مقالات

10 مرحله سخت سری GTA؛ آتش زیر خاکستر!

Ten Difficult Missions Of The GTA Series; Fire Under The Ashes

استاد دانشگاه‌مان از آن دست افراد زمخت و بداخلاقی بود که با فلسفه‌های خاص خودش زندگی را به یک تئاتر استهزاء آمیز و تلخ تشبیه می‌کرد. اصولاً اعتقادی به شکرگزاری نعمت‌های زندگی نداشت و به همین خاطر هر آورده و ارمغانی در زندگی را یک مقدمه برای طمع و نیرنگ بانیان آن می‌دانست. آدم رکی هم بود و حداقل در ظاهر از کسی باک نداشت. به همین خاطر دائماً تاکید می‌کرد که از هر خیر و نعمتی در زندگی باید ترسید تا بعدها از شر و ضرر بعدش غافلگیر نشد. راستش را بخواهید هیچ وقت آب‌مان با او توی یک جوب نمی‌رفت، به هر حال زندگی آن‌قدرها هم جدی و تلخ نیست که حلاوت حضورش را با چنین افکاری به بیراهه ببریم. اما یک چیزی باعث شد که حداقل برای لحظاتی با وی همسو شوم؛ آن چیز که چنین چرخش لحظه‌ای در من پدید آورد سری بازی‌های GTA بود. همه‌ی‌مان با این سری خاطره داریم و اکثر قریب به اتفاق‌مان عاشقش هستیم. یک بازی که برای اولین بار طعم آزادی عمل کمال گرایانه را به گیمرها چشاند و توانست امیال فروخفته‌ی‌مان چه خوب چه بد را حداقل در یک نمایشگر مستطیلی برآورده کند. مسلماً Rockstar به عنوان پدیدآورنده چنین اثر هنری معرکه‌ای جای ستایش و تقدیر دارد. آن‌ها از اولین سازندگانی بودند که کلکسیونی از المان‌ها و توانمندی‌های مختلف را به بازی خودشان اضافه کردند تا گیمر بتواند از این آزادی بی‌نهایت لذت ببرد. اما اگر همه‌ی این خوبی‌ها و آزادی‌ها برای گول زدن‌مان باشد چه؟ اگر این همه مکانیسم مختلف در بازی یک ابزار برای حداکثر به چالش کشیدن گیمر باشد چه؟ اینجاست که دیوار روی سر همه‌ی‌مان خراب می‌شود. راکستار مسلماً عاشق چشم و ابروی هیچ کدام‌مان نیست، پس چنین حجمی از آزادی عمل در حقیقت دست آن‌ها را برای خلق مراحل، ماموریت‌ها و موقعیت‌های چالش برانگیز باز کرده است تا گیمر را به یک نبرد شاید ناعادلانه هدایت کنند. مسلماً همه‌ی‌مان هم در یکجایی از بازی لنگ می‌زنیم، یکی رانندگی‌اش خوب نیست، یکی در تیراندازی لنگ می‌زند و دیگری نمی‌تواند در مراحل دریایی و پروازی حرفی برای گفتن داشته باشد. خلاصه همه‌ی‌مان اسیر و زندانی راکستار شده‌ایم. به همین خاطر در این مطلب نگاهی به 10 مرحله سخت سری GTA خواهیم انداخت. برای مشاهده ادامه مطلب با وب سایت تک سیرو همراه باشید.

