اصولاً در روند سالیانه بازیهای ویدئویی شاهد یک عملکرد پر فراز و نشیب هستیم. ممکن است در یک سال میلادی به قحطی بازی خوب برخورد کنیم! یا میتوانیم با کلکسیونی از بازیهای خلاقانه و خارق العاده روبرو شویم که حتی فرصت تجربه همهی یا حتی نصف این عناوین را نداشته باشیم. سال 2023 یکی از همین سالهای پر رونق بازیهای ویدئویی است. بازیهای برتر سال 2023 به قدری زیاد هستند که جمع کردن نام آنها میتواند طاقت فرسا و حتی نشدنی باشد! با این حال عناوین شاهکار و تاثیرگذار زیادی عرضه شدند که میتوانند از همین حالا جز کاندیدای بهترین بازی نسل نهم کنسولهای گیمینگ باشند. در این مطلب نگاهی به بهترین بازیهای سال 2033 خواهیم انداخت.
Baldur’s Gate 3
در روزهایی که کلیشه و عدم خلاقیت از سر و روی بازیهای امروزی میبارد، Baldur’s Gate 3 ما را به آینده صنعت گیم امیدوار میکند. یک موهبت بزرگ در روزهایی که صنعت گیم وارد یک بحران عظیم محتوا شده است. بازی جدیدی استدیوی Larian حتی میتواند آنهایی که دیگر رغبتی به تجربه بازی ندارند را دوباره با صنعت گیم آشتی دهد. از آن دست عناوینی که بعد از یک روز کاری سخت هم همچنان مشتاق تجربهاش خواهید بود. آن قدر جذاب و اعتیادآور که بعد از هر دقیقه تجربه آن چشمانتان را ببندید و روحتان را به معراج ببرید. راستش را بخواهید در بازار شمار بازیهای نقش آفرینی سر به فلک کشیدهاند، اما هیچ کدام به اندازه Baldur’s Gate 3 چنین شجاعانه و بی باکانه دنیای بازی را به تصویر نمیکشند. در داستان بازی، شما از بخت بد به یک انگل مرموز مبتلا میشوید که برحسب شایعات در آینده نزدیک میتواند کنترل مغزتان را برعهده گرفته و از شما یک هیولا بسازد. حالا شمایید و یک دنیا سوال و معما که برای حل کردنشان باید دل به دنیای بازی بزنید. دنیایی که ماهیت اصلی آن درست مثل آثار Dungeons & Dragons است. با این تفاوت که کوچکترین تصمیم و جهت گیری شما میتواند دنیای بازی را تحت تاثیر قرار دهد. سازندگان حتی توانستهاند در بسیاری ابعاد ژانر RPG را ارتقا داده و یک کلاس جدید بسازند. بدون شک از منظر ارتقای کاراکتر و شخصی سازی شما با یک گنجینه غنی روبرو هستید که هیچ وقت هم از آن سیراب نمیشوید. تمام این موارد دست در دست هم میدهند تا Baldur’s Gate 3 را در صدر بهترین بازیهای سال و حتی نسل نهم قرار دهیم. حقیقتاً پیدا کردن یک بازی جدید که بتواند از پس شاهکار استدیوی Larian بر بیاید، خیلی سخت به نظر میرسد.
