نقد و بررسی بازی Marvel Avengers
بازی مارول اونجرز (Marvel Avengers) توسط کریستال داینامیکس طراحی و توسط اسکوئر انیکس منتشر شده است. این بازی با داشتن چندین بخش جذاب مخاطب را در ابتدا جذب می کند اما در ادامه راه به دلیل اولویت دادن به کمیت به جای کیفیت خسته کننده می شود.
حاصل همکاری چهار استودیو Crystal Northwest، Nixxes Software BV، Eidos-Montréal و Crystal Dynamics طراحی بازی مارول اونجرز بوده است که با بررسی اجمالی محتوای این بازی می توان به راحتی نتیجه ضعیف را پیش بینی کرد. استودیو های زیادی با همکاری هم توانسته اند بازی های جذابی به بازار عرضه کنند اما در بازی Marvel Avengers اثرات بی نظمی و بی برنامه گی به راحتی قابل مشاهده است. شاید این بازی با هدف متفاوت بودن طراحی شده باشد اما ضعف های موجود در آن، این برنامه را به نسخه دست دوم سایر بازی ها تبدیل کرده است.
نکات گفته شده در بالا نمی تواند نشانگر این باشد که بازی مارول اونجرز در جذب مخاطب ناموفق بوده است بلکه این بازی در بسیاری از نقاط توانسته است لحظات هیجان انگیز و جذابی را به وجود بیاورد. وجود همین لحظات جذاب نظر بازیکنان علاقمند به بازی های انتقام جویانه را جلب کرده است. اما در مقام مقایسه این بازی همانقدر که نقاط قوت دارد از نقاط خنثی و ضعف نیز بهره برده است به همین دلیل گیمر در طول بازی به این نکته فکر می کند که این بازی چقدر پتانسیل بهتر بودن را داشته است.
در بازی مارول اونجرز شخصیت هایی با نام بروس بنر، تونی استارک، استیو راجرز، ناتاشا رومانوف یا تور و کامالا خان حضور دارد که نقش اصلی و تاثیر گذار مربوط به کامالا خان است که می توان آن را نقطه قوت بازی دانست. او دختری است که به ماجرهای ابرقهرمان ها علاقمند است و همین علاقه باعث می شود شخصیت های داستان را دور هم جمع کند. جمع شدن احساسی این افراد در پذیرش این داستان بسیار تاثیرگذار بوده است.
اما این داستان پردازی در طول بازی همیشه موفق عمل نمی کند و در بسیاری از قسمت ها با تصمیمات و عملکرد های عجولانه تغییرات ناگهانی در روابط شخصیت ها داده می شود که همین امر موجب ایجاد ضعف در روایت ماجرا شده است. می توان گفت اگر این بازی با قیمتی کمتر در اختیار گیمر ها قرار گیرد، ارزش یک بار تجربه کردن را دارد. داستان این بازی نه داستانی کوتاه به حساب می آید و نه بلند و تنها قیمت قابل قبول می تواند این بازی کلیشه ای را جذاب کند.
بازی مارول اونجرز بر روی سکانس های خود بسیار تکیه دارد و به جرات می توان گفت توانایی بالای تیم بازیگری علت موفقیت فعلی آن است. اما باید دانست این بازی در روایت کردن یک داستان بلند ناموفق بوده است به گونه ای که متن ضعیف ارائه شده به بازیگران، امکان ایجاد یک نقش ماندگار و درخشان را از آنها گرفته است. اما نباید نقش ها و سکانس های خوب این بازی را انکار کرد. در این بازی شخصیت های مشهوری مانند تروی بیکر، نولان نورث و لورا بیلی نقش کاراکترهای چند خطی و کوتاه را بازی کرده اند. صداگذاری این بازی قوی بوده به طوری که آن را به هیچ عنوان نمی توان نقطه ضعف بازی دانست اما نقش آفرینی های صورت گرفته نتوانسته است ذهن گیمر را به خود مشغول کند و به همین دلیل نقش این تیم حرفه ای صداگذاری کمرنگ و بی اثر شده است.
