خلاقیت استودیوهای بازیسازی مستقل، به شکل دیوانهکنندهای در حال رشد است. با نقد بازی Echoes of the End همراه باشید تا ببینید چگونه یک استودیوی بازیسازی توانست محصولی در حد بزرگان صنعت بسازد.
به نقد بازی Echoes of The End که اثری از استودیوی جوان و ایسلندی Myrkur Games است، خوش آمدید. اینجا قرار است دستاورد بزرگ این استودیو را کالبدشکافی کنیم و بی پرده و بدون ترس راجعبه آن سخن بگوییم. همین اول بگویم که به لطف جهانسازی خاص، اتمسفر منحصربهفرد، گیمپلی ترکیبی و جلوههای بصری سطحبالا، بازی یادشده توانسته توجه بسیاری از علاقهمندان ژانر اکشن ماجراجویی را به خود جلب کند. این بازی نه یک بلاکباستر پرزرقوبرق و چندصد میلیون دلاری است و نه یک محصول مستقل کوچک؛ بلکه در مرز میان این دو جهان قرار دارد: یک بازی AA با کیفیت بصری نزدیک به AAA.
در چند سال اخیر شاهد ظهور استودیوهای کوچک و میانه مقیاسی بودهایم که تلاش کردهاند تجربههایی ارائه دهند که از نظر خلاقیت و داستانگویی حتی گاهی از آثار بزرگ نیز فراتر میروند. بازی Echoes of the End از همین دسته است. ترکیب یک قهرمان زن با قدرتهای جادویی غیرمتعارف، روایت سرزمینی در آستانه سقوط، پازلهای خلاقانه، باسفایتهای سینمایی و قابلیتهای ویژهای که یادآور بهترین آثار سونی یا حتی سری بازی Star Wars Jedi هستند، این عنوان را به تجربهای خاص تبدیل میکنند.
در این نقد و بررسی بازی تلاش میکنیم تمام جنبههای آن را با دقت زیر ذرهبین ببریم. از داستان و شخصیتپردازی گرفته تا مبارزات، پازلها، طراحی بصری، صداگذاری، عملکرد فنی و ارزش کلی بازی. هدف این است که اگر قصد خرید، تجربه یا شناخت بهتر بازی Echoes of the End را دارید، بتوانید با خواندن این بررسی، تصویری شفاف و دقیق از کیفیت نهایی بازی داشته باشید.
با پیشزمینه این استدیو بیشتر آشنا شوید
استودیوی بازیسازی Myrkur Games، یک استودیوی کوچک اما جاهطلب است که پیش از بازی Echoes of the End اثر بزرگی در کارنامه نداشت. جذابیت اصلی این پروژه از جایی شروع میشود که تیم سازنده از همان ابتدا ادعا داشت میخواهد اثری تولید کند که «در ظاهر یک AAA باشد، اما با منابع یک تیم AA ساخته شود»؛ ادعایی که شعار نیست، چون نتیجه نهایی دقیقاً همین حس را منتقل میکند.
بازی تولید شده آنها در سبک اکشنِ ماجراجوییِ سینمایی طراحی شده و ترکیبی از حرکت سریع، مبارزات نزدیک و پازلهای محیطی است. این سبک در سالهای اخیر با آثاری مانند God of War، Tomb Raider و Star Wars Jedi محبوبیت زیادی پیدا کرد و بازی Echoes of the End تلاش میکند وارد همین دسته شود، اما با هویت بصری و فرهنگی خاص خودش.
دنیای Aema و سبک بازی
جهان Aema از جذابترین چیزهایی است که در این دوره و زمان پیدا میکنید. سرزمینی سرد، رازآلود، متروک و درگیر تنشهای قدیمی که هم نشانههایی از دنیای فانتزی کلاسیک دارد و هم ساختاری شبیه به Mythic Fiction خودش گرفت. این جهان بهشکلی باورپذیر و هنرمندانه طراحی شده و پایه اصلی اکثر تحسینها در نقد بازی Echoes of the End همین جهانسازی است.
