نام بازی | سازنده / ناشر | ویژگی شاخص | دلیل ماندگاری |
---|---|---|---|
Alpha Protocol | Obsidian Entertainment / Sega | داستان شاخهای، انتخابهای تأثیرگذار، ارتقای مهارت | تجربه واقعی “جاسوس بودن” با آزادی عمل بالا |
Splinter Cell: Chaos Theory | Ubisoft | گجتهای متنوع (Goggles، EMP)، صداپیشگی مایکل آیرونساید | یکی از تاریکترین و جدیترین داستانهای جاسوسی |
Perfect Dark | Rare | ترکیب جاسوسی با المانهای تخیلی و فضایی | فروش میلیونی روی N64 و Xbox 360، آزادی عمل مثالزدنی |
Hitman 3 | IO Interactive | آزادی کامل در ترور اهداف، طراحی مرحله سندباکس | اوج سهگانه World of Assassination |
SpyParty | Chris Hecker (Indie) | تمرکز بر پارانویا، مهمانیهای پرریسک | تجربهای متفاوت و استرسزا از مخفیکاری و شناسایی |
Metal Gear Solid (سری) | Konami / Hideo Kojima | داستان سیاسی-جاسوسی عمیق، بنیانگذار سبک مخفیکاری | پدر سبک جاسوسی و الهامبخش دههها بازی دیگر |
Invisible, Inc | Klei Entertainment | استراتژی نوبتی، تیم جاسوسی، مراحل Procedural | مرگ دائمی مأموران و تصمیمگیری حیاتی در هر حرکت |
جاسوسی مثل شطرنج در تاریکیست! باید حرکت کنی و از قضا از چند دقیقه بعدت هم خبر نداشته باشی. نه میدانی دشمنت کیست و نه حتی میدانی چه کسی قرار است دیگری را کیش و مات کند. خلاصه یا طعمهای یا شکارچی! این جدال صفر و یکی همیشه پر از آدرنالین بوده است و به همین خاطر هر حوزهای از سرگرمی را که ببینید، رد پایی از آثار جاسوسی و مخفیکاری درخشان در آن به چشم میخورند. از دنیای فیلم و سریال بگیرید تا رمانهای چند جلدی. اما از شما چه پنهان هیچ کدام از این آثار به اندازه یک بازی ویدئویی جاسوسی-مخفیکاری حق مطلب را ادا نمیکند. در بهترین فیلمهای این سبک ما نهایتاً لحظاتی آدرنالین و هیجان خونمان بالا میرود، اما از آنجایی که دست و بالمان بسته است چندان همزاد پنداری خاصی با آن شخصیت نداریم. اما بازیهای ویدئویی شما را به دل ماجرا میفرستند. یعنی ثانیه به ثانیهاش برایتان هیجان انگیز و غیرقابل توصیف است. این که ممکن است ثانیه بعد یک دشمن از ناکجا آباد جلوی راهتان سبز گردد یا آن که فلان شخصیت برجسته متوجه شنود مخفیانه شما بشود، همه و همه از آن دست تجربیات بکر و اعتیادآور صنعت گیم هستند. در این مطلب نگاهی به بهترین بازیهای جاسوسی صنعت گیم خواهیم انداخت. عناوینی برجسته و صاحب سبک از شرکت هایی مثل Konami، Ubisoft و دیگر سازنده ها که تجربهیشان نه فقط برای عاشقان این سبک بلکه برای تمامی گیمرها لازم و ضروری است. برای مشاهده ادامه مطلب با وب سایت تک سیرو همراه باشید.
برای علاقهمندان به روایتهای پر رمز و راز، پیشنهاد میکنیم مقاله بهترین بازی های جنایی را نیز بررسی کنید.
