نقد و بررسی

نقد و بررسی بازی Sniper Elite Resistance

Sniper Elite Resistance Review

من همیشه از ترکاندن کله‌ی نازی‌ها در عناوین مختلف صنعت گیم استقبال می‌کنم. اما راستش را بخواهید هیچ کدام از بازی‌های مطرح حداقل به اندازه سری Sniper Elite نتوانسته آدرنالین خون من را بالا ببرد! قطعاً عناوین بهتر و درخشان‌تری از محصول شرکت Rebellion وجود دارد که لت و پار کردن نازی‌ها را به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشند. اما همیشه Sniper Elite یک فرق اساسی با بقیه دارد؛ مگر چند تا بازی پیدا می‌شوند که خرد شدن استخوان‌های سربازان نازی با صحنه آهسته و آن هم از فاصله دور را اینقدر هنرمندانه به تصویر بکشد. یا مگر چند بازی سراغ دارید که یک نفر بتواند با مخفیکاری و یا اکشن، لشگری از سربازان تحت امر هیتلر را اینگونه تحقیر کند؟ اصلاً انگار این بازی ساخته شده تا به ما درس تاریخ بدهد. آن هم در روزهایی که هیتلر به لطف ادیت‌های اینستاگرامی از بازی‌هایی که اسم‌شان را نمی‌برم، حتی محبوبیت بیشتری هم پیدا کرده است. به هر حال یک بازی باید پیدا بشود که درست مثل تاریخ گذشته کشورهای آن زمان جلوی روی نازی‌ها بایستد و بتی که از آن‌ها ساخته شده را نابود کند. ولی از شما چه پنهان Sniper Elite همیشه یک بازی متوسط بوده است. یعنی علی رغم شایستگی‌هایش در بهترین حالت برای تجربه چند ساعته گیمرها ساخته می‌شد. از بخت بد فرمول تکراری چند نسخه آخرش هم حسابی روی مخ‌مان رفته بود تا این که Sniper Elite 5 با یک سری المان و تفاوت‌های کلیدی کورسوی امید را در دل‌مان روشن کرد. حالا اما نوبت که Sniper Elite Resistance رسیده است. عنوانی که انصافاً نمایش‌های اولیه قابل قبولی هم داشت و بخش زیادی از گیمرها هم بازخورد خوبی نسبت به آن نشان دادند. اما آیا بازی توانسته از پس انتظارات مخاطبین بربیاید؟ در ادامه با تک سیرو و نقد و بررسی بازی Sniper Elite Resistance همراه باشید تا پاسخ این سوال را بدهیم.

داستان پردازی؛ بی روح و کلیشه ای

باز هم جنگ جهانی دوم! باز هم نازی‌ها و باز هم داستان کلیشه‌ای درباره پروژه مخفیانه دار و دسته هیتلر با نام Wunderwaffe که هدفش قتل عام بشریت است. امیدوارم حداقل بعد از عرضه این بازی، همه‌ی سازندگان به این نتیجه برسند که گیمرها دیگر ظرفیت پذیرش یک بازی درباره جنگ جهانی دوم را ندارند. آن هم بازی‌هایی که واقعاً از نظر داستانی و شیوه رعایت عیناً مشابه هم هستند و اگر از معدود عناوینی مثل ولفنشتاین فاکتور بگیریم، بقیه حتی هیچ تلاشی برای تغییر این روند نداشته‌اند. نمونه بارزش هم Call of Duty: Vanguard بود که با آن همه اسم و رسمش نتوانست به موفقیت خاصی برسد. دیگر چه برسد به سازنده‌های متوسط و پیش پا افتاده‌ای که در حالت عادی‌اش هم بازی خاصی نمی‌سازند. با این حال داستان بازی چاره‌ای جز این برای‌مان باقی نمی‌گذارد. ماجرای داستانی این عنوان هم به صورت موازی با نسخه پنجم سری روایت می‌شود و به جای کارل فربورن حالا هری هاوکر (Harry Hawker) به عنوان یک کاراکتر جدید نقش اصلی بازی را برعهده دارد. از بخت هری درست مثل شوهر عمه‌ها یا استند آپ کمدین‌هایی است که کمی هیکل چهارشانه دارد و دست به تفنگش خوب است. این یعنی عملاً از نظر شخصیت پردازی با یک کاراکتر نپخته روبرو هستیم که برای جا کردن خودش در دل مخاطب از جملات کنایه‌وار و بعضاً طنزی استفاده می‌کند که همه‌ی‌شان بیهوده و عذاب‌آور هستند. جدا از شخصیت پردازی واقعاً ضعیف بازی، حتی در زمینه روایت داستانی هم با یک اثر قابل قبولی روبرو نیستیم. روایت داستانی بازی هیچ پیچش خاصی ندارد و کاملاً خطی و ساده دنبال می‌شود. گرچه کات‌سین‌ها تلاش می‌کنند شخصیت‌ها را عمیق جلوه بدهند، اما به دلیل فقدان پیش‌زمینه داستانی کافی، هیچ کاری از دست ما برای پذیرش آن بر نمی‌آید. به همین خاطر بازی عملاً هیچ قسمت یا سکانس خاصی ندارد که بتواند با آن خودش را متفاوت جلوه دهد. شخصاً بعد از تجربه بازی احساس آلزایمر گرفتم و هیچ خاطره ای از آن در ذهنم باقی نمانده بود. از آنجایی که هنوز سن بنده به کهولت و خطر آلزایمر نرسیده، احتمالاً ریتم یکنواخت و واقعاً حوصله سر بر داستان بازی بیشترین نقش را در آن داشته است.