داستانی که هوشمندانه روایت شد
شخصیت Ryn، قهرمان داستان بازی Echoes of the End، یکی از بهترین شخصیتهای زن در بازیهای مستقل سال ۲۰۲۵ است. او یک Vestige شناخته میشود که البته توضیح در خصوص Vestige چیست، در این مقاله نمیگنجد و از حوصله خارج است. اگر خیلی مشتاقید، باید بگویم او موجودی است که قدرت جادویی خطرناکی دارد. به همین دلیل طرد شده و مورد ترس جامعه قرار گرفت. این طرد شدگی، شخصیت Ryn را شکل داد. او خودکفا، بیاعتماد، خشن و در عین حال شکننده شد و به بقاء رسید.
تجربه سوزاندن برادرش در گذشته و مرگ اخیر پدرش، بار روانی سنگینی بر دوش Ryn گذاشته است. این عمق شخصیتی در دیالوگها، واکنشها و حتی حرکات بدن او نمایان میشود. Ryn نه یک قهرمان کلیشهای است و نه یک شخصیت یک بعدی، بلکه او انسانی واقعی است با تمام تضادهایی که دارد.
نویسنده یا نویسندگان بازی، توانستهاند شخصیتی بسازند که مخاطب با او همذاتپنداری کند. او مثل کریتوس از مجموعه God of War نیست که بیرحم و سرد باشد، اما مثل نیتن دریک افسانهای هم شوخطبع و بیخیال نیست. او جایی بین این دو است؛ جایی که بسیاری از بازیها نمیتوانند درست پیدا کنند.
رابطه Ryn و Abram | آیا اهمیتی دارد؟
بدون شک، برای هر بازیکنی Ryn شخصیت بسیار مهمی است، اما Abram روح آن تلقی میشود. شخصیت Abram یک دانشمند میانسال است که به دنبال پدر Ryn میگشته و حالا تصمیم گرفته به او کمک کند. او نه یک جنگجو است و نه یک قهرمان، بلکه فقط یک انسان کنجکاو است که به جادو و تاریخ علاقه دارد.
رابطه این دو شخصیت یکی از بهترین جنبههای نقد بازی Echoes of the End است. رابطه آنها مثل کریتوس و آترئوس نیست که پدر و پسر باشند، و مثل جوئل و الی هم نیست که احساسات عمیق عاطفی داشته باشند. رابطهشان بیشتر همراهی دو غریبه است که کمکم به هم اعتماد پیدا میکنند.
دیالوگهای آنها معمولاً طبیعی، گاهی خندهدار و گاهی تاملبرانگیز است. بازی به جای اینکه آنها را مجبور به شوخیهای بیمورد کند (مثل بسیاری از بازیهای مدرن)، اجازه میدهد در سکوت کنار هم باشند یا درباره مسائل عمیقتر صحبت کنند.
شخصیت Abram در مبارزات هم کمک میکند؛ او دشمنان را گاهی گیر میاندازد، گاهی شوک الکتریکی میزند و حتی جفت پا به سینه آنها میرود! این باعث میشود او فقط یک NPC غیرفعال نباشد که همین هم برای ما به کلی مهم است.
جنبه قابل توجه داستان
در نقد داستان بازی Echoes of the End باید این نکته را برجسته کنم که داستان بازی هرچند کلیشهای است، اما اجرای آن عالی از آب درآمد. ما داستان نجات برادر، مبارزه با امپراتوری شرور و کشف رازهای گذشته را قبلاً دیدهایم. اما نحوه روایت، لحن، شخصیتپردازی و ریتم داستان، آن را از یک کلیشه معمولی به یک تجربه جذاب تبدیل کرده است.
جهانسازی هم یکی دیگر از نقاط قوت بازی است. دنیای Aema با تاریخ، فرهنگ، اقوام، اساطیر و حتی سیاستهای داخلیاش، کاملاً باورپذیر بود. قطعاً احساس میکنید این دنیا قبل از شما وجود داشته و بعد از شما هم ادامه خواهد داشت.
ریتم روایت هم خوب کنترل شد. فصلهای اول و دوم کمی کش میآیند، اما بعد از آن، داستان سرعت میگیرد و تا آخر شما را با خود همراه میکند. تویستهای داستان هم هرچند کوچک، اما جالب هستند و باعث میشوند بخواهید تا آخر ادامه دهید.
عواملی که شیرینی روایت را تلخ کردند…
اما این نقد و بررسی بازی Echoes of the End بدون اشاره به ضعفها ناقص است. یکی از بزرگترین مشکلات داستان، دیالوگهای ابتدایی بازی است. در فصلهای اول، دیالوگها گاهی مصنوعی، کلیشهای و حتی خندهدار به نظر میرسند (البته نه به شیوهای که قصد طراح بود).