Alpha Protocol
تا دلتان بخواهد این روزها بازیهای جاسوسی داریم که گیمر را صرفاً در قامت یک نیروی ماهر و چیره دست به جان پایگاه و مقر دشمن میاندازند. اما Alpha Protocol به شما یاد میدهد که جاسوس بودن را با تار و پود وجودتان حس کنید. یعنی درست مثل جیمز باند یا هیتمن تصمیمهای حساس بگیرید و با کنش و واکنشهای داستانی بیشتر طعم یک جاسوس همه فن حریف را بچشید. از قضا سازنده بازی برای همهیمان آشناست. جایی که استدیوی محبوب Obsidian توانست 15 سال پیش یکی از جذابترین عناوین جاسوسی صنعت گیم را به تصویر بکشد. بازی اما دو برگ برنده داشت؛ ابتدایی ترین دلیل، آزادی عمل در گیم پلی بازی است؛ یعنی شما میتوانید هم از مکانیک تیراندازی بهره برده و هم از المانهای مخفیکاری و حتی هک کردن برای پیشبرد مراحل استفاده نمایید. حتی سازندگان یک سیستم ارتقاء مهارت مشابه آن چیزی که در بازیهای نقش آفرینی می بینیم هم پیاده سازی کردهاند! یعنی با پیشروی بیشتر میتوانستید مهارتهای خودتان را ارتقا دهید. اما راستش را بخواهید عنصر اصلی بازی اصلاً حول گیم پلی آن نمیچرخد. به عبارتی دلیل اصلی برای تجربهی Alpha Protocol، داستان شاخهای و پویای آن است. یعنی درست مثل بازیهایی مثل Mass Efeect انتخابهایتان در طول بازی، نهتنها بر روند داستان بلکه میتوانند باعث تغییر در پایانبندیها و شخصیتهایی شوند که ملاقات خواهید کرد. بازی به شما این فرصت را میدهد تا نقش جاسوس دلخواهتان را بازی کنید. حالا یا جیمز باند یا جیسون بورن، فرقی ندارد انتخاب با شماست.
اگر به تجربههای متفاوت داستانی علاقه دارید، مطالعه بازی های سفر در زمان میتواند برایتان جذاب باشد.
Tom Clancy’s Splinter Cell: Chaos Theory
Tom Clancy’s Splinter Cell: Chaos Theory برای آنهایی است که چند پیراهن بیشتر در دنیای گیم پاره کردهاند و محاسنشان هم سفید شده است. با این حال اگر جز گیمرهای نسل جدید هستید؛ نسخه Blacklist هم با شکل و شمایل امروزیتر به همان اندازه حق مطلب را برایتان ادا میکند. اما حتی فارغ از تعصبات قدیمی و حتی نوستالژیهای گیمینگمان، Chaos Theory به مراتب بهترین نسخهای این سری به حساب میآید. شاکله اصلی داستان تقریباً مثل همه بازیهای جاسوسی و مخفیکاری است! یعنی یک تشکلات سازمان یافته و شرور که راه سعادتشان را تنها در مسیر تهدید کردن جهان میبینند. به همین خاطر سم فیشر به عنوان یکی از نخبهترین نیروهای سازمان Third Echelon تصمیم میگیرد تنهایی به دل آنها بزند. داستان بازی با شما تعارف ندارد و تاریکترین ابعاد سیاست را با همان تلخی و تاریکیاش به تصویر میکشد. با این حال هنرنمایی فوق العاده Michael Ironside به عنوان صدا پیشه سم فیشر و طنز سیاه در دیالوگهای بازی باعث شده تا از عمیقترین تجربههای تاریخ صنعت گیم به حساب بیاید. در زمینه گیم پلی اما آن چیزی که باعث شد در دوران خودش برای رقبای تا دندان مسلحی مثل Hitman خط و نشان بکشد، گجتهای منحصر به فرد سم فیشر بود. مثل همیشه دوربین دوست داشتنی Goggles حرف اول را میزد. جایی که با قابلیت دید در شب و تشخیص حرارتی اشیاء و افراد میتوانست جذابیت گیم پلی را دوچندان کند. ما حتی در این نسخه میتوانستیم با دستگاهی به اسم EMP Grenade تمام دوربینها و مینهای سر راه را هم از کار بیاندازیم. تازه سم فیشر میتوانست به طرز هیجان انگیزی خودش را بین دیوارها معلق کند و کلک دشمنانش را بکند. خلاصه آن که یوبیسافت حداقل آن زمان میدانست که خلاقیت چه معنایی دارد و از همه مهمتر برای استفاده از آن هم هیچ ترس و واهمهای نداشت.
جهت آشنایی با عناوین پرطرفدار در سبکهای دیگر، مرور بازی های ارباب حلقه ها نیز توصیه میشود.
