” هوش مصنوعی تهدید جدی برای موجودیت انسانهاست. تلاش برای دست یابی به هوش مصنوعی، به معنای تلاش برای پایان دادن به بشریت است.” استیفن هواکینگ!
استیفن هاوکینگ با طرح این دیدگاه در سال 2015 توانست موج جدیدی از جدل و بحث را میان موافقان و مخالفان هوش مصنوعی (Artificial intelligence) راه بیاندازد. آن زمان بیل گیتس و ایلان ماسک به عنوان ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد حوزه تکنولوژی نیز با نابغه فیزیک همراه و همگام شدند تا بلکه بتوانند مخاطرات هوش مصنوعی را به گوش جهانیان برسانند. آن طرف میدان اما افرادی مانند لینوس توروالدز (طراح لینوکس) هم اعتقاد داشتند که هوش مصنوعی هرگز نمیتواند در مقام مقایسه با بشر و هوشمندی وی قرار بگیرد. در عوض میتوان از این فناوری برای بهبود زندگی روزمره، ساخت و تولید محصولات استفاده کرد. راستش را بخواهید تا وقتی دو طرف این جدل و بحث نابغههای مدرن نتیجهگیری برای ما عملاً غیرممکن است. ولی حداقل الان که 9 سال از آن روزگار گذشته میتوانیم به وضوح تاثیر هوش مصنوعی را در زندگیمان ببینیم. قضیه فراتر از مفاهیم اولیه مثل ChatGPT است. ما درباره فناوری صحبت میکنیم که میتواند، هر چیزی، هر حرفهای، هر هنری و هر صنعتی را متحول کند. یک چیزی مثل انقلاب صنعتی که جامعه را از فقر و گرسنگی نجات داد. این میتواند یک خبر خوب برای صنعتها و تکنولوژیهای رو به زوال و نابودی باشد؛ درست مثل صنعت گیم که اصلاً روزگار خوبی را سپری نمیکند. هزینه سرسام ساخت بازیها، پیچیدگیهای توسعه یک اثر بزرگ و AAA در کنار عوامل متعدد دیگر باعث شده تا عملاً با دوران تاریکی از صنعت بازیهای ویدئویی روبرو شویم. به همین خاطر شاید در چنین افول و نزولی، هوش مصنوعی بتواند با دم مسیحایی خودش جان تازهای به آن ببخشد و یک بار برای همیشه سایه سنگین ورشکستگی را از روی سر صنعت گیم بردارد. در این مطلب آینده بازیهای مبتنی بر هوش مصنوعی را در تک سیرو بررسی خواهیم کرد.
تاریخچه هوش مصنوعی در بازیهای ویدئویی
فکر نکنید که هوش مصنوعی یکباره مثل وحی از آسمان بر سر صنعت گیم نازل شده است. تقریباً از همان زمانی که صنعت گیم پا به عرصه وجود گذاشت، مهمترین رکن و عنصر بازیها، همین هوش مصنوعی بود. مثال میخواهید؟ همین Tetris خودمان! پرفروشترین بازی تاریخ صنعت گیم که توانست با الگوهای ساده و مبتنی بر هوش مصنوعی بار و بنیدلش را برای سالها بندد. تتریس و خیلی بازیهای همدوره از سیستمهای مبتنی بر قوانین هوش مصنوعی برای کنترل حرکات و اعمال کاراکترها استفاده میکردند. این یعنی کاراکترهایی که سر راهمان قرار میگرفتند یا دشمنانی که جلویمان قد علم میکردند هم با هوش مصنوعی عجین شده بودند. با این حال، با پیشرفت تکنولوژی هوش مصنوعی در بازی نیز پیشرفت کرد. حقیقتاً مثالهای زیادی از چنین پیشرفتی را میتوان زد، اما هیچ کدام به اندازه تحولات NPCهای داخل بازی واضح و شگرف نیستند. یعنی دقیقاً همانجایی که هوش مصنوعی در بازیها به الگوریتمهای پیچیده تبدیل شدند. به عنوان مثال NPCهای اولیه از الگوهای از پیش تعریف شده پیروی می کردند، اما هوش مصنوعی مدرن آنها را قادر ساخت که رفتارهای واقعی از خود نشان دهند. NPCها اکنون می توانند خود را با اقدامات بازیکن تطبیق دهند، حرکات را پیش بینی کنند و تصمیمات پویا بگیرند. تصورش را بکنید، در خیابانهای Watch Dogs (ساخته Ubisoft) پرسه میزنید و با ایجاد رعب وحشت در خیابان، مردم بلافاصله از شما فیلم میگیرند و حتی پلیس را مطلع میکنند. این در حالیست که اگر یک شهروند خوب باشید، آنها حتی با شما سر صحبت را باز میکنند. یا اصلاً همین بازی SIMS! عنوانی محبوب که EA Games توانست با خلق یک سیستم هوش مصنوعی پیشرفته جوامع شهری را الگوریتمهای پیچیده آنها به تصویر بکشد. شاید فکر کنید که هرگز نمیتوان در هوش مصنوعی بازیهای ویدئویی به پیشرفتی بالاتر از این حد رسید. اما پربیراه نیست بگوییم چنین تحولی فقط قطرهای از دریای توانمندیهای AI است. در این مطلب قرار است انقلابی که هوش مصنوعی به راه میاندازد را با جزئیات بیشتری شرح و بسط دهیم.
