بارها اتفاق افتاده که سازندگانی خواستهاند تا به واسطه عرضه محصولات خلاقانه، به تجربه جدید از صنعت بازیهای ویدیویی کمک کنند. با این حال، برخی از آنها اشتباهات فاحشی در این مسیر داشتهاند. به همین خاطر؛ در مقاله پیشرو از فروشگاه تک سیرو، به معرفی چند مورد از عجیبترین لوازم های جانبی گیمینگ میپردازیم.
وقتی صحبت از بازیهای ویدیویی میشود، حداقل داشتن یک کنترلر طراحی شده با دقت و راحتی بالا اهمیت فراوانی پیدا میکند. اهمیت تجربهی گیمینگ به اندازهی پیشرفته بودن بازیها یا کنسولهایی که از آنها استفاده میکنیم نیست، بلکه نحوهی تعامل کاربر با این دستگاهها است که در نهایت لذت و جذابیت بازی را تعیین میکند. اگر این تجربه خستهکننده یا بیش از حد پیچیده باشد، حتی جذابترین بازیها نیز نمیتوانند کاربر را برای مدت طولانی در دنیای خودش نگه دارند.
با این حال، توسعهدهندگان بازیها و سختافزارهایی مثل کنسولها همیشه در تلاش بودهاند تا تجربهی بازیکنان را از طریق ابزارها و لوازم های جانبی نوآورانه بهبود ببخشند. این ابزارها ممکن است ظاهری خاص داشته باشند یا طوری طراحی شده باشند که یک کنسول را از سایر رقبا در بازار متمایز کنند. در طول سالها، شاهد تلاشهای خلاقانهای برای ارائهی تجربیات متفاوت بودهایم که برخی از آنها به موفقیتهای بزرگی منجر شدهاند، در حالی که برخی دیگر هرگز نتوانستند انتظارات را برآورده کنند.
برخی از این لوازم های جانبی در زمان خود مورد استقبال قرار گرفتند و به محبوبیت زیادی دست یافتند، مانند گیتارهای هیجانانگیز بازی Guitar Hero که به سرعت به یک فرهنگ در دنیای گیم تبدیل شدند. از سوی دیگر، برخی از تلاشها اگرچه خلاقانه بودند، اما یا برای زمان خود زود بودند یا هرگز نتوانستند با نیازهای کاربران هماهنگ شوند. به عنوان نمونه میتوان به Kinect ایکسباکس اشاره کرد؛ پروژهای که با امیدهای فراوان شروع شد اما نتایج فروش آن نشان داد که انتظارات برآورده نشدهاند.
این داستان تنها به ابزارهایی محدود نمیشود که موفقیتهای عظیمی کسب کردهاند یا شکست خوردهاند. برخی از این تلاشها صرفاً عجیب و غیرمعمول بودند، به گونهای که کاربران با دیدن یا استفاده از آنها شگفتزده میشدند. گاهی این ابزارها ترکیبی از خلاقیت و ریسکپذیری بودند که به دلیل زمانبندی اشتباه یا عدم استقبال عمومی، به فراموشی سپرده شدند.
در این مقاله به مرور جالبترین و عجیبترین لوازم جانبی و ابزارهای گیمینگ خواهیم پرداخت که تاکنون تولید شدهاند. هر یک از این نمونهها داستان خاص خود را دارند و تجربههای منحصربهفردی برای کاربران به همراه آوردهاند. با ما همراه باشید تا به بررسی این ابزارهای شگفتانگیز و تاثیرات آنها بر دنیای بازیهای ویدیویی بپردازیم.
۱) چوب ماهیگیری دریم کست سگا
در دنیای لوازم های جانبی گیمینگ، برخی محصولات چنان خاص و غیرمعمول هستند که حتی پس از سالها، همچنان در خاطرات باقی میمانند. یکی از این موارد، کنترلر عجیب و جذاب چوب ماهیگیری دریمکست است. شاید باور کردنش دشوار باشد، اما این ابزار نه اولین نمونه در نوع خود بود و نه آخرین. با این حال، چیزی که آن را متمایز میکند، ساخت رسمی آن به عنوان محصولی است که توسط خود سگا برای کنسول دریمکست طراحی و تولید شد. این کنترلر همزمان با بازی Sega Bass Fishing عرضه شد و تجربهای خاص از شبیهسازی ماهیگیری را برای بازیکنان فراهم کرد.