Perfect Dark
خیلی کم پیش میآید که سازندگان برای بازیهای جاسوسیشان سراغ المانها و موجودات فانتزی و کلاً داستانهای تخیلی بروند. به هر حال ذات چنین عناوینی با واقعیت تلخ و تاریک سیاست گره خورده و به همین خاطر حداقل برای همزادپنداری با داستان هم که شده، سازندگان صرفاً به دشمنان انسانی و فضای واقعی فکر میکنند. Perfect Dark اما در این زمینه یک استثناء است. از آنجایی که جیمز باند در دنیای ما آدمهای عادی یک سر دارد و هزار سودا، استدیوی Rare تصمیم گرفت دنباله معنوی بازی GoldenEye 007 را با نام Perfect Dark بسازد. آن هم با یک کاراکتر دیگر به نام Joanna Dark! راستش را بخواهید آن زمان استدیوی Rare چندان با این سبک آشنایی نداشت و حتی در برهههایی قرار بود توسعه بازی برای همیشه کنار گذاشته شود. اما به قول خودمان از دل همین ترسهاست که نبوغ و خلاقیت متولد میشود. نتیجه چنین ریسک بزرگی اما یکی از برترین عناوین جاسوسی صنعت گیم بود. تصورش را بکنید یک بازی با گرافیک مقوایی بتواند داستان سرایی جاسوسی در دل موجودات فضایی را روایت کند. آن هم با گیم پلی پر از المانهای جذاب و از همه مهمتر آزادی عمل مثال زدنی! شاید الان برای چنین چیزی چندان به وجد نیاییم اما تجربهاش برای محصول دو دهه قبل، به مراتب شورانگیز و وصف ناشدنی بود. به همین خاطر بازی توانست بر روی کنسول Nintendo 64 نزدیک به 3 میلیون نسخه فروش داشته باشد. رقمی عجیب و اعجاب برانگیز که بعدها با عرضه مجدد آن بر روی Xbox 360 توانست به مراتب بیشتر هم شد.
همچنین برای تجربهای عمیقتر و سینماییتر در گیمپلی، پیشنهاد میکنیم نگاهی به بهترین بازی های داستانی داشته باشید.
Hitman 3
استراتژی، مهارت و خلاقیت؛ اینها سه عنصر اصلی یک بازی جاسوسی هستند که کمابیش در اکثر بازیهای این لیست وجود دارند. اما کمتر عنوانی پیدا میشود که بتواند هر سه را دقیقاً به همان اندازهای که نیاز است، در خودش جای دهد. Hitman 3 یکی از همین بازیهاست و به عنوان آخرین نسخه از سه گانهی World of Assassination یکی از بهترین تجربههای مخفیکاری و جاسوسی صنعت گیم را به ارمغان میآورد. یک تجربه سندباکس و پر از آزادی عمل که احتمالاً یک پیش زمینه یا مقدمه برای بازی بعدی جیمز باشند. این بار هم استدیوی IO Interactive با مامور 47 در قالب چند مرحله یک بازتعریف جدید در سبک مخفیکاری و جاسوسی ارائه میدهد. به صورت کلی هر مرحله از بازی کلکسیونی از راههای مختلف را پیش روی مخاطب میگذارد. مراحلی که در نقاط مختلف جهان جریان دارند و اتفاقاً تیم سازنده با همین حربه توانستند بار تنوع بازی را دوچندان کنند. از طرفی به خوبی از عناصر فرهنگی و جغرافیایی هر منطقه برای طراحی مراحل به خوبی استفاده کرده و در کنار یک تجربه آزادانه، گیمر را مات و مبهوت خودشان میکردند. نکته جالب اینجاست که برخلاف دو نسخه قبلی که یک سری راهنمایی برای مخاطب قرار داده شده بود، این بار خود گیمر باید به دل لوکیشن بازی میزد و هدف یا نقشه ترور را برای خودش تجسم میکرد. در ادامه اما جمع آوری سرنخها، سرک کشیدن به تمام نقاط لوکیشن و قتلهای مخفیانه کلید نهایی برای رسیدن به هدف مذکور بودند. بیشک سازندگانی که Hitman 3 را ساختهاند نه تنها یک بازیساز حرفهای هستند، بلکه میتوان آنها را یک عاشق و هوادار سبک جاسوسی قلمداد کرد که هنر ساخت یک بازی معرکه در این ژانر را خوب بلدند.