در بازی مارول اونجرز ساندرا ساد در نقش کامالا خان ظاهر می شود. این بازیگر از تمام پتانسیل خود برای این نقش آفرینی استفاده کرده است به طوری که این شخصیت به خوبی در ذهن گیمر جا می گیرد و عمق پیدا می کند. این بازیگر نه تنها در بازی صحنه های احساسی موفق بوده بلکه در صحنه های خنده دار نیز شوخی های نه چندان خنده دار را آنقدر مرفه و جذاب بازی کرده که در ذهن گیمر ماندگار شده است. با اینکه از این بازیگر هم در طول داستان نقش های پرداخت نشده و سریع دیده می شود اما روایت کلی داستان این شخصیت را جذاب و به یادماندنی کرده است.
بازی مارول اونجرز
از جوانب بسیاری بازی Marvel Avengers دارای محدودیت است. به طور مثال در بعضی قسمت ها لازم است بازی به صورت کوآپ طی شود که این امر سبب عقب افتادن این بازی از لحاظ گرافیکی شده است. به طور مکرر در طی بازی مارول اونجرز به کیفیت تصویری و بصری در حد قابل قبول مواجه می شویم که برای نسل پایانی هشتم این حجم از کیفیت قابل پذیرش نیست. این افت کیفیت در زمانی که قرار است انیمیشن های صورت به تصویر کشیده شوند بیشتر مشهود است و همین موضوع سبب افت لحظات احساسی بازی شده است زیرا تغییرات صورت بازیگران به علت عدم وجود جزئیات به تنهایی گویای لحظات احساسی نیست بنابراین این سکانس ها مخصوصا در زمانی که از دیالوگ استفاده نمی شود، افت بسیار زیادی برای داستان در پی دارد.
نقطه ضعف دیگر بازی مارول اونجرز ظاهر یکسان دشمنان است که از جذابیت بازی کاسته است همچنین در طراحی محیط کپی برداری زیادی صورت گرفته به طوری که این بازی بارها به دام صحنه های تکراری می افتد این تکرار صحنه ها نباید ما را از صحنه های شلوغ و جذاب این بازی غافل کند زیرا صحنه های بسیاری در طی بازی رخ می دهد که برای گیمر این ذهنیت را به وجود می آورد که کنترل فیلم اکشن Avengers را در دست گرفته است.
اما بزرگترین ضعف این بازی که مایه تاسف بسیاری از گیمر ها شده، ضعف سرورها در پیدا کردن بازیکن در تجربه کوآپ است. این قبیل اتفاقات نشان می دهد که بازی مارول اونجرز با اینکه عناصر آنلاین و لوتر را پذیرفته است اما در بسیاری از مواقع به نقاط قوت خود آسیب وارد کرده است. بهتر بود جهت پوشیده شدن نقاط ضعف، این بازی داستان طولانی تری می داشت و امکان بازی آفلاین نیز برای آن فراهم می شد زیرا در این صورت داستان به صورت جدا و به دور از سایر المان ها پیش می رفت. منظور از المان ها، المان های منفی است که درآمدزایی بازی را به کیفیت و جذابیت آن ترجیح می دهد که حاصلی جز افت در پی ندارد.
هدف اصلی سازنده بازی مارول اونجرز حفظ گیمر برای ادامه بازی است و در راستای رسیدن به این هدف از سیستم های لوتر و درجه بندی بازی هم مایه گذاشته است. به معنای دیگر اعداد بیشتر از اصول منطقی بازیکن را محدود می کند یعنی به جای آنکه تکنیک ها و مهارت ها شکست و پیروزی را تعیین کند یک عدد نقش تعیین کننده پیدا می کند که این مر سبب کاهش خلاقیت گیمر می شود. اگر کاراکتر شما در طی بازی به امتیاز 14 دست پیدا کند امکان شکست دادن دشمنی با امتیاز 22 برای شما وجود ندارد حتی اگر حرفه ای ترین گیمر این بازی را انجام دهد. این کسب امتیاز بارها گیمر را مجبور به برگشت به عقب و حضور در محیط تکراری جهت کسب امتیاز می کند.