صداپیشگی برخی شخصیتها هم ضعیف است. بهویژه شخصیت Aurick که صدایش آنقدر آرام و بیروح است که مجبور میشوید به زیرنویسها تکیه کنید. صدای شخصیت Cor هم گاهی احساس میشود که به موجود زنده، اصلاً تعلق ندارد.
علاوه بر این، داستان تا حد زیادی قابل پیشبینی است. اگر طرفدار بازیهای داستانمحور باشید، احتمالاً میتوانید پیشبینی کنید که چه اتفاقی میافتد. البته این لزوماً بد نیست، اما برای کسانی که به دنبال غافلگیری هستند، ممکن است ناامیدکننده باشد.
در مجموع، داستان بازی Echoes of the End قوی، جذاب و پر از شخصیت است. هرچند کلیشهای و گاهی ضعیف در اجرا، اما در نهایت میتواند شما را تا پایان همراه خود کند. شخصیتپردازی Ryn و Abram به تنهایی ارزش تجربه کردن این داستان را دارد.
گیمپلی همیشه ستونی یک بازی بوده است
همانطور که اشاره کردیم، بازی Echoes of the End یک محصول اکشن ماجراجویی خطی است که گیمپلی آن بر سه ستون اصلی استوار است:
- عناصر پلتفرمینگ
- پازلهای محیطی
- سیستم مبارزات
هر کدام از این سه بخش، نقش مهمی در تجربه کلی بازی دارند و در طول بازی بهطور مداوم با هم ترکیب میشوند. گیمپلی بازی نشان میدهد که وقتی این سه عنصر به درستی کار کنند، تجربهای روان، سرگرمکننده و رضایتبخش خواهید داشت. اما وقتی یکی از آنها دچار مشکل شود، کل تجربه لطمه میخورد.
پلتفرمینگ زیبا، اما ناپایدار
به جرات میتوانم بگویم که یکی از جذابترین بخشهای بازی، سیستم حرکتی و کاوش آن است. شخصیت Ryn میتواند بالا برود، از طنابها تاب بخورد، روی سطوح شیبدار اسکی کند، دوبار بپرد، در هوا مسیرش را عوض کرده یا به اصلاح Dash بزند و بالا برود. این حرکات وقتی با هم ترکیب شوند، حس سرعت و چالاکی خاصی به بازی میدهند.
طراحی مسیرها هم هوشمندانه است. بازی به شما میگوید کجا باید بروید. با این راهنمایی، مسیر رسیدن به آنجایی که مشخص شده را باید خودتان پیدا کنید. برخی از بخشهای جستجو، واقعاً هیجانانگیز هستند و حس سینمایی قوی دارند.
اما مشکل اصلی اینجا است که پرشها، بیش از حد شناور هستند. یعنی وقتی Ryn پرش میکند، حس وزن ندارد و گاهی احساس میکنید کنترل کامل ندارید. این مشکل بهویژه در پازلهای پلتفرمینگ بدتر میشود، جایی که باید با دقت پرش کنید.
علاوه بر این، گاهی بازی لبهها را به درستی تشخیص نمیدهد. یا خیلی زود شما را میچسباند یا اصلاً نمیچسباند و شما سقوط میکنید. این باعث میشود بسیاری از مرگها احساس ناعادلانه داشته باشند.
خوشبختانه چک پوینتها، خیلی متعدد هستند و مرگها زیاد عذابآور نیستند. اما باز هم این مشکل فنی، از تجربه کلی کم میکند.
با تمام این توضیحاتی که دادهایم، نتیجه کاوش کردن در بازی Echoes of the End وقتی نمایش پیدا کند، فوقالعاده است. اما مشکلات فنی، آن را از رسیدن به کمال باز میدارند.