مثل همیشه؛ لذت کشتن نازی ها

فارغ از ذات بازی که حول محور یک اسنایپر حرفه‌ای و همه فن حریف است، من همیشه عاشق طراحی مراحل چند لایه و نقشه‌های Sniper Elite هستم. اتفاقاً این نسخه هم از چنین نعمتی بی‌بهره نیست. درست مثل نسخه قبلی این بار هم شما می‌توانید در یک محیط سندباکس واقعاً جذاب بنا به سلیقه و مهارت‌تان ماموریت را پیش ببرید. به صورت کلی بازی 7 ماموریت اصلی در محیط‌های شهری، کوهستانی و پایگاه‌های دورافتاده آن هم در بازه زمانی شب و روز دارد که همگی از منظر طراحی واقعاً هنرمندانه ساخته‌ شده‌اند. یعنی هر قسمتی از نقشه را که دنبال کنید، یک راه متفاوتی برای پیش روی جلوی پای‌تان می‌گذارد. گرچه بازی آزادی عمل گسترده‌ای مثل Hitman به شما نمی‌دهد، اما حداقل روی کاغذ شما مختار هستید که بنا بر نظر خودتان نحوه‌ی پیشروی را تعیین کنید. البته ناگفته نماند که بازی خودش یک Kill List دارد که هدف‌ها و گاهاً نحوه مرگ‌شان را هم پیش روی‌تان قرار می‌دهد که می‌توانید با تاکتیک و نظر خودتان آن‌ها را انجام بدهید. به هر حال باید طراحی سندباکس بازی را ستایش کرد اما راستش را بخواهید عملاً در اواسط بازی مقداری کلیشه‌ای می‌شود و عملاً هر چیزی که می‌بینیم تکرار مکررات است. حالا فرقی هم نمی‌کند که شما با چه سلاح و تاکتیکی جلو بروید در هر صورت چیز جدیدی برای ارائه دادن ندارد.

در Sniper Elite: Resistance، هر مرحله مملو از اهداف اصلی و فرعی است که در جای جای نقشه پراکنده‌ شده‌اند. شما مختار هستید که با مخفیکاری پیش روی کنید یا آتش بازی راه بیاندازید که خب اگر نظر ما را بخواهید گزینه اول منطقی‌تر خواهد بود. چون سازندگان کلکسیونی از قابلیت‌ها و امکانات مختلف را پیش روی‌تان قرار داده‌اند. به عنوان مثال می‌توانید از اکثر ساختمان‌ها بالا بروید و روی پشت‌ بام‌ها به سمت هدف‌تان حرکت کنید. یا این که می‌توانید خلاقیت بیشتری به خرج بدهید و با حواس پرتی‌های صوتی و تله‌های انفجاری راه برای خودتان هموار کنید. مسلماً استفاده از صدا خفه‌کن برای سلاح‌تان هم امری اجتناب ناپذیر است و حسابی به کمک‌تان می‌آید. اما چیزی که باعث شده تا من و حتی سازندگان تاکید زیادی روی بخش مخفیکاری داشته باشیم، چالش‌های لذت بخش آن است. دشمنان برخلاف بسیاری از بازی‌های هم سبک حکم مترسک ندارند و به کوچک‌ترین اتفاق محیط‌شان مشکوک می‌شوند. حتی ممکن است که هم رزم خودشان را صدا بزنند و به محض این که پاسخی نشنیدند سراغش را بگیرند. دیگر چه برسد به این که وسط نقشه جنازه‌اش را ببینند. به عبارتی اگر دشمنان متوجه حضور شما شوند، مطابق انتظار شروع به جستجو خواهند کرد. در چنین شرایطی می‌توانید مخفی شوید و صبر کنید تا جستجو متوقف شود، اما این کار خطرات جدیدی به همراه دارد. چرا که بعد از پایان جست‌جو نه تنها به سر جای قبلی خودشان برنمی‌گردند بلکه رویکرد تهاجمی‌تری هم پیدا می‌کنند. این یعنی اگر موقعیت خود را لو بدهید و از شر دشمنان اطراف‌تان خلاص نشوید عملاً باید قید ادامه بازی را بزنید. به همین خاطر حداقل توصیه من این است که پیش از شروع مرحله تمام محیط را آنالیز کنید. یا حتی اگر به سرتان زد و خواستید کشت و کشتار راه بیاندازید حساب و کتاب همه جا را داشته باشید چون در کسری از ثانیه دشمنان روی سرتان خراب می شوند. آن موقع است که هر چه قدر هم گیمر خوبی باشید نمی‌توانید از پس‌شان بربیایید.