Alan Wake 2
بعد از 13 سال حالا سم و لیک شاهکار ترسناکش دوباره به دنیای گیم بازگشتهاند. برخلاف بسیاری از بازیسازان بزرگ که بر اصول و روش بازیسازیشان همیشه استوار ماندهاند، سم لیک دائماً در حال یادگیری و تجربههای جدید است. به قدری که حالا میتواند بالغانهترین و بینظیرترین نگرش وی به دنیای بازیهای ویدئویی را در Alan Wake 2 دید. استدیوی Remedy شاید بعد از نسخه اول و دوم مکس پین هرگز چنین عنوان تاثیرگذاری را نساخته است. ما صرفاً با یک بازی بزرگ و AAA در ژانر ترس و بقا روبرو نیستیم. شما همزمان به تماشای یکی از پرپیچ و خمترین داستانپردازیهای صنعت گیم خواهید نشست. آنقدر پرپیچ و خم که در میانههای بازی آن را متوقف خواهید کرد و از فرط تفکر و اعجاب به یک نقطه خیره میشوید. این بار Alan Wake در دنیای موازی و تاریکی به نام The Dark Place محبوس شده است. از آن طرف پای یک کارآگاه جدید FBI به نام Saga Anderson نیز به داستان بازی باز میشود. خط زمانی در داستان Alan Wake 2 عملاً جایی ندارد. درست مثل آثار کریستوفر نولان شما در یک سیاهچاله بزرگ غرق شدهاید و مفهوم زمان و مکان برایتان معنایی نخواهد داشت. نه فقط در حیطه داستان، بلکه از منظر گیم پلی نیز با یک اثر مدعی روبرو هستیم. معجونی از ترس و اکشن که به لطف مکانیکهای جدید ابداع شده توسط سم لیک، میتواند یکی از اعتیادآورترین تجربیات سال 2023 را به تصویر بکشد. حالا بماند که بازی از منظر گرافیکی حتی میتواند برای فیلمهای هالیوودی هم خط و نشان بکشد.
مقاله مرتبط: تفاوتهای بازی Alan Wake 2 با نسخهی اول
The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom
The Legend of Zelda: Breath of the Wild بدون شک یکی از بهترین آثار یک دهه اخیر صنعت گیم به شمار میرفت. نینتندو توانست فرمول جدیدی برای این سری خلق کند و با عرضه یک اثر Open World دوباره کنسول Nintendo Switch را سر زبانها بیاندازد. این موفقیتها باعث شد تا انتظارات از The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom به بالاترین حد ممکن هم برسد. نسخه جدید زلدا بیگدار به آب نمیزند، در عوض سعی میکند با بهبود نقاط ضعف نسخه پیشین که انگشت شمار هم بودند، یک اثر شایسته تحسین را به ارمغان بیاورد. داستان بازی در حقیقت ادامه نسخه قبلی است، با این تفاوت که Ganondorf به عنوان آنتاگونیست اصلی این مجموعه بازگشته است. اما همانطور که قبلتر گفتیم جهان گسترده و پویای بازی نقطه قوت اصلی آن است. این بار حتی جزایر آسمانی هم به بازی اضافه شدهاند که لذت گشت و گذار در آنها از آن دست مواردی است که هرگز فراموش نمیشود. همین جزایر آسمانی حتی گیم پلی بازی را هم متحول کردهاند. حالا شما میتوانید با پاراگلایدر هم در آسمان پرواز کنید و روی زمین فرود بیایید. درست مثل نسخههای قبلی همچنان مبارزات بازی آن ریتم و ضرب آهنگ تند و جذابشان را دارند. حتی انیمیشنهای جدید اضافه شده به آن هم توانسته این عملکرد را ارتقا دهد. خلاصه آن که The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom در حال حاضر بهترین بازی است که از کنسول Nintendo Switch سراغ داریم.