خلاقیت در طراحی پازلها و سردرگمی در طراحی معما
پازلهای بازی Echoes of the End یکی از بهترین بخشهای آن هستند. طراحی پازلها هوشمندانه، متنوع و اغلب خلاقانه است. بازی از مکانیکهای مختلفی استفاده میکند:
- پاک کردن Stonerot: (رشد جادویی که مسیر را میبندد)
- چرخاندن زمان: برای بازسازی یا تخریب ساختارها
- هدایت پرتوهای جادویی: به سمت کریستالها
- استفاده از قدرت :Freeze برای متوقف کردن اجسام متحرک
- پازلهای پلهای نامرئی: برای عبور کردن
هر فصل، مکانیزم جدیدی معرفی میکند و این باعث میشود پازلها تکراری نشوند. برخی از پازلها واقعاً شما را به فکر وا میدارند و وقتی حلشان میکنید، حس رضایت خاصی دارید.
اما مشکل اینجا است که برخی پازلها بیش از حد مبهم هستند. بازی اغلب راهنمایی کافی نمیدهد و شما مجبور میشوید یا با آزمون و خطا جلو بروید، یا از Abram کمک بخواهید. اما کمک Abram هم گاهی مفید نیست و فقط چیزهای واضح را تکرار میکند.
در یکی از مراحلی که تجربه میکردم، مجبور شدم برای حل برخی پازلها به YouTube مراجعه کند. این نشاندهنده این است که گاهی بازی انتظارات غیرمنطقی از بازیکن دارد که حتماً استاد دانای همه چیز باشد!
همچنین، تعداد پازلها در برخی فصلها بیش از حد زیاد است. بهویژه فصل هشتم که گاهی احساس میکنید بازی تمامی ندارد. پازل پشت سر پازل، بدون تنفس یا تنوع کافی.
از همه چیز گفتیم و گفتیم، اما این را اضافه کنم که پازلهای بازی Echoes of the End خلاقانه و جذاب هستند. با این حال، گاهی بیش از حد سخت یا مبهم میشوند و تعدادشان هم در برخی بخشها زیاد است.
سیستم مبارزات را دست کم گرفته بودم!
سیستم مبارزاتی بازی Echoes of the End الهام گرفته از بازی God of War بود و ترکیبی از شمشیرزنی و جادوگری را ارائه میدهد. شخصیت Ryn میتواند:
- حملات سبک و سنگین داشته باشد.
- ضد حمله بزند.
- از حملات جا خالی بدهد.
- از قدرتهای Vestige خاص خودش استفاده کند (پرتاب دشمنان، جذب سلامتی، ایجاد گردباد و…)
- از کمک شخصیت Abram بهره ببرد
وقتی همه این عناصر با هم ترکیب شوند، مبارزات میتوانند واقعاً هیجانانگیز و رضایتبخش باشند. حس کوبیدن دشمنان به هم، مکیدن سلامتی از آنها و بریدن سرشان با یک حرکت خاص و خونین، بسیار ارضاکننده است. (البته شاید برای گیمرهایی مثل من لذت بخش باشد!)
بازی همچنین درخت مهارت (Skill Tree) خوبی دارد که به چهار بخش تقسیم شده:
- Technique (مهارتهای شمشیر)
- Vestige (قدرتهای جادویی)
- Defense (مهارتهای دفاعی)
- Companion (تواناییهای Abram)
شما میتوانید در یک بار تجربه، تقریباً تمام مهارتها را باز کنید. به شرطی که صندوقهای مخفی را پیدا نموده و چیزی را از قلم نیاندازید. این کار باعث میشود احساس پیشرفت داشته باشید.
اما مشکلات مبارزات چیست؟
- تایمینگ و Parry نامنظم: گاهی Parry کار نمیکند، گاهی Parry میکنید اما دشمن دوم شما را میزند. همچنین، برخی حملات که نباید Unblockable باشند، قابل بلاک نیستند.
- قابلیت Lock-on ضعیف: وقتی میخواهید با جادو دشمنی را هدف بگیرید، گاهی بازی دشمن اشتباه را انتخاب میکند یا اصلاً Lock نمیکند.
- عدم امکان لغو کردن حملات: اگر شروع به زدن Combo کنید، نمیتوانید آن را لغو کنید. این یعنی اگر دشمنی به شما حمله کند، نمیتوانید Parry کنید و باید ضربه بخورید.
- سختی بالا در Balanced: بسیاری از بازیکنان گفتهاند که سختی Balanced، واقعاً متعادل نیست. دشمنان خیلی پرخاشگر هستند، ضربات سنگین میزنند و اگر بیش از دو-سه دشمن باشند، شما را له میکنند. بسیاری مجبور شدند به Story Mode بروند.