تحولاتی که هوش مصنوعی در بازیها پدید میآورد
- رفتار کاراکترهای داخل بازی (NPC)
اصولاً گیمرها افرد کمالگرایی هستند. به همین خاطر توقع هوشمندانهترین رفتارها و طبیعیترین واکنشها را از کاراکترهای داخل بازی دارند. همانطور که در قسمت قبل گفتیم، NPCها امروزه به چنان هوشمندی در بازیهای ویدئویی رسیدهاند که تمایزشان با رفتار واقعی یک شخص سخت و بلکه محال است. اما قضیه زمانی شورانگیز میشود که بفهمیم این تحول همچنان خیال کوتاه آمدن ندارد و قرار است اتفاقات بزرگتری را در صنعت گیم ببینیم. بگذارید به سال 2021 فلش بک بزنیم؛ یعنی زمانی که شرکت Take Two به عنوان کمپانی مادر راکستار (Rockstar)، حق امتیاز یک فناوری هوش مصنوعی جدید را ثبت کرد. این فناوری جدید هوش مصنوعی در حقیقت یک مدل جدید از واقع گرایی و رفتار هوشمند کاراکترها را تعریف میکرد. به عنوان مثال در این تکنولوژی جدید کاراکترها دیگر چند مسیر از قبل تعیین شده برای طی کردن مسافتهایشان را ندارند. به عبارتی هر کدام میتوانند هر جای بازی که خواستند ترافیک را دور بزنند، از راه میان بر بروند و خلاصه هر کاری که علاقه داشتند را انجام دهند. حتی زندگی روزمرهیشان هم دیگر از پیش تعیین شده نیست، به عنوان مثال اگر یک کاراکتر GTA V را تعقیب میکردید حقیقتاً هیچ الگوی خاصی از زندگیاش نمیتوانستید پیدا کنید، اما در GTA VI قرار است مثل یک فرد عادی سر کار بروند، محصولات مورد نیازشان را بخرند و خلاصه یک نمونه واقعی از زندگی ما باشند.
- هوش مصنوعی دشمنان
هوش مصنوعی دشمنان که با عنوان EAI شناخته می شود، یک جزء محوری در بسیاری از بازی ها به ویژه در عناوین اکشن و استراتژیک است. EAI در حقیقت مسئول تعیین رفتارها، تاکتیک ها و تصمیم گیری دشمن است. EAI پیشرفته دشمنان را قادر می سازد تا محیط اطراف خود را ارزیابی کرده و حرکات بازیکن را پیش بینی کنند. به عبارتی دشمنان میتوانند از تاکتیکهایی مانند کاورگیری، پوشش یا هماهنگی با دیگر دشمنان برای حملات استراتژیک استفاده کنند. این سطح از هوش، هم چالش و هم واقع گرایی بازی را افزایش می دهد. به هر حال کیفیت EAI به طور مستقیم بر دشواری و واقع گرایی بازی تأثیر می گذارد. EAI به معنای واقعی کلمه تضمین می کند که بازیکنان به طور مداوم به چالش کشیده می شوند و یک تجربه به مراتب جذابتر را خواهند داشت. پس اگر گیمر حرفهای و خلاصه کاربلد هم باشید، باز هم نمیتوانید روی خودتان حساب ویژهای باز کنید. چرا که هر حربه، هر تاکتیک و هر زیرکی که بلد باشید توسط هوش مصنوعی داخل بازی تشخیص داده میشود و دیگر حتی از شکست دادن یک باس فایت ساده هم اطمینان خاطر ندارید.