این عامل بر سختی بازی هم اثر گذاشته است به طوری که بالا رفتن مرحله بازی موجب سرسخت تر شدن دشمن می شود یعنی دشمنی با امتیاز بالاتر در مقابل شما قرار می گیرد پس شما برای شکست آن باید به قدر کافی امتیاز کسب کنید و همین امر شما را به محیط های تکراری بر می گرداند. مشکل بازی مارول اونجرز تنها به طراحی مراحل پیش پا افتاده و اجبار بازی با ربات ها محدود نمی شود بلکه مشکل آنجاست که هدف این بازی مجبور کردن شما به تکرار بازی است. تجربه نشان می دهد ممکن است به زودی برای عبور سریع از مراحل امکان خرید درون برنامه ای ایجاد شود که هدفی جز درآمد زایی پشت آن پنهان نیست.
سیستم ارتقا بازی Marvel Avengers
طراحی مراحل در بازی مارول اونجرز دست کم گرفته شده است شاید این امر ریشه در این دارد که سازنده بازی گمان کرده است تنها حضور مرد آهنی و هالک می تواند همه ی عاشقان انتقام جویی را جذب کند. این امر شاید در چند ساعت اول جواب دهد و موجب لذت علاقمندان به شخصیت های ابرقهرمانی شود اما در ادامه اینگونه نخواهد بود.
سیستم مبارزاتی این بازی قوی طراحی شده است و در حرکات ابرقهرمان ها تعادل مثال زدنی وجود دارد. بازیکن نقش کاپیتان آمریکا و بلک ویدو در حین بازی حس و حال بی نظیری را تجربه می کنند زیرا آنها تنها چند شکل با ظاهر متفاوت نیستند بلکه شخصیت هایی هستند که کنترل هر کدام از آنها حس و حال خاصی را به همراه دارد.
در مواقعی که کاپیتان سپرش را پرتاب می کند و سپس با مشت دشمن را از پای در می آورد و یا در مواقع استفاده از چکش اسطوره ای ثور، حس شیرین یک ابرقهرمان توسط گیمر تجربه می شود. نکته مهم دیگر این است که این تغییر شخصیت ها موجب سردرگمی بازیکن ها نمی شود و آنها به راحتی به شخصیت جدید عادت می کنند.
طراح بازی با علم به اینکه شناخت گیم پلی هر کدام از ابر قهرمان ها کار مشکلی است آنها را از چندین وجه به هم شبیه می کند. مثلا در طول بازی مارول اونجرز، کامالا توانایی پرتاب کردن مشت خود به سمت دشمن را دارد این در حالی است که آیورن من می تواند با شلیک به ربات ها حمله کند. توانایی هالک در طی داستان به کندن زمین و پرتاب سنگ به سمت دشمن بر می گردد. بنابراین هر سه شخصیت توانایی پرتاب کردن چیزی به راه دور را دارند پس از این نظر شبیه هستند اما تفاوت بازی در نقش هر کدام از این ابرقدرت ها حس و حال مربوط به خود را در پی دارد.
وجود مزیت های گفته شده برای موفقیت یک بازی لازم است اما کافی نیست. اگر چه در طول بازی مارول اونجرز شاهد خلاقیت و جذابیت در بازی ابرقهرمان ها هستیم اما متاسفانه تکنیک های دشمنان پیش پا افتاده و طراحی آنها تکراری است که نتیجه آن این است که گیمر از مبارزه در پایان بخش داستان لذت نمی برد. در بسیاری از مواقع بازی با فرستادن چندین ربات بیهوده شلوغ می شود که این کار هیچ اثری در جذابیت بازی ندارد. گیمر در طول بازی بارها باید با دشمنان مشابه مبارزه و یا برای کسب امتیاز صندوقچه های مشابه ای را باز کند که این عمل جز وظیفه زدن چند دکمه، جذابیتی در پی نخواهد داشت.