Three Leaf Clover – GTA IV

یک قانون نانوشته بین تمامی سرقت‌های بزرگ سری GTA وجود دارد که می‌گوید همیشه شرایط آن طور که می‌خواهیم پیش نمی‌رود. بهترین نمونه برای تصدیق چنین قانونی مرحله‌ی Three Leaf Clover در بازی GTA IV است. یکی از پرتشنج‌ترین مراحل تاریخ این سری که آدرنالین از دقیقه اول تا انتهایی‌ترین لحظات آن جولان می‌دهد. در این مأموریت، نیکو بلیک به همراه خانواده مک ‌ریری، نقشه‌ سرقتی جسورانه از یک بانک بزرگ را اجرا می‌کنند. در حالی که همه چیز ظاهراً طبق نقشه پیش می‌رود، یکی از گروگان‌ها ساز مخالف می‌زند و با اسلحه‌اش تیراندازی بزرگی به راه می‌اندازد. همین یک مورد کافی بود تا نیروهای پلیس در کمترین زمان ممکن خودشان را به محل سرقت برسانند و نیکو را محاصره کنند. در ادامه گیمر چاره‌ای جز فرار با پای پیاده از دل تونل‌های مترو ندارد. راکستار با چند تاکتیک مختلف گیمر را حسابی به چالش می‌کشد؛ یعنی جایی که هم باید به فکر فرار بوده، هم از شر دشمنان خلاص شوید و از همه مهم‌تر فکر یاران‌تان باشید. در هر صورت این مرحله یکی از سخت‌ترین و البته هیجان انگیزترین مراحل تاریخ سری جی تی ای به حساب می‌آید.

Espresso 2 Go – GTA III

فرقی نمی‌کند که دقیقاً پای چه نسخه‌ای از GTA در میان باشد، راکستار همیشه ارادت خاصی به مراحل با محدودیت زمانی دارد. اتفاقاً این مراحل عموماً جنبه‌های اکشن کمی دارند و حتی گاهاً یک سری امور روزمره ساده هستند که با وجود محدودیت زمانی تبدیل به یک چالش سخت می‌شوند، آن‌قدر که حتی می‌توانند خودشان را در قامت یکی از سخت‌ترین مراحل تاریخ GTA نشان دهند. مأموریت Espresso 2 Go در عنوان GTA III هم جز همین دسته از مراحل است. ماجرا از این قرار است که شما باید ظرف یک مدت زمان محدودی تمام کافه‌های سه جزیره اصلی شهر را تخریب کنید. راستش را بخواهید این مرحله از نظر طراحی جز ماموریت‌های کسل کننده و عذاب آور این سری است اما در عین حال جز سخت‌ترین‌ها هم به حساب می‌آید. چون همانطور که گفتیم بازی عملاً با این مرحله تمرکز و انرژی‌تان را به طرز عجیبی مصرف می‌کند. از طرفی ساختار مرحله به گونه‌ای طراحی شده که گیمر نتواند آن را به راحتی انجام دهد. به عنوان مثال این کافه ها تا زمانی که از نزدیکی‌شان عبور نکنید روی نقشه ظاهر نمی‌شوند، بنابراین مجبورید هم‌ رانندگی کنید، هم مسیرها را به خاطر بسپارید و در عین حال با خطر دخالت پلیس دست و پنجه نرم کنید. در نهایت شما غالباً یا زمان‌تان کم می‌آید یا ماشین‌تان منفجر می‌شود و به همین خاطر باید دائماً آن‌ را تجربه کرده و حداقل موقعیت مکانی 9 کافه داخل شهر را شناسایی کنید.