- تولید محتوای خودکار توسط هوش مصنوعی
راستش را بخواهید توضیح مکانیسم این فناوری کمی سخت است. خارجیها این فناوری را Generative AI نامگذاری کردهاند. یعنی خود بازی بدون دخالت دانش بشری و هر گونه نقش کمکی میتواند با الگوریتمهای هوش مصنوعی محتواهای جدیدی از بازی را به صورت پویا خلق کند. حالا این محتوا میتواند شامل هر چیزی باشد که فکرش را میکنید و در اصل وابسته به الگوریتم هوش مصنوعی است. به عنوان مثال بازی میتواند به صورت خودکار لوکیشنها و نقشههای جدید را برای هر مخاطب به صورت منحصر به فرد بسازد. این مورد بدان معناست که تجربه هر فرد با دیگری متفاوت است و حتی در صورت پیشروی در بازی هم هیچ گونه محیط مشابه هم را نمیبینید. البته این مورد اگر یک عیب داشته باشد، آن است که ذوق هنری بشری را از بازی دریغ میکند ولیکن میتواند سطح جدیدی از تنوع و گستردگی را به تصویر بکشد. شاید کاملترین نمونه برای توصیف چنین فناوری بازی No Man’s Sky باشد. جایی که شما حتی اگر یک ثانیه روی سیارههای بازی باشید، به 585 میلیارد سال برای کشف دنیای آن زمان نیاز دارید. این مورد البته فقط معطوف به لوکیشنهای بازی نیست! حتی موسیقی عناوین هم از این نعمت بیبهره نمیماند. باز هم مثال دم دستیمان همین بازی No Man’s Sky است. جایی که یک تیم مستقل صرفاً با چند الگوریتم موسیقی ساده توانستند قابلیت تولید موسیقی خودکار را به بازی اضافه کنند. شاید پیش خودتان فکر کنید چنین چیزی موسیقی بازی را از ریتم گیم پلی جدا میکند. اتفاقاً برعکس! چون این موسیقیها از جنس خود بازی هستند و به هوش مصنوعی گیم پلی آن هم مرتبط میباشند، بیشترین هماهنگی و سازگاری را با جزئیات و اتفاقات درون بازی دارند.
- تحول در داستان پردازی
چه بخواهیم یا نه، بازیها باید یک روزی از روایت خطی داستان فاصله بگیرند. گیمری که امروزه برای یک بازی داستانی و تک نفره قریب به 70 دلار هزینه میکند، مسلماً توقعات بالایی هم دارد. حالا اگر صرفاً یک خط داستانی بدون عناصر منحصر به فرد وجود داشته باشد، عموماً بازخوردها چندان رضایت بخش نخواهند بود. مگر این که بازی به معنای واقعی کلمه از منظر روایت داستان در حد یک شاهکاری مثل The Last of Us باشد. وگرنه در بهترین حالت یک بازی صرفاً خوب خواهد بود که مدتی از زمان گیمرها را به خودش اختصاص خواهد داد. اما اگر روایت داستان چند خطی و منشعب باشد چطور؟ مسلماً گیمرها علاقه دارند که بنا به تصمیمهای داستانی داخل بازی پایان بندیها و روایت خاص خودشان را داشته باشند. گرچه بدون وجود هوش مصنوعی هم میتوان روایتهای چندگانه با پایان بندیهای متفاوت را هم تجربه کرد، ولی تنها با هوش مصنوعی میتوان کوچکترین تصمیمات داستانی را به یک عنصر مهم و تاثیرگذار در روایت داستان مبدل کرد.
