حتی خوشبینترین طرفدار سبک ترس و بقا هم در مخیلهاش چنین دوران درخشانی از بازیهای این ژانر را نمیتوانست تصور کند. دورانی که هم بازیسازهای نسل جدید عناوین دلهره آوری میسازند و هم سازندگان قدیمی با ریمیک عناوین کلاسیک ثابت کردهاند دود هنوز هم از کنده بلند میشود. اما راستش را بخواهید نباید به چنین اوج و صعودی چندان دل بست. لااقل تجربهی چند سال گذشته خصوصاً در ژانر شوتر اول شخص ثابت کرده که فاصله میان موفقیت و سقوط کمتر از یک تار مو است. از قضا موردی که حداقل من را در چند وقت اخیر نگران کرده، موج جدیدی از بازیهای ترسناکی است که میخواهند نان خودشان را به این تنور داغ هر چه زودتر بچسبانند و احتمالاً سود خوبی هم به جیب بزنند. اینجاست که شعارهای توخالی و پوچ اوج میگیرند و در کنار انتظارات اوج گرفتهی مخاطبین این چند سال، نتیجه آن چیزی نمیشود که خیلیها میخواهند. نمونهاش شعار و لفظ “ترس روانشناختی” است که املوبه هر بازیسازی، از نوع مستقل و کوچکش بگیرید تا دانه درشتها برای شیک و باکلاس نشان دادن خودشان استفاده میکنند. اما نتیجه عمل صرفاً همان کنش و واکنشهای لحظهای است که در خیلی از بازیها میبینیم. ولی هر چه چرتکه انداختم نتوانستم بازی Beneath، اثر جدید استدیوی Camel 101، را جز این دسته از عناوین بدانم. بازی در همان اندک نمایشهایش هم به معنای واقعی کلمه روان انسان را زودتر و شدیدتر از جسمش به هراس و لرز میاندازد. باکی هم ندارد؛ از هر سوژهای که فکرش را بکنید برای نفوذ به روحتان استفاده خواهد کرد. خوشبختانه پیش از عرضه رسمی بازی فرصت تجربه چند ساعته از بازی برای وب سایت تک سیرو فراهم شد. تا بیشتر و صادقانهتر از همیشه نگاهی به جدیدترین اثر ترس و بقای این روزهای پلتفرم Steam بیاندازیم. برای مشاهده ادامه مطلب با وب سایت تک سیرو همراه باشید.
تالاسوفوبیا (ترس از اعماق آبها) شاید از رایجترین انواع فوبیاهای بشری باشد. حق هم داریم؛ هر چه باشد ما بیشترین نادانیمان نه در قبال دنیای فرازمینی و آسمانها، بلکه در برابر همین دنیای زیر آبهای دریاها و اقیانوسهاست. حالا فکرش را بکنید، یک بازی پیدا بشود که بدون اتکای چندان روی ترسهای لحظهای، دقیقاً همین بعد ترس و اضطراب بشری را نشانه بگیرد. ماجرا از این قرار است که یک غواص حرفهای با نام Noah Quinn مامور بررسی پیدا کردن یک زیردریایی گمشده با نام U-571 Der Sturm میشود. از بخت بد خودش و ما را وارد یک دنیای عظیمی زیر آبها میکند که رهایی از آن عملاً ممکن نیست. حالا او میماند و ذهنی که از فرط ترس و واهمه، حتی درگیر توهم نیز میشود. بازی از همان ابتدا هم سعی میکند این مرز میان واقعیت و توهم را معلق کند. یعنی حتی صدای نفس کشیدن سنگین خودتان را هم با یک موجود زنده غول پیگر اشتباه میگیرید. هنر بازی هم همین است. آنقدر این چرخه را روی سرتان خراب میکند که دست آخر خودتان هم مثل کاراکتر بازی از سایهیتان هم میترسید. بازی از این نظر تا حد زیادی یادآور یکی از محبوبترین عناوین ترس و بقای زندگیام یعنی F.E.A.R است، اما با این تفاوت که از نظر فضاسازی هنوز جای کار دارد و البته در پیش زمینه داستانی آن هم چندان آب و تاب خاصی برای روایت داستان نمیبینیم.