در سایت IO Interactive در مورد بازی آمده است:
The best assassin needs the best gear. Choosing the right tools for the job is the first step to success. Unlock new weapons, tools and special items as you advance toward becoming a master assassin.
📌 ترجمه فارسی:
بهترین قاتل به بهترین تجهیزات نیاز دارد. انتخاب ابزار مناسب برای انجام ماموریت، اولین گام برای موفقیت است. با پیشروی در بازی، سلاحها، ابزارها و آیتمهای خاص جدیدی را باز کنید تا به یک قاتل حرفهای تبدیل شوید.
SpyParty
پزشکان اختلال پارانویا (Paranoia) را به عنوان بیماری جاسوسان میشناسند! هر جاسوسی، حتی آن نوع متمدنانه و باکلاسش هم رگههایی از اختلالات پارانوییدی را دارد. یعنی حتی نوشیدن یک لیوان آب ساده هم در ذهنشان میتواند حاصل کار یک عنصر نفوذی یا دشمن باشد. یا ممکن است همیشه توهم لو رفتن در ذهنشان رژه برود. تمام این اختلالات و نگرانیهای ذهنی را بازی SpyParty در قالب یک ماجراجویی کوچک به تصویر میکشد. همانطور که جاسوسها همیشه عاشق مهمانیها هستند و آن را یک وسیله برای مخفی شدن میدانند، بازی هم غالباً در یک سری مهمانیها مثل یک جشن بزرگ روی قایق تفریحی یا پنت هاوس جریان دارد. حالا بازی به دو جناح تقسیم میشود. یک سمت ماجرا بازیکنان باید در قالب یک تک تیراندازی به دنبال رفتار مشکوک و جاسوس مانند از میهمانان حاضر در مراسم بگردند و همان جا نسخهاش را بپیچند. آن سمت اما یک نیروی مخفی یا جاسوس وجود دارد که تنها وظیفهاش شناسایی نشدن توسط رقیب همه فن حریفش است. البته این تنها هدف شما نیست، باید بتوانید به اهداف خودتان مثل شنود مکالمه دو کاراکتر مهم در داخل بازی برسید. اینجاست که استرس و دلهره روی سرتان آوار میشود. یعنی درست همان جایی که اطراف هدف پرسه میزنید و دشمن نشانه لیزریاش را روی صورت شما هدف گرفته و در تعیین این که شما جاسوس هستید یا نه، دو دل شده است!
Metal Gear Solid
راستش را بخواهید انتخاب بهترین نسخه این سری برای قرار دادن در لیست برترین بازیهای جاسوسی از عهدهیمان خارج است! کوجیما از معدود سازندگانی است که تا به حال هر آنچه ساخته میتواند در قامت یک شاهکار برای سایر بازیها قد علم کند، بی آن که نسبت به بازیهای قبلی و یا حتی بعدی این سری وجه برتری خاصی داشته باشد. همه چیز مثل تکههای یک پازل بزرگ و جذاب است که در طول چند دهه عمر این فرانچایز کنار هم قرار دادیم و در نهایت با آخرین نسخه آن یعنی Metal Gear Solid V: The Pahntom Pain یک وداع تلخ را تجربه کردیم. Metal Gear Solid عمیقترین و پختهترین داستان جاسوسی و سیاسی صنعت گیم را به تصویر میکشد. پر از المانهای نمادین و دیدگاههای اعتراضی در قبال سیاستهای غربی خصوصاً آمریکا! داستان سر وقت میداند که چگونه عاشقانه و دراماتیک شود و کی جنبههای تاریک سیاست را به رخ بکشد. این هنر کوجیماست؛ آنقدر که شاید تا ابد الدهر هم نتوانیم در صنعت گیم نمونه و نظیری برای آن متصور شویم. در زمینه گیم پلی هم طبیعتاً برای بازی که لقب ” پدر سبک مخفیکاری” را به نام خودش زده کلمات از توصیف عاجز هستند. تقریباً اکثر المانهای مخفیکاری و جاسوسی که در بازیهای امروزی میبینیم، همهیشان سری Metal Gear Solid را الگوی خود قرار دادهاند. گرچه در نسخههای ابتدایی بازی بیشتر شاهد یک اثر تماماً مخفیکاری بودیم، اما در نسخه پنجم با یک تجربه جهان باز معرکه روبرو بودیم که در آن به اندازه GTA آزادی عمل داشتیم. خلاصه آن که اگر به عنوان یک تجربه جاسوسی تمام عیار هستید که در همه زمینهها مدعی باشد، Metal Gear Solid تنها گزینه لازم و ضروری خواهد بود.