- پردازش زبان طبیعی (NLP)
به صورت کلی پردازش زبان طبیعی (NLP) یک فناوری یادگیری ماشینی است که به رایانه ها توانایی تفسیر، دستکاری و درک زبان انسان را می دهد. به عبارتی NLP حکم یک چت بات را دارد که قادر به درک و پاسخگویی زبان طبیعی مخاطب است. در نتیجه ارتباط همه جانبه بین بازیکنان و محیط بازی را تقویت می کنند. NLP به طیف وسیعی از عملکردها، از جمله پاسخ دادن به سؤالات بازیکن، ارائه مشاوره، یا حتی کمک به کارهای درون بازی کمک می کنند. یکی از مصداقهای این فناوری را میتوان در بازیهای VR دید که هوش مصنوعی داخل بازی میتواند دستورات صوتی گیمر را بفهمد و به آن پاسخ دهد تا بلکه تعامل بیشتری با جزئیات درون بازی داشته باشد.
- کاهش هزینه و مدت زمان ساخت
تا پیش از انقلاب صنعتی دستیابی به ابتداییترین محصولات زندگی هم زمانبر بود و هم هزینه سنگینی روی دست متولیان میگذاشت. به همین خاطر هم بارها در همین متن ذکر کردیم که فناوری AI هیچ دست کمی از انقلاب صنعتی ندارد. آن زمان ما ماشینهای بدوی و ابتدایی را با نیروی انسانی جایگزین کردیم و حالا وقت آن است که پیشرفتهترین ماشینها و رباتها را جایگزین انواع بدوی آن کنیم. این چرخه باید ادامه داشته باشد، وگرنه هیچ ماحصلی جز افزایش هزینه و طولانی شدت پروسه ساخت بازیها برایمان باقی نمیماند. مسلماً ماجرا جدیتر از آن چیزی است که فکرش را میکنیم. راکستار حالا برای هر بازی خودش نزدیک به 8 سال زمان صرف میکند. Nautghy Dog با وجود این که بازی خطی و تک نفره میسازد 6 سال در سکوت خبری رفته است! اینها فقط گوشهای از پروسه ساخت طولانی مدت بازیها هستند. بحث هزینه هم که دیگر نیازی به توضیح ندارد. حتی موفقترین و نام آشناترین شرکتها مثل یوبیسافت (Ubisoft) هم دائماً در حال تعدیل نیروهای خودشان هستند. مایکروسافت(Microsoft) هم که آن قدر برای خرید اکتیویژن هزینه کرد، پشیمان شده و دائماً استدیوها را یا تعطیل و یا ادغام میکند. اینجاست که به نقش دم مسیحایی هوش مصنوعی پی میبریم. مسلماً استفاده از یک فناوری کم هزینهتر که میتواند مدت زمان ساخت عناوین را کم کند و از قضا کارش هم درست باشد، مهمترین اولویت این صنعت خواهد بود.
بازیهایی که از هوش مصنوعی استفاده کردهاند
- The Witcher 3: Wild Hunt
آن طور که استدیوی CDPR و البته تجارب ما از بازی میگوید، سازندگان از یک سیستم مبتنی بر هوش مصنوعی برای میزان دشواری باس فایتها استفاده کردهاند. این سیستم EAI در حقیقت باعث شده تا باس فایتها و هیولاهای داخل بازی به یک هوشمندی خارق العادهای در برابر نحوه مبارزات گرالت عمل کنند. به عنوان مثال اگر شما در جاخالی دادن و سرعت دادن به نبرد مهارت دارید، آنها هم به شما نشان خواهند که کت تن چه کیست و با سرعتی تر کردن نبرد دستتان را میخوانند. نکته جالب اینجاست که بازی در سال 2015 و با ابتداییترین مفاهیم هوش مصنوعی آن زمان عرضه شده! تصورش را بکنید قرار است با نسخه چهارم بازی چه آشی برایمان پخته شود.