- تکراری شدن دشمنان: بازی فقط حدود ۶-۷ نوع دشمن دارد (سرباز پیاده، سرباز تیرانداز، سرباز سپردار، Durtar، Glomori و…). بعد از چند ساعت، مبارزات تکراری میشوند.
باس فایتهای بازی را فراموش نکنیم!
به نظرم، یکی از بهترین بخشهای این نقد بازی Echoes of the End مربوط به نبردهای باس فایت است. باسهای بازی بهطور شگفتانگیزی طراحی شدهاند. آنها چند فاز دارند که شامل حملات متنوع و سینماتیک هیجانانگیز میشود.
علاوه بر این، بازی یک سیستم چک پوینت عالی دارد که بالاتر به آن اشاره کردیم. وقتی یک فاز از باس را شکست میدهید، آن فاز ذخیره میشود. اگر در فاز بعدی بمیرید، از همان فاز جدید شروع میکنید، نه از اول! این احترام به وقت بازیکن است و باعث میشود باسها عذابآور نباشند.
اینها را گفتیم تا این مورد را هم بگویم که سیستم مبارزاتی بازی Echoes of the End پتانسیل زیادی دارد، اما به دلیل مشکلات فنی، تایمینگ نامنظم و سختی بالا، نمیتواند به اوج برسد. با این حال، باسفایتها فوقالعاده هستند.
طراحی مراحل چطور پیش رفت؟
تنوع محیطی یکی از نقاط قوت بزرگ بازی Echoes of the End است که من به آن اعتراف میکنم. مواردی از بازی را میبینید که شامل رخدادهای زیر میشود:
- دهکدههای در حال سوختن
- کوههای برفی
- آتشفشانهای فعال
- شهرهای زیرزمینی باستانی
- غارهای تاریک
- دشتهای سرسبز
هر محیط بصری منحصربهفرد، اتمسفر خاص و مکانیکهای متفاوتی دارد. این تنوع باعث میشود بازی هیچوقت یکنواخت نشود.
ریتم مراحل
ریتم کلی بازی خوب است، اما فصلهای اولیه کمی کش میآیند. فصل اول که به نوبه خودش، بخش آموزشی طولانی است. حتی ممکن است برخی بازیکنان را خسته کند. بعد از آن، بازی سرعت میگیرد و تا پایان شما را همراه خود میکند که به خاطر همین سیستم، شاید بتوانم در نهایت زیر سیبلی از ایراد کش آمدن اولیه بگذرم.
فصل هشتم، طولانیترین و سختترین فصل بازی است و برخی بازیکنان گفتهاند که تقریباً تسلیم شدند. اما اگر از آن عبور کنید، بقیه بازی روانتر میشود. میدانید چرا؟ چون به آخر بازی میرسید! (تقریباً البته)
طراحی فضاهای باز و بسته
بازی Echoes of the End کاملاً خطی است، اما در عین حال فضاهای باز کوچکی دارد که میتوانید در آنها اکتشاف کنید. این فضاها معمولاً شامل موارد زیر هستند:
- صندوقهای مخفی (برای ارتقا)
- اسناد قومیتی
- مناظر زیبا برای مکث و تامل
اگرچه کاوش یا جمعآوری آیتمهای این بخشها اختیاری هستند، اما پیدا کردن آنها حس رضایت فوقالعادهای میدهد. حتی برای تروفی جمع کردن هم باید نگاهی به تمام آیتمهای این بخش بیاندازید.
در کنار این موارد، بازی Echoes of the End تلاش میکند این سه عنصر را بهطور متعادل ترکیب کند. در اکثر مواقع، این کار را خوب انجام میدهد:
- شما یک پازل حل میکنید
- سپس کمی ماجراجویی انجام میدهید
- بعد وارد یک مبارزه میشوید
- و دوباره به پازل برمیگردید
این چرخه باعث میشود بازی هیچوقت حوصلهسربر نشود. البته در برخی بخشها (مثل فصل ۸) این تعادل به هم میخورد و یکی از عناصر (پازل) بیش از حد غالب میشود.
طراحی مراحل بازی Echoes of the End قوی، متنوع و جذاب است. در تجربهای که داشتم، باید بگویم که ریتم کلی خوب بود، اما برخی فصلها بیش از حد طولانی میشوند.