Invisible, Inc
Invisible, Inc متفاوت از تمامی بازیهای این لیست است! اگر دیگران شما را در قالب یک جاسوس یا مامور مخفی چیره دست قرار میدهند، Invisible, Inc کنترل کلکسیونی از آنها را پیش رویتان قرار میدهد. به صورت کلی ما با یک بازی استراتژیک در سبک مخفیکاری نوبتی روبرو هستیم که هستهی اصلی آن حول محور المانهای جاسوسی میچرخد. شما به عنوان کنترل کننده یک تیم جاسوسی وظیفه دارید مراحلی که پیش رویتان قرار داده شده را به سرانجام برسانید. مراحلی که در قالب سیستم Procedurally Generated ساخته شدهاند، یعنی خودشان در قالب یک الگوریتم پیشرفته طراحی میشوند و برای هر گیمر یک تجربه منحصر به فرد و متمایز را به تصویر میکشند. بازی بر پایه تصمیمگیری دقیق، مدیریت منابع و ریسک پذیری استوار است؛ به همین خاطر هر حرکت اشتباه ممکن است به قیمت جان مأموران تمام شود و از بخت بد مرگ هر کدام از آنها دائمی است و بازگشتی هم ندارد. بازی اما از المانهای جاسوسی غافل نیست، به عبارتی تمرکز زیادی روی هک، نفوذ بیصدا و استفاده بهینه از قابلیتهای منحصر به فرد هر مأمور دارد. از طرفی سازندگان امکان شخصیسازی کامل هر مرحله مثل درجه سختی، مدت زمان و میزان حضور نگهبانان را هم برایتان فراهم کردهاند تا شاهد یک تجربه کاملاً شخصی سازی شده باشیم.
سوالات متداول
بهترین بازی جاسوسی برای تجربه داستانی کدام است؟
بازی Alpha Protocol و Metal Gear Solid بهترین گزینهها برای علاقهمندان به روایت پیچیده و انتخابهای تأثیرگذار هستند.
کدام بازی جاسوسی گرافیک و طراحی مرحله امروزیتری دارد؟
Hitman 3 با طراحی سندباکس و مراحل متنوع در لوکیشنهای جهانی، یکی از مدرنترین بازیهای این لیست است.
بازی جاسوسی مناسب برای تجربه چندنفره چیست؟
SpyParty یک بازی کاملاً متفاوت و چندنفره است که روی تقابل ذهنی بین دو بازیکن تمرکز دارد.
آیا بازی جاسوسیای وجود دارد که ترکیب سبکهای مختلف باشد؟
Invisible, Inc یک بازی استراتژی نوبتی است که با سبک جاسوسی ترکیب شده و تجربهای خاص ارائه میدهد.
پایهگذار سبک مخفیکاری در بازیها چه عنوانی است؟
سری بازیهای Metal Gear Solid ساخته هیدئو کوجیما به عنوان بنیانگذار سبک مخفیکاری شناخته میشود.
سخن پایانی
از همان دهه 80 میلادی که کوجیما با Metal Gear پایهگذار سبک جاسوسی و مخفیکاری شد، تا به امروز که 9 نسل از کنسولهای بازی گذشته است، همیشه عناوین این سبک جز محبوبترین محصولات ویترین فروشگاهها بودهاند. بلوغی که در طی چند سال به لطف بازیهای مختلفی خصوصاً Metal Gear، Hitman و SplinterCell حاصل شده و حالا در آرمانیترین و ایدهآلترین شرایط خودش هم قرار دارد. از همه مهمتر در سالیان اخیر زیرمجموعههای زیادی از این سبک هم پا به عرصه وجود گذاشتهاند. عدهای یک تجربه روگ لایک چالشی را به تصویر میکشند و عدهای دیگر در قالب یک سبک استراتژی نوبتی آدرنالین خونمان را به اوجش میرسانند. در این مطلب نگاهی به بهترین بازیهای جاسوسی صنعت گیم انداختیم که تجربهیشان برای همه گیمرها میتواند به یادماندنی و جذاب باشد.