خواندن  آیا بازی Grand Theft Auto 6 با تاخیر روبه‌رو می‌شود؟

Wrong Side of the Tracks – GTA: Sand Andreas

یک سری از مراحل بازی‌های ویدئویی سخت و چالش برانگیزند، اما یک تعداد محدودی از عناوین به این حد قانع نمی‌شوند و تصمیم می‌گیرند به کابوس شب و روز گیمرها تبدیل شوند. Wrong Side of the Tracks برای گیمرهایی یک کابوس تمام نشدنی بود. از آن جنس چالش‌هایی که رگ‌های‌ گردن مخاطب را باد می‌کند و با صورتی به سرخی لبو جوش و خروش درونی گیمرها را فریاد می‌زند. در این مرحله بیگ اسموک و Cj باید خودشان را به باند رقیب که حالا کنترل یک قطار را به دست دارند برسانند. سم هاوزر به عنوان مرد شماره یک راکستار با طراحی این مرحله نشان داد که باندهای خلافکاری آمریکا می‌توانند تا پای جان‌شان از منافع خود حمایت کرده و پا پس نکشند. این مرحله دو چالش اصلی داشت؛ نخست این که سرعت قطار ممکن بود هر لحظه بیشتر شود و در وهله بعدی موانع سر راه موتور سی جی و بیگ اسموک هم به نوبه خودشان عجیب بودند. حالا به این مورد تیراندازی از بالای قطار و چالش‌های دیگر را هم اضافه کنید تا کلکسیون سختیها تکمیل شود. راکستار حتی در این مرحله واضحاً هوش مصنوعی بیگ اسموک برای شلیک کردن به دشمنان را به طرز ملموسی تقلیل داد تا خلاصه هیچ راه ساده‌ای برای به اتمام رساندن آن وجود نداشته باشد. گرچه این روزها در فضای مجازی راه‌های میان بر که عموماً باگ‌های بازی را نشانه گرفتند به چشم می‌خورند اما راستش را بخواهید برای گیمرهایی که آن زمان چندان به بلوغ گیمینگ نرسیده بودند، عملاً هیچ راه پیروزی وجود نداشت.

Bomb da Base Act II – GTA III

شاید پیش خودتان فکر کنید ایستادن در یک نقطه از نقشه بازی و صرفاً شلیک با سلاح تک تیرانداز کار ساده‌ای به نظر می‌رسد اما راکستار باز هم اینجا شما را غافل می‌کند. به صورت کلی شما در این بازی باید از کاراکتر همراه‌تان یعنی 8-Ball حمایت کنید تا بلکه او بتواند روی قایق دشمن بمب‌‌های متعددی را کارگذاری کند. ابتدایی‌ترین چالش بازی به مقوله فاصله و دید محدود گیمر برمی‌گردد. اما مهم‌ترین و عجیب‌ترین چالش بازی حضور مکرر دشمنان در لوکیشن بازی و موقعیت‌های پنهانی آن‌هاست. به عبارتی هر لحظه ممکن است دشمنان از یکجای محیط سر و کله‌ی‌شان پیدا بشود و در نهایت اجازه کاشتن بمب به Ball-8 را ندهند. از طرفی خود Ball-8 هم به مراتب در این مرحله بی‌احتیاط و کم ملاحظه است. انگار نه انگار که کوله باری از دشمنان سر راهش قرار دارند و باید با یک هوشمندی به مراتب منطقی‌تر پیش روی کند. با این حال او روی شما حساب ویژه‌ای باز کرده و به همین خاطر تمامی بار این مرحله روی دوش خودتان است. در کل چنین چالش‌های باعث می‌شود که مرحله نه فقط به یک تجربه تیراندازی دقیق بلکه به یک سناریوی استراتژیک و پرتنش تبدیل شود که بازیکن باید در آن هم مهارت تیراندازی و هم هوش تاکتیکی خود را به کار گیرد تا مأموریت با موفقیت به پایان برسد.