Marvel’s Spider-Man 2
بعد از عرضه نسخه اول خیلیها این اعتقاد را داشتند که کار استدیوی Insomniac Games با مرد عنکبوتی به اتمام رسیده است و عملاً این سازنده چیزی در چنته برای ساخت نسخهی جدید ندارد. اما سونی با حمایت تمام قد خود از این استدیو فرصت جدیدی را برای پیتر پارکر و مایلز مورالز پدید آورد تا دوباره ماجراجوییشان را در نیویورک رقم بزنند. این بار داستان بازی سر شوخی با کسی ندارد و کلکسیونی از شخصیتهای منفی را در مقابل دو مرد عنکبوتی دوست داشتنی دنیای بازیهای ویدئویی به خط کرده است. شاید گل سرسبد این دشمنان Kraven و Venom باشند. اما از آن طرف خود سیمبیوت ونوم هم ردای جدیدی به تن پیتر پارکر کرده و حتی خلق و خویش را هم تحت تاثیر گذاشته است. همانطور که احتمالاً حدس زدهاید، هم پیتر و هم مایلز مورالز در این عنوان قابل بازی هستند. یک ترکیب فوق العاده و معرکه هرگز از تجربه بازی با آنها خسته نمیشوید. با پیتر میتوانید اوج خشونت را به لطف سیمبیوت ونوم تجربه کنید و از آن طرف مایلز با گجتهای جدیدش به شما کمک میکند که مراحل مخفیکاری و پارکور را جذابتر دنبال کنید. بدون شک لذت تاب خوردن بر فراز آسمان نیویورک از آن دست مواردی است که هرگز تکراری نمیشود. خصوصاً حالا که شاهد یکی از بهترین طراحیهای گرافیکی بر روی کنسول پلی استیشن 5 هستیم. حالا استدیوی Insomniac Games خودش را به عنوان بهترین سازنده آثار ابرقهرمانی به دنیای گیم ثابت کرده است و از قضا پروژههای بزرگ دیگری هم در برنامههای خود دارد.
Resident Evil 4 Remake
اصولاً در دنیای بازیهای ویدئویی چیزی به اسم بازی بینقص نداریم! اما با این تفاسیر Resident Evil 4 کلاسیک بیشترین شباهت به این تعریف را داشت. حالا فرض کنید نسخه بازسازی شده این اثر را با شکل و شمایل کاملاً مدرن ببینیم. گرچه خود نسخه کلاسیک به قدری کامل و پرجزئیات بود که حتی خود گیمرها نیز از چنین بازسازی استقبال نکردند. اما به هر حال Capcom مصمم بود تا با این بازسازی دوباره Resident Evil را به یکهتاز بازیهای ویدئویی مبدل کند. Resident Evil 4 حتی در همان نسخه اولیه خود توانسته بود یک تعادل معرکه و فوق العاده را بین بخش اکشن و ترسناک بازی برقرار کند. در نسخه مدرن و بازسازی شده هم کپکام سعی کرده است همان اصول اولیه را حفظ کند و با شکل و شمایل جدیدی بازی را به تصویر بکشد. به عنوان مثال دوربین بازی که از معایب نسخه چهارم بود حالا به کاراکتر نزدیکتر شده و جنبه اکشن بیشتری به آن میدهد. نکته جالب اینجاست که صداگذاری بازی از نو انجام شده است و دیگر خبری از سکوتهای گاه و بیگاه در بازی نیستیم. با این تفاسیر مهمترین نقطه قوت بازی همان مقوله گرافیکی آن است. بدون شک لذت قدم زدن در دنیای تاریک و رعب آور بازی با چنین حجمی از واقع گرایی میتواند از آن دست تجربههای بینظیر و به یادماندنی باشد. خلاصه آن که Resident Evil 4 Remake به ما ثابت میکند که تا چه اندازه بازیهای قدیمی پتانسیل بالایی دارند و میتوانند حتی برای گیمرهای نسل جدید جذاب و منحصر به فرد باشند.