خب شنیدم در مورد بهترین بازیهای جاسوسی حرف میزنید، بگید ببینم بازی متال گیر تو این لیسته؟ همیشه پدرم درمیاد تا یه مرحلهش رو رد کنم ولی حس خوبی بهم میده هر بازیش خیلی طولانیه یا بعضیاش کوتاهن؟
من راستش یه گیمر خیلی حرفهای نیستم اما همه میگن بازیهای جاسوسی جذابیت خاصی دارن. کسی به من میتونه یه راهنمایی بده از کجا شروع کنم؟ راستی کسی میدونه چرا توی این سبک بازیها تاکید زیادی روی داستان دارن؟
یکی این وسط بگه این مقاله واقعا درست نوشته یا نه، چون یه جا خوندم که مثلاً متال گیر داستان بهتری نسبت به سایبرپانک داره. تو این مقاله نظر کارشناسها در مورد هر دو بازی هست که علمم بیشتر بشه؟
من هنوز نمیدونم چرا اینقدر بازیهای جاسوسی رو بزرگ میکنن. اگه کسی تو این حیطه تخصص داره بیاد بگه که آیا این بازیا واقعاً جذاب و چالشبرانگیزن؟ مخصوصاً این مدلی که باید کلی فکر کنی و مغزت الاَکی فریز میشه کدومش سختتره؟
من که عاشق اساسینز کرید هستم، اینجا نقش جاسوسی داره یا نه؟ اون بخشهایی که مخفیکارانه میرن خیلی باحالن، تو این مقاله اشاره بهش شده؟خلاصه بگید این بازی رو باید بخرم یا فقط وقت تلف کردنه؟
از همه نظر به این نتیجه رسیدم که بازیهای جاسوسی هم داستانپردازی خوبی دارن هم گرافیک بالا. یعنی هنوز هم جدیداش میتونن مثل قدیمیا جذاب و نوستالژیک باشن؟بگید این مقاله چیزی در این مورد گفته؟راستی اون بازی دیشب یادته،کاملش کردم،فوق العاده بود!
خیلی دوست داشتم بدونم که این مقاله صرفاً معرفی هست یا تحلیل هم داره، چون من هنوز توی انتخاب بهترین بازی توی این ژانر گیرم. راستی کسی نمیدونه که آیا بازیهایی هستن که بیشتر استراتژیک باشن تا فقط تیراندازی و هیجان؟
این بازیهای جاسوسی قدیمیا یه حس عجیب و خاص دارن که جدیدا ندارن، درسته؟من که همشون رو خریدم همهجاش خوندم ولی Modern Warfare هم تو این لیسته یا نه هیچ بدونه نمیفهمم این طوریاست که همه دوستش دارن؟
بازیهای جاسوسی همیشه چالشهای خاص خودشون رو دارن و من عاشقشونم. توی این مقاله اشارهای به بازیهای جدید شده؟من خودم از وقت زیادی که میزارم تا یه مرحله رو تموم کنم خوشم نمیاد،کدوم بازیا این مدلی بودن زود خسته نشم؟
من رفتم توی موضوع جاسوسی و خب بازیهای این سبک رو خیلی دوست دارم، مخصوصاً اگه داستان قوی داشته باشه. کسی میدونه بهترین بازیهای جاسوسی با داستان قوی کدوما هستن؟فک میکنم بازیهای قدیمی همشون حس خاصی داشتن،درسته؟راستی چقدر طول میکشه تموم بشن؟
بهترین بازی های جاسوسی همهشون یه جورایی تو حوزهی سرقت اطلاعات و مخفی کاری ماهرن، حالا سوال اینجاست که تو این لیست بازی قدیمی Metal Gear Solid هم هست؟ من اینجا از دوستان میخوام کمی بیشتر در مورد این بازیها بنویسند؟ بشنوم ازتون.