Demolition Man – GTA: Vice City

احتمالاً پیش خودتان فکر می‌کنید که راکستار همیشه در تمامی بخش‌های عناوینش یک سر و گردن نسبت به دیگر رقبای خود جایگاه بالاتری دارد. راستش را بخواهید یک دلیل وجود دارد که اجازه نمی‌دهد راکستار به چنین دستاوردی برسد و آن هم طراحی مراحل مربوط به پرواز با هواپیماهاست. نه فقط نسخه‌های کلاسیک بلکه در تمامی عناوین این سری راکستار ضعف‌های جدی در بخش پرواز هواپیما، هندلینگ و طراحی مراحل آن دارد. شوربختانه بدترین مدل ممکن برای پرواز در این سری را هم GTA: Vice City دارد. حالا تصورش را بکنید در چنین شرایط عجیب و بغرنجی یک مرحله سخت هم پیش روی‌تان قرار بگیرد. در این مرحله، تامی باید یک هلی ‌کوپتر را هدایت کرده و بعد با کاشتن بمب‌ها در مکان‌های مختلف یک ساختمان بزرگ را تخریب کند. احتمالاً این اولین باری بود که در تاریخ این سری ما توانسته بودیم یک هلی کوپتر را کنترل کنیم و به همین خاطر خود همین مورد هم چالش‌های کتمان ناپذیری داشت. علاوه بر این بازی عملاً به شما هیچ کمک و راهنمایی خاصی نمی‌کند. حتی با محدودیت زمانی و کارگران عصبانی به دنبال‌تان افتاده‌اند، شرایط را سخت‌تر هم می‌کنند. گرچه این مرحله جز سخت‌ترین‌ ماموریت‌های تاریخ این سری به حساب می‌آید اما از نظر کیفیت طراحی حتی نسبت به بازی‌های زمان خودش هم یک عقب‌گرد بزرگ بود.

خواندن  قدم بعدی راک‌استار نه GTA 6 است و نه ریمستر RDR 2 | منتظر این بازی باشید

Supply Lines – GTA: San Andreas

اگر این روزها می‌بینید که گیمرهای نسل قدیمی دچار رعشه دست و عدم توانایی کنترل تنش و هیجان شده‌اند، بروید یقه راکستار و طراح مراحله Supply Lines را بگیرید. مثل مرحله Demolition Man اینجا هم با یک مرحله هواپیمای کنترلی افتضاح و سخت روبرو هستیم که بزرگترین ترومای کودکان آن زمان را رقم زد. آن قدر که خیلی‌ها عملاً این مرحله را برای همیشه کنار گذاشتند و ترجیح دادند به پرسه زدن در خیابان‌های سن آندریاس اکتفا کنند. یک عده دیگر هم سراغ کدهای تقلب و چیت زدن رفتند تا بلکه این گونه انتقام خودشان را از راکستار بگیرند. در این مرحله، CJ باید با هواپیمای خودش ون‌های گروه رقیب یعنی Zero را هدف بگیرد و نابود کند. کلیات مرحله ساده است اما ماجرا زمانی عجیب می‌شود که هم زمان به شدت محدود بوده و هم این که هندلینگ هواپیما هم یک فاجعه به تمام معناست. در نهایت برای تمام کردن ایم ماموریت باید به جای فشردن مداوم گاز هواپیما، موتور را خاموش کرده و صرفاً با استفاده از نیروی باد به سمت مقصد حرکت کنید. زمان بندی بین شروع و خاموش کردن موتور و از همه مهم‌تر شلیک به هدف‌ها هم کار اصلاً ساده‌‌ای نیست. حتی می‌توان گفت این مرحله فراتر از سری GTA، به عنوان یکی از چالش‌ برانگیزترین ماموریت‌های تاریخ صنعت گیم قلمداد می‌شود.

Keep Your Friends Close – GTA: Vice City

راکستار نه فقط یک بازیساز بلکه یک روانشناس چیره دست است. سم هاوزر و تیمش دقیقاً می‌دانند چگونه و کجا روی اعصاب‌تان رژه بروند و دست آخر با یک مرحله سخت و چالشی کلکسیون بی‌انصافی‌شان را تکمیل کنند. در مرحله Keep Your Friends Close، راکستار با حربه خیانت یکی از همراهان و نزدیکان تامی یعنی Lance Vance روی روان و اعصاب گیمرها رژه می‌روند. طبیعتاً هر گیمری با دیدن خیانت لنس ونس و پیوستن وی به سانی فورلی برای گرفتن انتقام له له می‌زد. اما اینجاست که راکستار تیر آخرش را هم به سمت اعصاب گیمرها روانه می‌کند. جایی که تامی باید در عمارت بزرگ ورستی، لنس ونس را تعقیب کند. اما این تعقیب زمانی سخت‌تر خواهد شد که بخش قابل توجهی از آن در راهروهای تنگ و پر از دشمن به تصویر کشیده می‌شود. در نهایت بعد از کشتن لنس ونس شما باید به سانی فورلی بروید و با انتقام آخرتان داستان را به سر انجام برسانید. این مرحله از معدود مراحلی است که راکستار بدون جنبه‌های اغراق آمیز محیطی و صرفاً با تکیه بر یک سری المان اکشن توانست هوش و مهارت گیمرها را به چالش بکشد. از طرفی وجود عنصر خیانت هم یک بار معنایی عمیق به آن بخشید.