- No Man’s Sky
سال 2011 یک تیم 17 نفره تصمیم گرفتند بزرگترین و گستردهترین بازی تاریخ را بسازند. یعنی جایی که اگر روی هر سیاره از کهکشانهای بازی فقط یک ثانیه حضور داشتیم، 585 میلیارد سال زمان لازم داشت تا کل جهان آن را کشف کنیم. برای آنهایی که به یاد ندارند باید گفت که No Man’s Sky حتی پیش از عرضهی رسمیاش هم یکی از جاه طلبانهترین بازیهای صنعت گیم به شمار میرفت. سازندگان حسابی از گستردگی و بزرگی جهان بازی سخن میگفتند و گیمرهای کمال طلب آن زمان هم بیمیل به تجربهی چنین اثر پهناوری نبودند. مسلماً اگر هوش مصنوعی نمیبود، این تیم 17 نفره هرگز نمیتوانستند در چنین مدت زمان نسبتاً کوتاهی یک بازی حتی کوچک هم بسازند. چه برسد به عنوانی که بزرگترین اثر تاریخ صنعت گیم به شمار میرود. به لطف AI بازی میتوانست به صورت خودکار مکانها و سیارههای جدید خلق کند. سیارهای که اتفاقاً هر کدام موجودات خاص خودشان را داشتند و دست برقضا موسیقیهای هر کدامشان هم منحصر به فرد بود.
- Red Dead Redemption 2
خودتان هم خوب میدانید که راکستار سالها از بازیسازان هم نسل خودش جلوتر است. پس توقع ندارید که چنین سازنده ماهر و حرفهای که طبیعیترین و واقعگرایانهترین بازیهای جهان باز تاریخ را ساخته است، بیخیال فناوری هوش مصنوعی بشود. گرچه راکستار هیچ وقت به صورت رسمی استفاده از فناوریهای پیشرفته هوش مصنوعی را در ساخت بازیهایش تایید نکرده اما به گواه کارشناسان این حوزه، راکستار برای خلق محیطهای جهان باز و پویا از هوش مصنوعی به عنوان یک عنصر تقویت کننده استفاده کرده است. اگر Red Dead Redemption 2 را تجربه کرده باشید، تا دلتان بخواهد مکالمات گاه و بیگاه با افراد داخل بازی سر راهتان سبز شده است که از قضا انتخاب دیالوگها هم در آن نقش بسزایی دارند. تمام این دیالوگها، کاراکترها و کش و قوسهای متعاقب آنان به واسطه فناوری AI اختصاصی این شرکت خلق شدهاند. حتی حیوانات نیز تحت تأثیر این هوش مصنوعی پیشرفته هستند. به عنوان مثال ممکن است شما علف خوارهایی را ببینید که از دست شکارچیان فرار می کنند یا کرکسهایی را نظارهگر باشید که بیدرنگ سراغ لاشهها میروند.
- The Last of Us Part II
توقع نداشته باشید که مهمترین بازیساز برند پلی استیشن هم از کاروان عاشقان AI جا بماند! Naughty Dog همان قدر که در خلق یک داستان پردازی سینماتیک و عمیق کاربلد و حرفهای است، همانقدر هم در ارائه گیم پلی چالش برانگیز و جذاب حرف برای گفتن دارد. هوش مصنوعی در قسمت دوم The Last of Us به دلیل رفتار واقعی دشمنانش تحسین شده است. دشمنان با تاکتیکهای بازیکن ارتباط برقرار میکنند، استراتژیتان را میفهمند و خودشان را با آنها تطبیق میدهند تا تجربهای چالشبرانگیز و فراگیر ایجاد میکنند.
- Detroit: Become Human
در خلال متن گفتیم که یکی از تاثیرات مهم هوش مصنوعی، روایت شاخهای داستان پردازی بازیهاست. یعنی هر شخصی بتواند با تصمیمات خودش یک روایت منحصر به فرد خلق کند که با سایر گیمرها تفاوتهای اساسی داشته باشد. Detroit: Become Human شاید بهترین نمونه و مثال برای چنین فناوری باشد. به صورت کلی بازی Detroit: Become Human از هوش مصنوعی برای ایجاد یک روایت شاخه دار استفاده می کند که در آن هر انتخابی بر داستان تأثیر می گذارد. شخصیتهای مبتنی بر هوش مصنوعی به تصمیمها واکنش عاطفی نشان میدهند که منجر به طیف گستردهای از پایانهای احتمالی میشود و هر بازی را به یک تجربه منحصربهفرد تبدیل میکنند.