گفتین مقاله بهترین بازی های جاسوسی رو معرفی کرده، میخواستم بدونم چرا بعضی از این بازیها که تازه هستن، تو لیست نیستن؟ یکی مثل Phantom Doctrine, که میگن خیلی باحاله چون بهت حالت استراتژیک میده.
من که اصلا این بازیای جاسوسی رو همیشه بهده انتخابم دارم مخصوصا وقتی میگن بهتریناش اینان ولی کمفهوم اگر چی بازی این وسط اضافه هم هستش که بخوام بدونم آیا بهخ نظر خودشون سقوط مرگباری شد یهجوری دنبال فیلم بازم بازی نیست؟
من شش ماهه پدرم در اومده تا تهش این بازی جاسوسی رو بخرم، خلاصه خریدمش. اما یه سوال ذهنمو مشغول کرده، چرا بازیهایی مثله Hitman هیچوقت قدیمی نمیشن از دید کاربرای حرفهای؟این بازی همچنان تو لیست بهترین بازیهای جاسوسیه، لطفا ی توضیح کوتاه بدین تا بفهمم چطور ممکنه.این بهترینه یا دروغه؟
من همیشه دنبال بهترین بازی های جاسوسی میگردم چون عاشق این سبک بازیا هستم. راستش میخواستم بدونم تو این لیست بازی معروف Splinter Cell قرار گرفته؟ این بازی خیلی محبوبه و از قدیمیترین بازی های جاسوسیه که هنوز طرفدار داره. کسی اینجا هست که بتونه یه توضیح مختصر بده چرا این بازیها اینقدر جذابن؟ من که خودم وقتی بازی میکنم کل استرس روزم میپره و کلی خوش میگذره. لطفا اگه کسی تجربهای داره از این بازیها بگه که چی فکر میکنه؟بهم بگین نظر شما هم دخیله توی انتخابای این لیست؟
راستی تو این لیست بهترین بازی های جاسوسی بازی جدید سیبریا سری هم هست؟من نمیدونم، ولی اینجور که دیدم پدرم اومده تا حالا یه همچین بازی پرماجرایی ببینم که اینقدر توجهارو جلب کرده باشه، اونوقت باید بپرسم که شما از کجا کشف میکنین این بازیها بهترینن منکه توش موندم؟
حالا یه سوال، من مقاله رو نخونده احتمالش که این اون پنجهطلایی کجا رفت چیکار میکنه، ولی فک کنم بهترین بازی های جاسوسی میتونن اونقدر پیچیده باشن که حتی متوجه ریزهکاریهاشون نشی؟ شنیدم که مغزت حسابی به کار میافته و تمرکزت بالا میره.اما یه لحظه نمیفهمم وقتی اینا رو بازی میکنید میشه متوجه دقیق داستان شید؟ نکنه عین فیلمهای جاسوسی باشه و نشه فهمید چی به چیه
خیلی کنجکاو شدم بفهمم این مقاله بهترین بازی های جاسوسی رو به چه معیارهایی بررسی کرده. منتها یه چیزی رو درست متوجه نشدهم. یه بازی به اسم Thief که توش باید دزدی کنی چرا اینقدر معروفه؟ کلا مگه تو این سبک چیزی جدید اومده که جای این قدیمیارو بگیره؟ کاش یه توضیح بدین.ممنون میشم.
این لیست بهترین بازی های جاسوسی که نوشتین واقعا همهشون بر اساس چه ملاکی انتخاب شدن؟ من پسرخالم از من بهتر بلده، ولی تشخیصش چیه خب درگیری ناخواسته نمیشه چرا که نه هرکسی چند نفرقبول بپذیره اکثرا انقدر گیرایی دارن آدم نمیتونه دل بکنه.
خب، میگن بهترین بازی های جاسوسی باید مخفیکاری و تاکتیکال فکر کردن رو با هم ترکیب کنه. درست میگن؟ کسی اینجا هست که بگه تو این لیست اون بازی Beyond Enemy Lines رو هم گذاشتید یا نه؟ من شنیدم اینم خوبه ولی مطمئن نیستم واقعا ارزش بازی کردن داره یا نه.