جهان بازی | واقعاً شگفت انگیز است؟
راجع به دنیای Aema که صحبت کردیم و گفتیم جهانی فانتزی الهامگرفته از ایسلند است. این دنیا پر از اساطیر، جادو، موجودات افسانهای، Wardها (سنگهای جادویی محافظ) و ملتهای متخاصم است. احساس میکنید این دنیا عمیق، قدیمی و پر از راز بوده که دست بر قضا شما را به سمت خودش کشید.
تاریخچه، فرهنگها و اقوام
بازی دو ملت اصلی دارد:
- Noi Syrouve (وطن Ryn، محافظان Wardها)
- Reigendal (امپراتوری مهاجم)
این دو ملت دارای فرهنگ، باورها و انگیزههای متفاوتی هستند. بازی به خوبی این تفاوتها را نشان میدهد و باعث میشود درگیریهای آنها باورپذیر باشد.
اسطورهشناسی و نقش Vestigeها
حیفم آمد این همه از Vestigeها گفتم، اما آن را توضیح ندادم. بگذارید خلاصهتر بگویم که آنها موجوداتی هستند که میتوانند از قدرت Wardها استفاده کنند. این موجودات در جامعه طرد شدهاند، اما برخی از آنها توسط قدرتمندان استفاده میشوند. چنین دوگانگی (ترس و استفاده) به داستان عمق میدهد. جهانسازی بازی Echoes of the End یکی از بهترین جنبههای آن بود. دنیای Aema عمیق، جذاب و پر از جزئیات است و این چیزی است که نمیتوانم از آن چشم پوشی کنم.
گرافیک نسل نهمی از شرکت نسل هشتمی!
حالا که میخواهیم از نظر بصری صحبت کنیم، بازی Echoes of the End یکی از زیباترین بازیهای مستقل ۲۰۲۵ بود که افتخار تجبهاش را داشتم. مدلسازی شخصیتها دقیق، انیمیشنهای حرکتی روان و Motion Capture به خوبی اجرا شده است.
چهرهها هم جزئیات بالایی دارند و احساسات را به خوبی منتقل میکنند. شخصیتهای Ryn و Abram بهویژه در سینهای داستانی، واقعی و باورپذیر به نظر میرسند.
نورپردازی، جزئیات محیط، اتمسفر در یک پکیج کامل
استفاده از موتور بازیسازی آنریل انجین ۵ باعث شده بازی از نظر نورپردازی و جزئیات محیطی، بسیار زیبا باشد. نور آفتاب که از بین شکافهای صخرهها عبور میکند، سایههای پویا، بافتهای واقعی صخرهها و گیاهان، همه دست به دست هم دادهاند تا دنیایی خیرهکننده بسازند.
اما نکته منفی هم دارد که از چشم من دور نماند! جلوههای آتش در بخشهای پایانی بازی، بسیار ضعیف و قدیمی هستند. انگار از یک بازی دهه ۹۰ آمدهاند.
موتور Unreal Engine 5 به بازی امکان داده تا از فتوگرامتری واقعی استفاده کند. این یعنی برخی از صخرهها و مناظر، اسکن واقعی از طبیعت ایسلند هستند. این باعث میشود محیطها فوقالعاده واقعی به نظر برسند. با این حال این نکته را هم باید بگویم که بازی را باید با رقبای هم سطح خودش مقایسه کنیم. یعنی عناوینی که از استودیوهای مستقل بیرون آمده و با بودجههای کوچک توسعه یافتهاند.
سبک بصری بازی، ترکیبی از واقعگرایی و فانتزی است. رنگپالت متنوع، طراحی لباسها الهامگرفته از فرهنگ ایسلندی و معماری باستانی، همه به زیبایی بصری بازی کمک کردهاند.
بنابراین توجه داشته باشید که بازی Echoes of the End از نظر بصری، یکی از برجستهترین آثار سال است، اما به لحاظ افکت و برخی جنبههای تصویری که نیاز به بازگو کردن در این نقد بازی Echoes of the End ندارد، هنوز جای کار دارد. شاید با آپدیتی این مشکلات برطرف شود؛ شاید هم اگر نسخه بعدی داشت، بهتر شدهاش را آنجا ببینم.



