Star Wars Jedi: Survivor
Star Wars Jedi: Fallen Order یکی از لذت بخشترین تجربیات نسل هشتمی بود که به لطف دنیای معرکه جنگ ستارگان توانست مجوز ساخت نسخه بعدی را هم از سمت EA دریافت کند. استدیوی Respawn Entertainment حالا با شروع نسل نهم کنسولهای گیمینگ نسخه جدید بازیاش را با تحولات مهمی عرضه کرده است. Star Wars Jedi: Survivor در حقیقت ادامه دهنده ماجرای نسخه قبلی است. این بار Cal بالغتر شده و آن جوان خام گذشته نیست. البته شما هم در این مسیر تنها نیستید و یک شخصیت مکمل جدیدی با نام Bode Akuna به بازی اضافه شده است. با این تفاسیر بازی بیشترین تمرکزش را بر روی قسمت مبارزات گذاشته است. در این قسمت استدیوی سازنده سعی کرده سیستم مبارزات بازی را متنوعتر کند تا برخلاف نسخه قبلی بعد از مدتی دچار روند کلیشهای نشود. حالا میتوانید با لایت سیبر کایلو رن به دل دشمنان بزنید و البته همچنان شمشیر نوری خودتان استفاده کنید. نکته مهم اضافه شدن Finisherهای واقع گرایانه و بسیار متنوع به بازی است که لذت تجربهی مبارزات را دوچندان میکند. با این حال مبارزه تنها المان گیم پلی بازی نیست. شما میتوانید در جهان گسترده بازی به تجربه پارکور بپردازید و حتی حیوانات سر راهتان را نیز رام کنید.
Cocoon
فقط که نباید بازیهای بزرگ و AAA در صنعت گیم موفق شوند! از قضا بازیسازان مستقل این روزها شجاعت بیشتری برای به تصویر کشیدن خلاقیت و ایدههایشان دارند و حتی گیمرها نیز به آن بلوغ فکری برای درک چنین آثاری رسیدهاند. Cocoon یکی از همین بازیهاست. ساده، بی آلایش اما در عین حال پرجزئیات و عمیق! کلیات بازی بسیار ساده است. شما در قالب حشرهای وارد یک اکتشاف در دل چندین جهان موازی و ابعاد متفاوت میشوید. حالا این حشره میتواند سر از هر جایی در بیارد. از بیابان بی آب و علف گرفته تا جنگالهای سر به فلک کشیده! کلید اصلی سفر در این جهانها و ابعاد این است که با استفاده از یک سری گویهای خاص بتوانید وارد آنها شوید. هر گوی میتواند شما را به یک دنیای متفاوت وارد کند. حالا ممکن است به یک مانع جدی و پازل مهمی برخورد کنید. اینجاست که با سوئیچ کردن به یک دنیای دیگر میتوانید از آن موقعیت صعب العبور خلاص شوید. درست مثل هر بازی مستقل دیگر، Cocoon طراحی هنری معرکهای دارد. هر جهان و دنیایی از بازی درست مثل یک تابلوی نقاشی هستند که تا اخرین دقایق تجربه بازی شما را مات و مبهوت خود میکنند.
Diablo IV
طرفداران فرانچایز دیابلو بیش از یک دهه برای نسخه چهارم این فرانچایز صبر و انتظار کشیدند. به هر حال پای یکی از جریانسازترین بازیهای نقش آفرینی تاریخ در میان است که از قضا جز پرفروشترینهاست. Blizzard اما برای ساخت این بازی صبر و حوصله زیادی به خرج داد. حتی با عرضه نسخههای آزمایشی متعدد سعی داشت بازخورد مخاطبین را بررسی کرده و بازی نهایی را بدون نقص عرضه کند. که البته در این مسیر هم کاملاً موفق بود! Diablo IV بدون شک یکی از بهترین تجربههای نقش آفرینی یک دهه اخیر است. این بار لیلیث با دار و دسته اهریمنیاش دوباره برگشته تا جهان را با نیروی شیطانیاش تصرف کند. داستان بازی در حقیقت ادامه دهنده نسخه سوم است و در روایت خود هیچ کم و کاستی ندارد. با این حال مهمترین تغییر بازی، جهان باز شدن آن است. به صورت 4 کلی محیط بزرگ و متفاوت جلوی شما قرار دارد که میتوانید به دلخواه سلیقهتان وارد هر کدام از آنها شوید. هر محیط سیاهچالههای متعددی دارد که طبیعتاً درون هر کدام از آنها دشمنان خاص و متنوعی قرار دارند. بازی پیش از هر چیزی از شما میخواهد که کلاس اولیهتان را انتخاب کرده، آن را شخصی سازی کنید و به دل میدان نبرد بفرستید. درست مثل سایر بازیهای بلیزارد، Diablo IV در ارتقای کاراکترها و شخصی ساز آن از هیچ تلاشی دریغ نمیکند و یکی از بهترین فرمولهای چند سال اخیر را به رخ میکشد.