آینده هوش مصنوعی در بازیهای ویدئویی
- نجات صنعت گیم از ورشکستگی
با اوج گرفتن هوش مصنوعی صنعت گیم دچار بزرگترین انقلاب تاریخ خود خواهد شد. احتمالاً دیگر خبری از فشار کاری مضاعف به کارمندان و بازیسازان برای خلق اثر مطلوب ناشرین نباشد. این یعنی بازیها در مدت زمان کمتر و با هزینه به مراتب پایینتری ساخته خواهند شد. البته این مورد میتواند به مذاق عدهای خوش نیاید، چرا که همین اواخر اتحادیه صداپیشگان بازیهای ویدئویی نسبت به استفاده از AI در بازیها و جایگزین شدن آنان با این فناوری ابراز نارضایتی کردند. موردی که باعث شد پروسه ساخت بازیهایی که از این فناوری هم استفاده نمیکنند هم طولانی شود. به نظر میرسد که در آینده نزدیک با پیشرفت هوش مصنوعی و همهگیر شدنش در میان استدیوهای بازیسازی شاهد جنجالها و تنشهای انکارناپذیری باشیم.
- واقع گرایی و تحول در گرافیک بازیها
یکی از مهم ترین تغییراتی که هوش مصنوعی میتواند در ساخت بازیها ایجاد کند، به مقوله جلوههای بصری و گرافیک بازیها برمیگردد. هوش مصنوعی می تواند کارهایی مانند تغییر اندازه تصویر، تصحیح رنگ و حتی لایه بندی گرافیکی را با دقت بالا انجام دهد؛ آن هم در مدت زمان کمتر و هزینه به مراتب پایینتر! خوشبختانه طراحیهای گرافیکی مبتنی بر هوش مصنوعی به پیشرفت خود ادامه خواهد داد و دنیای بازی را واقعیتر و خیرهکنندهتر میکند. حتی این روزها هم به لطف هوش مصنوعی میتوانیم ردیابی پرتوها و تکنیکهای رندر مبتنی بر هوش مصنوعی را ببینیم که تا چه اندازه جزئیات بصری بازیها را متحول کرده اند.
- پیشرفت بازیهای چندنفره به لطف هوش مصنوعی
آینده صنعت گیم در اختیار بازیهای چندنفره و آنلاین است. این روزها بازیسازانی که صرفاً اثر داستانی هم میسازند حتی به فکر ساخت عناوین چند نفره هم افتادهاند. به هر حال گیمرهای نسل جدید ترجیح میدهند به جای پیروی کردن از اصول خطی و داستانی، با سایر کاربران خودشان را به چالش بکشند. حق هم دارند، بازیهای چندنفره میتوانند دائماً با عرضه آپدیتها و محتویات جدید خودشان گیمرها را تا مدتهای طولانی به خودشان مشغول کنند. خبر خوب اینجاست که هوش مصنوعی میخواهد این رویه را سرعت ببخشد. آن هم به چند طریق مختلف! نخست این که با هوش مصنوعی میتوان رویدادهای رقابتی را در مدت زمان کمتری طراحی کرد. از طرفی نقشههای جدید و گستردهای را نیز میتوان دائماً به بازی اضافه کرد. اما اگر نظر ما را بخواهید مهمترین نمود این قضیه به ایجاد خودکار دشمنان در داخل بازی برمیگردد. یعنی همان باتهایی که این روزها متاسفانه چندان باهوش نیستند، اما میتوانند در آینده نزدیک به چنان هوشمندی برسند که تمایزشان از یک گیمر واقعی هرگز امکان پذیر نباشد.
نتیجهگیری
هوش مصنوعی مفهوم جدید و تازهای در صنعت گیم نیست. از همان زمان که بازیها پیکسلی بودند، جلوههایی از AI را میتوانستیم ببینیم. ولی حالا که در مهمترین دوران صنعت گیم به سر میبریم هوش مصنوعی بیشتر از هر زمان دیگری خودش را نشان میدهد. یعنی دورانی که اکثر بازیسازان دیگر توان پرداخت هزینههای ساخت یک اثر را ندارند و از طرفی مدت زمان لازم برای خلق آثارشان هم سر به فلک میکشد. اینجاست که هوش مصنوعی با دم مسیحایی خودش میتواند صنعت گیم را نجات دهد. NPCهای هوشمند، روایت منحصر به فرد داستان، خلق محتوای خودکار و ارتقای هوش دشمنان تنها جلوهای از توانمندیهای هوش مصنوعی به شمار میروند که میتوانند یک تنه صنعت گیم را متحول کنند.