این کنترلر در عمل تنها با شش بازی ماهیگیری سازگار بود، که در مقایسه با تعداد بازیهای موجود برای کنسول دریمکست چندان چشمگیر نیست. با این وجود، جالب است بدانید که این ابزار برای بازیهایی مانند Virtua Tennis و Soul Calibur نیز قابل استفاده بود. این که چگونه چوب ماهیگیری میتوانست به بازیهایی با چنین سبکهای متفاوت مرتبط شود، شاید از نوآوری یا حتی جسارت سازندگان آن حکایت داشته باشد.
با تمام محدودیتها و کاربردهای عجیب، چوب ماهیگیری دریمکست نمایانگر خلاقیتی است که در دوران طلایی کنسولهای گیمینگ وجود داشت. هرچند موفقیت تجاری چندانی به دست نیاورد و محدودیتهای آن در نهایت باعث شد که فقط در میان طرفداران خاص جایگاه پیدا کند، اما همچنان نمادی از تلاشهای خلاقانه برای ارائه تجربههای جدید به بازیکنان باقی مانده است. این ابزار، بخشی از تاریخ گیمینگ است که یادآوری میکند نوآوری همیشه با ریسک همراه است و گاهی همین ریسکها داستانهایی ماندگار را رقم میزنند.
۲) Virtual Boy
در میانه دهه ۹۰ میلادی، نینتندو با معرفی Virtual Boy، تلاش کرد که قدمی بزرگ به سمت واقعیت مجازی و کاربرد لوازم های جانبی بردارد، اما نتیجه کار، بیشتر به یک فاجعه شبیه بود تا موفقیت. این دستگاه، که ادعای نوآوری داشت، به نوعی تجربه واقعیت مجازی را ارائه میداد؛ اما نه به شکلی که بتواند توجه گیمرها را به خود جلب کند. داستان تولید و عرضه آن از ابتدا تا انتها پر از چالش و تصمیمات نادرست بود، تا جایی که به یکی از ناکامیهای بزرگ در تاریخ صنعت گیم تبدیل شد.
فرآیند توسعه Virtual Boy چهار سال به طول انجامید، اما در این مدت، فناوری نمایشگرهای LED سهبعدی آن به دلیل نگرانیهای مربوط به سلامت و هزینهها، به شدت سادهسازی شد. این کاهش کیفیت فناوری باعث شد دستگاه از هدف اصلی خود فاصله بگیرد. البته تصمیم نینتندو برای اختصاص بیشتر منابع مالی این پروژه به توسعه کنسول موفق نینتندو ۶۴، شاید تنها نکته مثبت این دوران باشد. با این حال، این تغییر مسیر باعث شد که Virtual Boy در سال ۱۹۹۵ به شکلی عجولانه و ناپخته روانه بازار شود.
انتقادها از Virtual Boy شدید و گسترده بود. از طراحی نامناسب و ناراحتکننده تا کیفیت ضعیف تصویر و بازیهای محدود، همه دست به دست هم دادند تا این محصول به یک شکست تجاری تبدیل شود. گیمرها و کارشناسان، دستگاه را به دلیل تجربهای که بیش از حد ابتدایی و ناکارآمد بود، نادیده گرفتند. در نهایت، Virtual Boy نه تنها نتوانست جایگاهی در تاریخ نوآوریهای موفق پیدا کند، بلکه به درسی مهم برای نینتندو و سایر شرکتها در اهمیت آمادهسازی و کیفیت قبل از عرضه تبدیل شد.