Dead Space
اصولاً ما گیمرها انسانهای کهنه پرستی هستیم! خصوصاً اگر پای یک بازی به یادماندنی و خاطره انگیز مثل Dead Space در میان باشد. عنوانی که برای اولین بار به ما یاد داد چگونه با ترسهای خودمان کنار بیاییم و با اوج خشونت به دل دشمن بزنیم! حالا با شروع نسل نهم کنسولهای گیمینگ، Dead Space هم به جمع بازیهایی که دوباره از نو بازسازی شده، راه پیدا کرده است. برخلاف تصور اولیه، اصلاً با یک بازسازی عادی روبرو نیستیم. سازندگان حتی در زمینه داستانی هم تحولات بسیار زیادی را پدید آوردهاند و تعدادی از حفرههای نسخه اصلی را پوشش دادهاند. این بار هم با آیزاک به به دل سیاره مرموزی میزنیم تا بلکه بتواند نامزد گم شدهاش را پیدا کند. اما اینجاست که نکرومورفها وارد میشوند و شما را به یکی از تاریکترین ماجراجوییهای صنعت گیم دعوت میکنند. Dead Space همان حس آشنای گیم پلی کلاسیک را دارد. یعنی یک سیستم تیراندازی سنگین و پر از حس خشونت که آدرنالین خونتان را به سقف میرساند. بازی اما بر روی نبردهای تن به تن هم بیشتر مانور داده است، جایی که میتوانید با هر سلاحی که دم دستتان است نکرومورفها را قطعه قطعه کنید. به لطف سیستم Intensity Director حالا دشمنان در جای جای بازی پراکنده شدهاند و هر بار با یک آرایش خاصی جلوی راهتان سبز میشوند. این یعنی اوج ترس و غافلگیری که همزمانیاش با یک اکشن خشن و بی رحم میتواند روح هر گیمری را به وجد بیاورد!
Starfield
یکی از بزرگترین غافلگیریهای تاریخ صنعت گیم، خریداری شرکت Bethesda توسط مایکروسافت بود. شرکتی که در اوج محبوبیت و سرمایه خود به یک باره توسط ردموندیها تسخیر شد و حالا کلکسیونی از بازیهای ریز و درشت این برند در مالکیت Xbox است. تاد هاوارد به عنوان مرد افسانهای بتسدا، سالها بود که رویای ساخت یک اثر علمی تخیلی در دنیای ماورازمینی را در سر میپروراند. با این حال نه سرمایه لازم را داشت و نه حتی کنسولهای آن زمان میتوانستند از پس اجرای چنین بازی بزرگی بر بیایند. فیل اسپنسر در همان اولین روزهای تصاحب بتسدا، تاد هاوارد را متقاعد کرد تا این ایده جذابش را عملی کند. نتیجهی این تلاشها ساخت عنوان جاه طلبانه Starfield بود. بازی که شما را به کهکشانهای دیگر و سیارات دوردست میبرد. درست مثل فیلم میان ستارهای کریستوفر نولان شما میتوانید به جهانهای فراتر از زمین سفر کنید. مهمترین عنصر بازی، گستردگی و جزئیات باورنکردنی آن است. به عبارتی امکان دارد که با وارد شدن به یک سیاره با تمدنی پیشرفته و بزرگ روبرو شوید یا آن که سر از یک دنیای بی آب و علف که حیات در آن جریان ندارد، در بیاورید! اصلیترین المان بازی کشف و استخراج منابع مهم است تا با آن بتوانید سفینه فضاییتان را ارتقا دهید و به اکتشافهای جدید بپردازید. اما به هر حال فرازمینیهای بدذات و بیرحم کم نیستند و ممکن است در هر ماموریتی میزبان خوبی برای شما نباشند. گرچه Starfield نتوانست جاه طلبیهای تادهاوارد را آنچنان که باید و شاید به رخ بکشد اما همچنان یکی از بهترین تجربیات سال 2023 است.