همانطور که احتمالاً میدانید گیم پلی Beneath حول محور تیراندازی اول شخص است. اما طبیعتاً با توجه به ماهیت بازی مدیریت منابع اصلیترین رکن آن را تشکیل میدهند. به همین خاطر همیشه در دو راهی فرار و جنگیدن معلق میمانید. تنوع سلاحها اما به نسبت جهان محدودی که بازی دارد نسبتاً معقول به نظر میرسند و تجربهیشان هم متفاوت و لذت بخش است. نکتهی جالب اما سیستم ارتقای سلاحها و تجهیزات در Workbenchها است که در عین سادگی کارایی زیادی هم در جریان گیم پلی دارند. برای آنها هم یک سری ملزومات نیاز است که طبیعتاً میتوانید قطعات و مواد اولیهی مورد نظر را در جای جای بازی پیدا کنید. با این وجود بازی به این مورد اکتفا نمیکند. یعنی جدا از سلامت جسمی، المانی به نام سلامت روان هم در بازی وجود دارد که با هر لحظه ترس و خونریزی این سلامت به زوال کشیده میشود و صدالبته روی گیم پلی هم تاثیر میگذارد. به عنوان مثال دیدتان تار میشود، دشمنان صدایشان عوض میشود و دائماً خودشان را با توهمات شما درگیر میکنند. در هر صورت همین همپوشانی میان جنبههای روانشناختی و اکشن بازی است که Beneath را از سایر آثار ژانر متمایز میکند.
با وجود آن که Beneath در ظاهر یک ایدهی جاهطلبانه در ژانر ترس و بقا به حساب میآید، اما مشکلاتش هم قابل چشم پوشی نیستند. به عنوان مثال در جای جای بازی میتوانید شلختگی سازندگان در ریتم دادن به گیم پلی را حس کنید. بسیاری از اوقات بازی تا عزم اوج گرفتن میگیرد، در کسری از ثانیه سقوط میکند. به طرز عجیبی حرکت کاراکتر سنگینتر از حد انتظار است که احتمالاً سازندگان آن را مکانیکی برای درگیر کردن در المانهای ترس و بقای بازی دانستهاند که طبیعتاً خیلیجاها نتیجه عکس میدهد. حتی سیستم مبارزات و اکشن بازی گاهی آنقدر شلوغ و بینظم میشود که بازی آن ماهیت ترس روانشناختانه خودش را از دست میدهد و در قامت یک اثر شوتر کلاسیک خودش را معرفی میکند. از سوی دیگر، در ارائه راهنماییها و یک نقشه ثابت به گیم پلی برای جست و جو و کاوش در بازی سازندگان خساست عجیبی به خرج دادهاند. در کل این سختگیریهای افراطی بیشتر از آن که گیمر را بیشتر در جریان بازی بترساند او را احتمالاً خشمگینتر هم خواهد کرد. همچنین طی تجربهی چند ساعتهی ما تنوع دشمنان چندش آور بازی و هوش مصنوعیشان حتی با بازیهای متوسط و مستقل هم سبک هم قابل قیاس نبود، چه برسد به عنوانی که در پلتفرم Steam حسابی ادعا و تبلیغات داشته است.
با وجود آن که بازی در مقایسه با آثار دانه درشت هم سبک، بودجه و زمان چندانی به خودش اختصاص نداده است، اما با این حال در ارائه آن حس ترس و اضطراب به گیمر خارق العاده عمل میکند. شاید حتی بتوان گفت کمتر بازی میتوان پیدا کرد که تا این حد روی کوچکترین جزئیات محیطی برای ترساندن مخاطب حساب باز میکند. به صورت کلی حال و هوای سرد بازی در کنار اتمسفر قهوهای و سبز رنگ باعث میشود به جز آن حس ترس مرسوم، یک کنجکاوی خاصی از جهان اطراف شما را احاطه کند. کیفیت نورپردازیها و بافتها در حد آثار نسل نهمی هستند اما انیمیشنها و یک سری افکتها آنچنان که باید و شاید از پس انتظارات بر نمیآیند. از سوی دیگر مشکلات فنی قابل توجهی هم در جای جای بازی به چشم میخورد. از باگهای اساسی بگیرید تا افت فریمهایی که حسابی تجربه این اثر را در نسخه نهایی میتوانند خدشهدار کنند. اما باز جای شکرش باقیست که حداقل از نظر صداگذاری سازندگان از هیچ تلاشی برای خلق یک اثر ماندگار دریغ نکردهاند. آنقدر که حتی صدای چکیدن قطرات آب هم میتواند برایتان دلهرهآور باشد.
سخن پایانی
در نهایت، Beneath اثر خوبی است و هر چه جلوتر می رود سعی می کند خودش را بهتر از قبل هم نشان دهد. برخلاف ادعاهای پوچ بسیاری از سازندگان امروزی بازی تمام تمرکزش را روی ترس روانشناختانه گذاشته و حداقل از این لحاظ طی چند ساعت تجربهای که داشتم، در برابر انتظاراتم روسفید بود. چه بسا بتوان گفت حس تجربه آن مثل همان دوران طلایی بازیهای گذشته این ژانر است که فارغ از جزئیات گسترده گیم پلی، حداقل هنر خوب ترساندن گیمر را حسابی بلدند. خلاصه آن که Beneath میتواند یکی از غافلگیرکنندهترین و تأثیرگذارترین عناوین ترسناک نسل حاضر باشد، به شرط آن که ایرادات ریز و درشتش در نسخه نهایی محو یا حداقل کم شوند.