۳) ربات اختصاصی نینتندو
در سال ۱۹۸۵، نینتندو با معرفی رباتی به نام R.O.B یا Robotic Operating Buddy سعی کرد تا توجه بازار آمریکای شمالی را به محصولات لوازم های جانبی خود جلب کند. این تلاش در پی سقوط بزرگ صنعت بازیهای ویدیویی در سال ۱۹۸۳ انجام شد، زمانی که بسیاری از مصرفکنندگان اعتماد خود را به کنسولهای بازی از دست داده بودند. نینتندو با معرفی R.O.B، که به عنوان یک وسیله جانبی برای کنسول NES طراحی شده بود، سعی داشت تا محصول خود را به عنوان یک اسباببازی جذاب و متفاوت معرفی کند، نه صرفاً یک کنسول بازی!
اما حضور R.O.B در بازار چندان طولانی نبود. این ربات تنها با دو بازی به نامهای Gyromite و Stack-Up سازگار بود و همین محدودیت در تنوع بازیها باعث شد جذابیت آن به سرعت کاهش یابد. علاوه بر این، تجربه کاربری ارائه شده توسط R.O.B چندان متقاعدکننده نبود و مصرفکنندگان علاقهای به این ربات به عنوان یک همراه در دنیای بازیها نشان ندادند. اگرچه ایدهای که پشت طراحی این ربات بود نوآورانه به نظر میرسید؛ اما در عمل نتوانست جایگاهی در بازار کسب کند.
با این حال، R.O.B فراموش نشد و در سالهای بعد به شکل غیرمنتظرهای در بازیهای دیگر نینتندو ظاهر شد. از جمله حضورش به عنوان یک شخصیت قابل بازی در Mario Kart DS و Super Smash Bros Brawl که این ربات را دوباره به علاقهمندان بازیهای نینتندو معرفی کرد. با این وجود، R.O.B بیشتر به عنوان یک یادگاری از دورهای خاص در تاریخ نینتندو شناخته میشود تا یک موفقیت تجاری که توسط این شرکت ژاپنی ادامه پیدا کرده باشد.
۴) اره برقی Resident Evil
کنترلر Resident Evil Chainsaw از آن دسته وسایلی است که اگر روی میز قهوهخوری کسی دیده شود، احتمالاً باعث تعجب یا حتی نگرانی خواهد شد. طراحی غیر معمول این وسیله بهگونهای است که با اولین نگاه توجه هر کسی را به خود جلب میکند و شاید این دقیقاً همان هدف سازندگان آن بوده است. عرضه این کنترلر همزمان با نسخههای پلیاستیشن ۲ و گیم کیوب بازی Resident Evil 4 صورت گرفت و از لحاظ نوآوری در طراحی لوازم های جانبی، قطعاً توانست توجه علاقهمندان به این سری را جلب کند.
اما مسئلهای که در اینجا به چشم میآید، کارایی این کنترلر است. از نظر ارگونومیک، این وسیله کاملاً چالشبرانگیز به نظر میرسد. طراحی آن به شکل یک ارهبرقی باعث میشود که حتی فکر کردن به نحوه گرفتن و استفاده از آن سخت باشد. البته همین ظاهر عجیب و خاص، آن را به گزینهای منحصربهفرد برای طرفداران مجموعه Resident Evil تبدیل کرده است. گرچه ممکن است استفاده از این کنترلر برای انجام بازی عملی نباشد، اما بهعنوان یک نماد و یادگاری، جذابیت خاصی دارد.
اگر کسی علاقهمند به داشتن این کنترلر باشد، همچنان این امکان وجود دارد که آن را خریداری کند. برای مثال، نسخهای از این وسیله در آمازون انگلستان موجود است و با قیمت ۶۹.۹۹ پوند به فروش میرسد. این کنترلر شاید بهعنوان یک وسیله کاربردی مناسب نباشد، اما قطعاً برای علاقهمندان به کلکسیونهای خاص یا هواداران سرسخت Resident Evil یک هدیه ایدهآل محسوب میشود.