شاید همه ی ماجراهای نقل شده تا زمانی که در داستان اصلی قرار گرفته ایم جذاب و قابل پذیرش باشد اما در پایان بازی وظیفه ای جز کامل کردن وظایف چند خطی افراد باقی نمی ماند که همین امر سبب بی معنی شدن بازی Marvel Avengers می شود. وقتی بازیکن با بازی درجه محور به جای مهارت محور مواجه است لزومی نمی بیند وقت زیادی را صرف بازی کند. در بسیاری مواقع کسب امتیاز سبب عوض کردن لباس های بازیکن ها می شود که این آیتم های تزئینی تنها در بازی های آنلاین کارآمد است. بخش آنلاین این بازی نیز تکراری است و تفاوت آن در شلوغی محیط و تعداد بازیکن بالا است پس می توان انجام این بازی را به دور باطل تعبیر کرد.
مشابه بازیهای آنلاین دیگر در بازی مارول اونجرز نیز شاهد محتواهای تازه خواهیم بود که تنها با رسیدن به درجات لازم می توان در آن حضور پیدا کرد. برای رسیدن به این درجات نیز باید اقدام به تکرار مراحل تکراری و کسب امتیاز کرد. هدف این بازی مانند سایر بازی های پولساز نگه داشتن بازیکن در طی بازی است اما فعلا محتوای جدید و جذابی ارائه نخواهد شد تا بتوانند گیمرها را برای مدت بیشتری حفظ کنند.
شخصیت هالک در بازی Marvel Avengers
بازی Marvel Avengers از دو بخش مثبت و منفی تشکیل نشده است بلکه شاهد بخش های خنثی نیز هستیم. نمونه ای از بخش خنثی بازی مارول اونجرز موسیقی متن آن است که نه آنقدر دارای جذابیت است که مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد و نه آنقدر منفی که اثر مخرب داشته باشد. خود این بازی نیز به طور کلی اثری خنثی دارد و به راحتی از ذهن گیمر پاک می شود.
اثر خنثی این عوامل بر عیب این بازی افزوده است زیرا در بسیاری از مواقع شاهد سکانس نه چندان خوبی هستیم که موسیقی خوبی هم برای آن استفاده نشده است بنابراین اثر منفی آن بیشتر به چشم می آِید. این قبیل عوامل بدی کارگردانی و موسیقی را بیش از پیش به رخ می کشد درست مانند زمانی که بازی تمام می شود و در ادامه مراحل گیمر با تکرار مراحل تکراری به نقاط ضعف بازی پی می برد.
آنچه به این بازی کمک بزرگی کرده است بی عیب و نقص نبودن ابرقهرمان های این بازی است که این گونه برخورد با ابرقهرمان ها جسارت بالایی می خواهد. داستان بازی مارول اونجرز بسیار متنوع است که این تنوع به علت تکراری بودن در فیلم های ابرقهرمانی فاقد جذابیت است اما نتایج حاصل این ترکیب ها داستان جالبی را به وجود آورده است که سبب سخت شدن فاصله گرفتن از موضوع داستان می شود. نکته دیگر این بازی سکانس های احساسی است که ممکن است در نوع خود هیجان انگیز باشد اما بعد از آن با قرار گرفتن در مقابل دشمن تکراری از این هیجان کاسته می شود. قصه اصلی در نوع خود آنقدر جذاب است که در صورت تخفیف خوردن ارزش یک بار بازی کردن را دارد. در ادامه قطعا بخش هایی به این بازی افزوده و بسته های جدیدی به آن اضافه می شود که محتوای داستانی آن جدید است و امید هست که در آینده سطح این بازی ارتقا یابد و دیگر خبری از افت فریم شدید در نقاط شلوغ نباشد.