The Big Score – GTA V

شما که غریبه نیستید، راکستار عملاً از نسل هفتم قید آن مراحل سخت و افراطی خودش را زد. به چند دلیل بسیار مهم؛ نخست این که حربه هوش مصنوعی اغراق آمیز دشمنان و المان‌های محیطی برای یک اثر نسل هفتمی با آن همه ادعای واقع گرایانه بودنش دیگر مورد قبول گیمرها نبود. از طرفی این سری خودش هم از آن حالت آرکید کلاسیک فاصله گرفته بود و طبیعتاً با وجود عناصر واقع گرایانه باید سطح سختی بازی هم واقع گرایانه باشد. با این وجود همچنان مراحل سخت و چالش برانگیز زیادی در این سری وجود دارند که اتفاقاً برخلاف بسیاری از عناوین این لیست، به مراتب جذاب‌تر و منطقی‌تر هستند. یعنی تنها جنبه‌ی چالشی‌شان مهارت و هوش گیمرهاست و نه بیشتر! یعنی برخلاف نسخه‌های قدیمی که از هر تاکتیکی برای سخت‌تر کردن بازی استفاده می‌کردند. The Big Score هم یکی از مراحل پرچالش اما در عین حال دوست داشتنی این سری است. جایی که بزرگترین سرقت تاریخ این سری با دستبرد به خزانه بانک مرکزی شهر رقم می‌خورد. در این مرحله مایکل، ترور و فرانکلین همراه با دیگر همراهان‌شان تصمیم می‌گیرند با یک نفشه حساب شده و تجهیزات نظامی سنگین به سمت بانک مرکزی یورش ببرند. خود این مرحله از چند بخش مهم مثل  نفوذ و پیدا کردن طلاها، درگیری شدید با نیروهای SWAT و فرار تاکتیکی از طریق تونل‌های زیرزمینی تشکیل شده است. مهم‌ترین نکته برای به سرانجام رساندن این ماموریت کنترل دقیق منابع، جابه‌جایی درست بین سه کاراکترهای بازی در مواقع لزوم و البته مهارت برای فرار از نیروهای SWAT است. به طرز عجیبی در این مرحله کوچک‌ترین اشتباهی به قیمت شکست خوردن آن تمام می‌شود و به همین خاطر سختی‌ها و چالش‌های آن هم کتمان ناپذیر است.