۵) دستکش قدرتمند نینتندو
لوازم جانبی Nintendo NES که در سال ۱۹۸۹ عرضه شد، در نگاه اول شباهتی به Pip Boy از سری Fallout دارد. این دستکش با ظاهر جالب و متفاوت خود توانست توجه بسیاری را جلب کند، اما متاسفانه تمام شباهتهای آن با یک ابزار علمی تخیلی تنها به ظاهر محدود میشد. دستکش Power Glove با وعده کنترل حرکت و حسگرهای تشخیص حرکت انگشتان، قصد داشت آیندهای از بازیهای مبتنی بر ژستهای حرکتی را به نمایش بگذارد، اما نتیجهاش چیزی جز ناامیدی نبود.
این محصول در عمل به مثالی برای طراحی ناموفق لوازم های جانبی کنسولها تبدیل شد. سرعت و دقت حسگرهای حرکتی آن به قدری پایین بود که استفاده از آن تجربهای ناخوشایند را رقم میزد. علاوه بر این، Power Glove تنها برای دو بازی خاص طراحی شده بود و عملاً با بقیه عناوین NES سازگاری نداشت. نکته عجیبتر اینکه این دستکش تنها برای بازیکنان راست دست طراحی شده بود، مسئلهای که بخش قابلتوجهی از مخاطبان بالقوه نینتندو را کنار گذاشت.
با وجود این محدودیتها، کمپین تبلیغاتی مناسبی برای آن به راه افتاد که باعث شد حدود ۱۰۰,۰۰۰ نسخه از این محصول در ایالات متحده به فروش برسد. اما زمانی که کاربران متوجه شدند که عملکرد آن تا چه حد ضعیف است، Power Glove به یک شکست انتقادی تبدیل شد. این دستکش بهجای اینکه یادآور آیندهای پر از نوآوری باشد، به مثالی از تصمیمهای عجولانه و طراحی نامناسب در دنیای بازیهای ویدیویی تبدیل شد.
۶) توپ بولینگ Wii
ماجرای شکایتهای متعدد صاحبان کنسول Wii را به خاطر از دست دادن کنترل دستههای بازی و شکستن تلویزیون یا حتی صدمه زدن به اطرافیان به یاد دارید؟ حالا تصور کنید وسیلهای وجود داشت که این مشکل را چندین برابر میکرد! این لوازم های جانبی غیرمعمول، مناسب کسانی بود که فکر میکردند بازی بولینگ در Wii با کنترلر استاندارد، حس واقعگرایانه کافی ندارد.
برای استفاده از این وسیله عجیب، تنها کافی بود که آن را باز کرده، کنترلر Wii را داخل آن قرار دهید و همانطور که یک توپ بولینگ واقعی را استفاده میکنید، از آن بهره ببرید. اما نکته مهم این بود که به هیچ وجه نباید مثل یک توپ بولینگ واقعی آن را رها کنید. همین موضوع باعث میشد که تجربه بازی نه تنها هیجانانگیز، بلکه خطرناک نیز باشد. تصور اینکه این وسیله بهصورت تصادفی از دست رها شود و چه خساراتی به بار آورد، به تنهایی کافی بود تا بسیاری از افراد را از خرید آن منصرف کند.
جای تعجب نیست که این وسیله یک لوازم جانبی رسمی از نینتندو نبود. این محصول تنها یکی از دهها وسیله عجیب و غریب ورزشی بود که توسط شرکتهای متفرقه طراحی و تولید شد. از چوبهای گلف و چوبهای بیلیارد گرفته تا نانچیکو و حتی دستگاههای شبیهسازی قایقرانی، این شرکتها در خلق ابزارهای غیرمعمول هیچ حد و مرزی نمیشناختند. این ابزارها شاید در نگاه اول جذاب به نظر میرسیدند، اما استفاده عملی از آنها بیشتر به طنزی ناخواسته شباهت داشت.
۷) ماراکاس اختصاصی سامبا
بازیهای ریتمی سالها است که در دنیای گیمینگ حضور دارند. در حالی که امروزه به استفاده از گیتارهای پلاستیکی و میکروفونها عادت کردهایم، زمانی در دوران کنسول دریم کست، ماراکاسهای خاصی برای بازی Samba De Amigo طراحی شده بود که تجربهای کاملاً متفاوت را ارائه میداد. این لوازم های جانبی برای پیوند دادن هرچه بیشتر بازیکنان با جو بازی و ایجاد حس مشارکت بیشتر، به شدت تلاش کرده بودند.