Armored Core VI: Fires of Rubcicon
Armored Core VI: Fires of Rubcicon یک چالش بزرگ غیرقابل انکار برای استدیوی FromSoftware بود. خالق سری بازیهای Dark Souls، Elden Ring و Bloodborn حالا سراغ یک اثر تیراندازی سوم شخص رباتیک رفته است که در آن سرعت و تاکتیک حرف اول را میزند. داستان بازی در سیارهای بزرگ و پیشرفته به نام Rubicon 3 روایت میشود. جایی که یک ماده دست نیافتنی و فرابشری به نام Coral کشف شده است و حاکمان برای تصاحب آن به جان هم افتادهاند. اما شاه بیت بازی به همان گیم پلی پر زد و خورد آن برمیگردد. اصولاً سیستم مبارزات در قالب نبردهای دورادور و تن به تن جریان دارد. در روش راه دور درست مثل هر بازی تیراندازی سوم شخصی شما میتوانید با کوله باری از سلاحهای رباتیک نوار سلامتی دشمنان را کاهش داده و هر وقت به آنها نزدیک شدید با یک ضربه Critical Hit از راه نزدیک آنها را به آن دنیا بفرستید. البته بازی هرگز به این راحتیها با شما کنار نمیآید و یکی از چالش برانگیزترین تجربیات چند سال اخیر را به شما تقدیم میکند. خصوصاً باس فایتهای بازی که هر کدام فلسفه و تاکتیک مبارزه خاص خودشان را دارند.
Street Fighter 6
سال 2023 بدون شک بهترین دوران تاریخ بازیهای مبارزهای قلمداد میشود. جایی که سه پادشاه این سبک یعنی Tekken، Mortal Kombat و Street Fighter با نسخههای جدیدشان قدم به میدان مبارزه گذاشتند. با این حال یک دو دوتا چهارتای ساده کافیست تا عنوان تحسین شدهی Street Fighter 6 را برنده مطلق این رقابت بدانیم. برخلاف کشورمان که تکن و مورتال کامبت بیشترین طرفدار را دارند، Street Fighter حداقل در سراسر جهان به عنوان استاندارد بازیهای مبارزهای قلمداد میشود. شاید بخش زیادی از این قضیه به خاطر پیچیدگیها و سختیهای خاص فرانچایز Street Fighter باشد. Capcom اما با جدیدترین نسخه از این مجموعه توانسته است حتی برای گیمرهای تازه کار هم یک اثر شاهکار به یادماندنی خلق کند. این بار یک سیستم کنترل کننده جدید برای کسانی که تازه با این مجموعه آشنا شدهاند در نظر گرفته شده است تا از آن پیچیدگیهای همیشگی این فرانچایز کمی فاصله بگیرند. از طرفی محتوای بخش تک نفره به لطف بخش جدید World Tour کاملاً متحول شده است. این موضوع مهمترین ایرادی بود که نسبت به Street Fighet V به چشم میخورد و حالا شاهد کلکسیونی از محتواهای جدید در بخش تک نفره هستیم. از آن طرف سیستم مبارزات بازی هم بهبود چشمگیری داشتهاند و با مکانیکهای جدیدی مثل Drive Gauge تجربهای اعتیادآور را به گیمرها هدیه خواهند داد.