مبارزات بازی مارول اونجرز
گاهی در بازی مارول اونجرز با محتواهای ساده ای که با چند پرتاب قابل حل است روبرو می شویم که کاملا مشخص است که استفاده از آن فقط برای افزایش کمیت بوده است. وجود مراحل کمکی که جز اتلاف وقت حاصلی ندارد نشان دیگری از کمیتی بودن این بازی است. امتیازگیری ایراد دیگری است که به این بازی وارد است زیرا جز گرفتن وقت و انرژی اثری ندارد. وجود محتواهای ساده و یا بازی های کمکی سبب نجات بازی از تکرار بیش از حد شده اما مورد آخر یعنی امتیاز گیری صرفا برای کسب درآمد طراحی شده است. پروسه ای که در طی آن به گیمر لباس یا آیتم های تزئینی تعلق می گیرد بسیار طولانی و وقت گیر است و اگر این امر برای گیمر به دغدغه تبدیل شود حاضر است با پرداخت چند دلار، به این قبیل وسایل سریعتر دست پیدا کند. یکی از شیوه های دیگر درآمد زایی پرداخت های درون برنامه ای است که در این بازی نیز دیده می شود.
طراح و عرضه کننده بازی مارول اونجرز مانند سایر شرکت های بازی ساز معتقدند اگر بازی 60 دلاری AAA خریدهای درون برنامه ای مطابق با قدرت بازیکن ها را شامل نشود می توانند با Microtransaction خود هر کاری را انجام دهند. اما واقعیت به دور از این تفکر است زیرا بسیاری از گیمرها به شخصیت های بازی معتاد می شوند به گونه ای که در بسیاری از مواقع حاضرند برای آن مبلغی پرداخت کنند. پس سیاست مارول اونجرز در این است که با ایجاد پروسه طولانی برای آیتم های تزئینی، گیمر را تحت فشار قرار دهد که به واسطه وابستگی ایجاد شده از او پول بگیرد.
حال سوالی که مطرح است این است که این عمل به اندازه فروش لوت باکس ها و آیتم های مرتبط که با افزایش مهارت و قدرت گیمر انجام می شود غیر اخلاقی است؟ پاسخ بدون شک منفی است اما نباید دو کار بد را برای کوچک جلوه دادن یک کار بد با هم مقایسه کرد.
در آخر
سالانه بازی های زیادی به بازار عرضه می شود اما بازی هایی که اهداف جاه طلبانه داشته اند با شکست روبرو شده اند. اما بازی های بسیاری در بازار وجود دارند که اهداف ارزشمندی را دنبال می کنند بنابراین بازی های مانند مارول اونجرز به علت محتوای جاه طلبانه موجب دلزدگی می شود چون هدفی به غیر از کسب در آمد ندارد. این قبیل بازی ها که برای کسب سود بلند مدت طراحی شده اند فاقد محتوای هنری هستند و تنها برای صرفه های اقتصادی ساخته شده اند. بازی Marvel Avengers برای PS4 , Xbox one و کامپیوتر نیز طراحی شده است و ارزیابی های بالا بر اساس این نسخه صورت گرفته است. در نهایت برای پیش بینی میزان موفقیت و یا سوددهی این بازی زود است اما نکته بسیار مهم این ماجرا در فروش فعلی این بازی است. بازی آفلاین مرد عنکبوتی که توسط شرکت اینسامنیاک گیمز عرضه شده است با ایجاد تجربه داستانی متفاوت توانسته است در مدت زمان مشابه درآمد بیشتری از بازی مارول اونجرز کسب کند که این خود شاید نشانی از ناکامی این بازی باشد. همچنین می توانید برای اطلاع از قیمت و خرید بازی Marvel Avengers برای ps4 از فروشگاه تک سیرو دیدن فرمایید.