این ماراکاسها بهقدری دقیق طراحی شده بودند که صدای لرزش آنها واقعگرایانه به گوش میرسید. با این حال، خوشبختانه امکان خاموش کردن صدای آنها هم وجود داشت، که این ویژگی برای مواقعی که به سکوت نیاز بود، کارآمد بود. استفاده از این ابزار به شکلی خاص و در عین حال سرگرمکننده باعث میشد که تجربه بازی نه تنها با کنترلرهای معمولی، بلکه با این ابزار غیر معمول، به مراتب جذابتر و متفاوتتر به نظر برسد.
با وجود این که بازیها و لوازم جانبی مشابه امروزه بهطور گستردهتری تولید میشوند، این ماراکاسها همچنان به یادگار یکی از تجربیات منحصر به فرد دوران خود باقی ماندهاند. شاید امروز دیگر کمتر شاهد حضور این ابزار در دنیای بازیها باشیم، اما زمانی در دوران نسل دریم کست این وسیله یکی از جذابترین و متفاوتترین لوازم جانبی به حساب میآمد که توانست طرفداران خاص خود را پیدا کند.
۸) لیزر اسکوپ NES
شرکت کونامی (Konami) با معرفی LaserScope به عنوان یک وسیله جانبی برای کنسول NES، تلاش کرد تا تجربهای متفاوت برای بازی Laser Invasion ایجاد کند. این دستگاه، که به شکل یک هدست طراحی شده بود، عملکردی شبیه به یک قلم لیزری داشت و با استفاده از یک میکروفون داخلی، دستور Fire یا آتش را از بازیکن دریافت میکرد تا در بازی شلیک کند. علاوه بر Laser Invasion، این وسیله برای بازیهایی که از NES Zapper پشتیبانی میکردند نیز قابل استفاده بود، اما نتوانست محبوبیت مشابهی را کسب کند.
مشکلات متعددی در عملکرد این لوازم های جانبی گزارش شد که نقدهای منفی زیادی را به دنبال داشت. میکروفون داخلی بهقدری حساس بود که گاهی به جای تشخیص دستور فایر، به هر صدای محیطی واکنش نشان میداد و شلیکهای تصادفی ایجاد میکرد. این مشکلات باعث میشد که بازیکنان کنترل دقیقی بر بازی نداشته باشند و حس تجربهای ناهنجار و غیرحرفهای را تجربه کنند. حتی افزودن یک نشانهگیر بالای چشم بازیکن، که قرار بود حس جذابیت و تکنولوژی پیشرفته را القا کند، بیشتر به مانعی برای دید تبدیل شد و نتوانست نظر منتقدان را تغییر دهد.
LaserScope به عنوان نمونهای از تلاشهای نوآورانه و جاهطلبانه در صنعت بازی شناخته میشود که متاسفانه به دلیل ضعف در طراحی و اجرای فنی، موفقیت قابل توجهی را بهدست نیاورد. با این حال، حضور آن در تاریخچه NES بهعنوان یکی از لوازم جانبی منحصر به فرد، نشاندهنده جسارت کونامی در تجربههای جدید است، حتی اگر نتیجه به آن خوبی که انتظار میرفت نبوده باشد.
۹) شبیهساز کاتانای هوری
کمتر پیش میآید که یک کنترلر بازی بیشتر به یک اثر هنری شبیه باشد تا یک وسیله برای بازی، اما کنترلر هوری کاتانا برای پلیاستیشن ۲ دقیقاً چنین وضعیتی داشت. این کنترلر که به عنوان یک محصول رسمی برای بازی Onimusha 3 از کپکام عرضه شد، با استفاده از فناوری موشن کپچر به بازیکنان امکان میداد که حس مبارزات شمشیری را با حرکت دادن یک کاتانا واقعی تجربه کنند. چنین ایدهای برای آن زمان، تلفیقی جذاب از فناوری و طراحی بود که تجربه بازی را به سطحی کاملاً متفاوت ارتقا میداد.
ابعاد این کنترلر اما چیزی بود که توجه بیشتری را به خود جلب میکرد؛ طول آن بیش از سه فوت بود، به اندازهای که بازیکنان مجبور بودند فضای کافی برای استفاده از آن پیدا کنند. برای مقابله با خستگی احتمالی بازوها، هوری دسته کاتانا را به تمام دکمههای مورد نیاز پلیاستیشن مجهز کرده بود تا بازیکنان بتوانند با حالت سنتیتر به بازی ادامه دهند. به علاوه، برای کسانی که بیشتر علاقه داشتند آن را به عنوان یک قطعه تزئینی نگه دارند، یک پایه نگهدارند همراه آن ارائه میشد. این تصمیم هوشمندانهای بود، مخصوصاً با توجه به اینکه قیمت کنترلر بیش از ۱۵۰ دلار بود و خریداران باید دلیلی قانعکننده برای هزینه کردن چنین مبلغی داشته باشند.
کنترلر هوری کاتانا نه تنها یک وسیله برای بازی، بلکه یادگاری از تلاشهایی بود که صنعت بازی برای ترکیب هنر و فناوری انجام میداد. طراحی منحصر به فرد آن که هم برای استفاده عملی و هم برای نمایش مناسب بود، جایگاهی خاص در ذهن علاقهمندان به بازیهای ویدیویی به جا گذاشت. این کنترلر بیش از یک ابزار معمولی بود و به نوعی بازتابدهنده روح مبارزات شمشیری بازی Onimusha 3 به شمار میآمد.
۱۰) بانگوی اختصاصی Donkey Kong
نینتندو در این فهرست به خوبی نشان داده که چقدر در طراحی لوازم جانبی نوآورانه و متفاوت عمل کرده است. این شرکت به خاطر جسارت و اعتماد به نفس خود در عرضه لوازم جانبی عجیب و غریب شناخته میشود. یکی دیگر از این محصولات خاص، بانگوهای بازی DK هستند.
در اصل، این بانگوها از نظر مفهومی شباهت زیادی به سازهایی دارند که در بازیهای پرطرفدار همچون Guitar Hero و RockBand مورد استفاده قرار میگیرند، اما آنچه این لوازم جانبی را عجیب میکند، میزان خاص بودن آنها است. بانگهای DK طراحی شده بودند تا حس متفاوتی را هنگام بازی برای بازیکنان فراهم کنند، اما محدود بودن تعداد بازیهایی که از آن پشتیبانی میکردند، سبب شد تا این محصول تنها در دایره خاصی از گیمرها محبوب شود.
با اینکه بانگوهای DK به طور کلی با چهار بازی سازگار بودند، اما این لوازم جانبی به نسبت محبوبیت خوبی پیدا کردند. با این حال، برای کسانی که از آن لذت میبردند، واقعاً تاسفآور بود که این دستگاه تنها با کنسول GameCube سازگار بود و از آنجا که کنسول Wii با کنترلرهای حرکتی خود به جای درامها عمل میکرد، امکان استفاده از این بیچنگوها در Wii فراهم نشد.
۱۱) نگهدارنده گردنی نینتندو
در یک مورد شگفتانگیز، فهرستی از لوازم های جانبی دیگر از شرکت نینتندو برای شما داریم. آیا تا به حال به والدینی که از بند نوزاد استفاده میکنند نگاه کردهاید و به خود گفتهاید که «ای وای، واقعاً به چیزی شبیه این برای نینتندو سویچ خودم نیاز دارم؟» قطعا نه، و جواب ما هم منفی است. با این حال، این موضوع مانع از طراحی یک لوازم جانبی جدید توسط یک تولید کننده شخص ثالث نشده است.
البته، این لوازم جانبی پتانسیل مفید بودن را دارد. استفاده از آن برای موشنهای حرکتی یا پرو کنترلر در حین حرکت ممکن است مفید باشد. شاید میتوانستیم در خانه پردهها را بکشیم و از آن استفاده کنیم؛ در حالی که کسی ما را در حال لم دادن روی مبل همراه با کنسول نینتندو سوییچ خود نمیدید. اما تصورش سخت است که بخواهیم این وسیله را در امکان عمومی با خود همراه کنیم.
۱۲) کینکت ایکس باکس
کینکت دقیقاً وسیله عجیب و غریب نبود. در واقع، تکنولوژی آن احتمالاً کمی جلوتر از چیزی بود که گیمرهای معمولی به دنبالش بودند، اما به خوبی میتوان آن را به عنوان یک نمونه از لوازم جانبی کنسول دانست که نتوانست به آنچه که به دنبالش بود برسد. فروش این دستگاه ابتدا با وعدههای بزرگی آغاز شد، اما در نهایت به 35 میلیون واحد رسید و نرمافزارهای مرتبط با آن به تدریج منتشر شدهاند.
حتی زمانی که مایکروسافت این دستگاه را در سال ۲۰۱۳ به همراه کنسول جدید ایکس باکس وان عرضه کرد، نتیجهای معکوس داشت و در واقع به جای کمک به Kinect، باعث کندی روند پیشرفت کنسول شد، چرا که واکنش عمومی به آن به شدت منفی بود. در حال حاضر، Kinect دیگر وجود ندارد. مایکروسافت تولید آن را متوقف کرده، پورت مخصوص آن دیگر در کنسولهای جدید وجود نخواهد داشت و حتی آداپتور آن از فهرست فروشگاههای خرده فروشی نیز حذف شده است.
سخن آخر با همراهان
لوازم جانبی گیمینگ همواره نقش مهمی در تجربه بازیها ایفا کردهاند و به نوعی دستاوردی از ابتکار و خلاقیت سازندگان به شمار میروند. بسیاری از این لوازم جانبی نه تنها از جنبهی فنی و کاربردی، بلکه از منظر طراحی و ایدههای عجیب و غریب خود توانستهاند نظر گیمرها را جلب کنند، حتی اگر گاهی به علت طراحی نامناسب یا کاربرد محدود، نتواستهاند موفقیت قابل توجهی کسب کنند.
آنچه که این لوازم های جانبی را از سایر لوازم متفاوت میکند، ریسکهای خلاقانهای است که برخی از شرکتها برای جذابیت بیشتر و تجربهی جدیدتر به بازیها اضافه کردهاند. برخی از این لوازم جانبی به دلیل محدودیتهای عملکردی یا عدم تطابق با نیاز واقعی بازیکنان نتوانستند مسیر موفقیت را طی کنند، اما همچنان برای تاریخچه صنعت بازیهای ویدیویی قابل توجه و به یاد ماندنی باقی خواهند ماند.
شما مخاطبان عزیز میتوانید هم اکنون بازی و محصولات موردنظر خودتان را به صورت مستقیم با ضمانت بهترین قیمت و ارسال سریع از فروشگاه تک سیرو خریداری کرده و تجربه خرید یا بازی خودتان را با ما و سایر مخاطبان به اشتراک بگذارید.
نظر شما در خصوص این مقاله چیست؟ ببا توجه به اینکه بسیاری از لوازم جانبی گیمینگ عجیب و غریب تنها برای بازیهای خاص طراحی شدهاند، آیا واقعاً میتوانند تجربه بازی را به سطح جدیدی ارتقا دهند یا صرفاً به عنوان یک محصول تبلیغاتی برای جلب توجه گیمرها عمل میکنند؟ بآیا میتوان انتظار داشت که برخی از این اکسسوریها با گذشت زمان به فناوریهایی تکامل یابند که به طور گستردهتری در بازیها استفاده شوند؟ نظرات خود را با ما به اشتراک گذاشته و سایر اخبار و مقالات مرتبط با حوزه بازیهای ویدیویی را از طریق مجله تک سیرو پیگیری و مطالعه کنید.