خواندن  قیمت GTA 6 چقدر خواهد بود؟ تحلیلگران پاسخ می‌دهند

Catch the Wave – GTA IV

راکستار با این مرحله هنر خودش در ترکیب المان‌های تاکتیکی نبردها را به رخ می‌کشد. در این مأموریت، نیکو همراه با Phil Bell به یک انبار متعلق به مافیای روسی نفوذ می‌کند تا محموله‌ای بزرگ از کوکائین را بدزدد. مأموریت در دو فاز کاملاً مجزا اما به‌ هم ‌پیوسته روایت می‌شود که اتفاقاً هر دو فاز المان‌های خاص و منحصر به فرد خودشان را دارند. در بخش اول، نیکو و فیل وارد یک پایگاه صنعتی می‌شوند که به‌ شدت توسط افراد مسلح محافظت می‌شود. محیط بسته و وجود کانتینرها باعث می‌شود که تیراندازی به شدت مبتنی بر کاورگیری‌های متمادی و حرفه‌ای باشد. اینجا مهم‌ترین چالش بازی هوش مصنوعی ضعیف فیل است که غالباً بدون آن که با شما هماهنگ باشد پیشروی می‌کند و خودش را تقدیم سلاح دشمنان می‌کند. به همین خاطر عموماً مجبور هستید بی‌خیال خودتان بشوید و هوای فیل را داشته باشید. فاز بعدی این مرحله در یک محیط آبی گسترده جریان دارد. جایی که نیکو باید سوار قایق تندرو بشود و از فیل که توسط نیروهای دشمن محاصره شده است، محافظت کند. اینجا هم فیل با همان هوش تک سلولی‌اش بلای جان‌تان می‌شود. در عین حال کنترل قایق در آب‌های متلاطم و محدودیت در هدفگیری هم یک چالش به مراتب جدی‌تر پیش روی‌تان قرار می‌دهد.

S.A.M – GTA III

در کل S.A.M یک مرحله ساده به نظر می‌رسد، اما هر چه که بیشتر جلو می‌روید سختی‌های آن دوچندان می‌شود. شما در این مرحله ماموریت دارید که یک هواپیمای بزرگ را با استفاده از سلاح‌های سنگین سرنگون کنید. در وهله اول خود همین پروسه بارها با شکست مواجه می‌شود، یعنی هم شوتینگ بازی گاهاً با باگ‌های خودش عذاب‌تان می‌دهد و هم این که هواپیما هم یک لقمه آماده برای شما نخواهد بوند. از طرفی حتی در صورت سرنگونی هواپیما شما باید محتوای داخل آن را هم بدزدید! اینجاست که بازی یک سور دیگر به شما می‌زند و با یک تعقیب چهار ستاره کوله باری از نیروهای پلیس را به سمت‌تان می‌فرستد. تعقیب و گریزی که در آن نیروهای پلیس از هر تلاشی برای متوقف کردن‌تان دریغ نمی‌کنند، خصوصاً هلیکوپترهای پلیس که دائماً روی مخ‌تان رژه می‌روند. تنها نکته مهم برای پیشروی بیشتر این است که مسیرهای مناسب برای فرار را پیدا کنید و البته مراقب درجه سلامتی خودروی‌تان هم باشید.

سخن پایانی

کمتر سازنده‌ای پیدا می‌شود که بتواند بیش از 2 دهه در اوج صنعت گیم باقی بماند و از قضا وضعیت فردایش همیشه بهتر از امروز و دیروزش باشد. راکستار شاید تنها مثال درست برای چنین موضوعی باشد. آن‌ها از همان نسخه اول GTA تا حالا که در شرف تجربه GTA 6 هستیم، با هنر و نبوغ‌شان بر بام صنعت گیم تکیه داده‌اند و خیال کوتاه آمدن هم ندارند. به همین خاطر از همان کودکی‌مان تا حالا که خیلی از گیمرهای قدیمی پا به سن گذاشته‌اند همیشه این شرکت با عناوین خودش خصوصاً GTA جای تثبیت شده‌ای در قلب‌مان دارد. خصوصاً مراحل سخت و چالش برانگیزش که شاید بیشتر از باس‌ فایت‌های میازاکی در ذهن‌مان جریان دارد. در این مطلب هم نگاهی به 10 مرحله سخت سری GTA انداختیم که یک سر و گردن نسبت به دیگر ماموریت‌های بازی چالش‌ برانگیزتر بود.

نظر شما چیست؟ کدام یک از مراحل عناوین GTA بیشتر از بقیه برای‌تان چالش برانگیزتر بوده است؟ در قسمت کامنت‌ها دیدگاه خودتان را با ما به اشتراک بگذارید.

حسین رضایی

حسین رضایی، نویسنده، روزنامه نگار و منتقد بازی های ویدئویی و حوزه تکنولوژی.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا