برایشان آزادی عمل داشته باشد. به هر حال شاه عباس دوم با تحولات مذهبی در بدنه حکومت فضای جدیدی از دینگرایی در حکومت را پدید آورده بود. مسلماً در چنین برههای اساسینها میتوانند به عنوان یک فرقه زیرزمینی و مخفی نقش بهسزایی در تحولات جامعه آن زمان داشته باشند. از همه مهمتر مگر گزینهای بهتر از اصفهان باستان با معماریهای بیبدیل و مسجدهای معرکهاش سراغ دارید؟ بازارهای شلوغ و مراسمهای مذهبی متعدد و گسترده در جای جای شهر در کنار دقیقاً همان چیزی است که از یک Assassin’s Creed کلاسیک سراغ داریم. از منظر گیم پلی هم این دوره با ورود تدریجی سلاح باروتی میتواند گیم پلی بازی را با نسخههای پیشین متفاوت جلوه دهد. به این موارد رودهای داخل شهر اصفهان و قابلیتهایی مثل گشت و گذار با قایق و ماموریتهای آبی را هم اضافه کنید تا کلکسیون یک بازی خوب و جذاب تکمیل شود. اما همانطور که اشاره شد، مهمترین دلیل برای روایت بازی در این دوره تاریخی مربوط به اتفاقات سیاسی آن دوران است که شاید مهمترینشان جنگ چالدران با عثمانیها و تغییر حدود مرزهای ایران در آن برهه باشد. موردی که در کنار جنگهای داخلی و آشوبهای پی در پی میتواند یکی از جذابترین و هیجانانگیزترین دورههای تاریخی برای روایت داستان بازی را رقم بزند.
دوره افشاریه؛ قرن هجدهم
اگر قرار باشد یوبیسافت سراغ یک بازی خشن با نبردهای سنگین و آشوبهای مکرر برود، این دوره میتواند برای آنها وسوسه کننده باشد. برههای که در آن بازی قدرت در طول تاریخ ایران زمین به اوج خودش رسیده بود. صدالبته در راس چنین جنگها و فتوحاتی نادرشاه افشار هم قرار داشت. کسی که امپراتوری ایران را از هند تا قفقاز و آسیای میانه بنا کرد. اتفاقاً همین حمله سنگین و بیرحمانه نادرشاه به هند که در تاریخ به عنوان یکی از سهمگینترین حملهها هم یاد میشود، میتواند گزینهای جذاب برای نقش آفرینی اساسینها باشد. خصوصاً این که یوبیسافت آنچنان که باید و شاید در بازیهایش به کشور هند و دنیای آنها بها نداده است. البته دلایل برای ساخت یک نسخه Assassin’s Creed در دوره افشاریان به این موارد خلاصه نمیشود. شاید مهمترینش وسعت جغرافیایی و اقلیم گسترده ایران در آن زمان باشد. از جلگههای پهناور تا آسیای میانه و راه آبی ابریشم همه و همه سوژههای جذابی برای به تصویر کشیدن دنیای بازی هستند. به عنوان مثال یوبیسافت می تواند تمپلارها را در قالب دشمن اصلی Assassin’s Creed به عنوان یکی از گروههای شورشگر آن دوران معرفی کند که میخواهند از آشفتگی سیاسی دوره نادرشاه نهایت استفاده را ببرند. یا با توجه به غنیمتهای رمزآلود و پنهانی نادرشاه از هند، میتوان شاهد یک داستان مبتنی بر گنجینههای تاریخی و اسرار آمیزی بود که مسلماً تمپلارها برای آن دندان تیز کردهاند. از دید گیم پلی هم این دوره امکان معرفی مکانیکهای جدیدی را میدهد؛ مانند کنترل ارتش گسترده در نبردهای بزرگ، مبارزات سوارنظامها در مقیاس گسترده ومأموریتهای نفوذ در شهرهای هند بخارا یا قفقاز میتوانند توجه هر گیمری را جلب کنند.
سخن پایانی
پیدا کردن سوژه تاریخی جذاب برای یک بازی ویدئویی براساس تاریخ ایران زمین، شاید راحتتر از هر کشور و سرزمین دیگر باشد. هر برهه از تاریخ ایران زمین، آکنده از اتفاقات و هیجاناتی است که بازیهای ویدئویی آرزوی روایت آن را در سر دارند. سری بازیهای Assassin’s Creed هم به عنوان فرانچایزی که ریشه در فرهنگ و تحولات کشورمان دارد مطمئناً میتواند گزینه خوبی برای روایت داستانها و اتفاقات تاریخی کشورمان باشد. هر چند تا همین الان هم یوبیسافت بارها به شکل مستقیم یا غیرمستقیم از عناصر پارسی برای بازیهای خودش الهام گرفته است، اما حالا وقت آن رسیده که برای یکبار هم که شده بازی خود را بدون تحریف تاریخ و رویدادهای آن در دل فرهنگ ایرانی به تصویر بکشد.