شناسنامه فرانچایز Sniper Elite که باعث شده امثال من و شما چندین سال عاشقانه آن را تجربه کنیم، سیستم X-ray killcam‌ است. یعنی همان سیستمی که می‌توانستیم به لطف آن با یک صحنه سینماتیک و آهسته نظاره‌گر پاره شدن گوشت و خرد شدن استخوان‌های دشمنان باشیم. درست مثل همیشه این بار هم چنین سیستمی حجت را در حق گیمرها تمام می‌کند و هنوز بعد از گذشت این همه سال جذابیت سابق خودش را دارد. گرچه من از نسخه قبل نسبت به رویکرد تقریباً یکنواخت این قسمت همیشه انتقاد داشته‌ام اما به هر حال نتیجه نهایی چیزی است که می‌تواند شما را پای پلتفرم‌تان میخکوب کند. البته ناگفته نماند که ظرافت‌های خاص این قسمت هم جای ستایش دارد، مثلاً این که فاصله، باد و حتی ضربان قلب بتوانند در نتیجه نهایی شلیک‌تان تاثیرگذار باشند به خودی خودش معرکه به نظر می‌رسد. خوشبختانه تنوع سلاح‌ها هم به معنای واقعی کلمه فوق العاده هستند. آن هم برای یک اثر که در جنگ جهانی دوم روایت می‌شود و مسلماً تنوع در آن توقع بیش از حد به حساب می‌آید. ولی اگر از X-ray killcam فاکتور بگیریم بقیه بخش‌های اکشن بازی چنگی به دل نمی‌زنند. چرا که هنوز همان حس و حال گذشته را دارند و چندان ایده جدیدی هم ندارند. شاید باورتان نشود من بارها در حین تجربه بازی برای تعویض اسلحه هم به مشکل برخوردم. خصوصاً این که در حین ماموریت‌ها دائماً سلاح‌های جدیدی سر راه‌تان سبز می‌شود که در ظاهر فوق العاده هستند اما مهمات ندارند و وقتی با آن‌ها شلیک می‌کنید بعد از مدت کوتاهی چاره‌ای جز تعویض کردن سلاح ندارید. از آن‌جایی که تعویض سلاح حین نبردهای اکشن فاجعه به تمام معناست باید فاتحه خودتان را بخوانید. البته این فقط گوشه‌ای از ایرادات فنی بازی به حساب می‌آید. به عنوان مثال وقتی که شما تصمیم می‌گیرید که از یک پله ساده بالا بروید، کاراکترتان عملاً سر جایش قفل می‌شود و توانایی راه رفتن خودش را از دست می‌دهد. یا مثلاً بسیاری از اوقات پیش می‌آید که به هنگام عبور از یک محیط تنگ، هری نمی‌تواند پیشروی کند و درون ابجکت‌های محیط غوطه‌ور می‌شود. چنین مشکلات فنی برای یک بازی که ادعای نسل نهمی بودن دارد، فراتر از فاجعه است. خصوصاً یک بازی که بیشتر تمرکزش را روی المان مخفیکاری گذاشته است. خودتان هم خوب می‌دانید در بازی‌های مخفیکاری یک قدم اشتباه یا یک ثانیه تعلل مساوی با مرگ است. پس همین حالا خیال‌تان را راحت کنم که Sniper Elite Resistance قرار است چندین ساعت عذاب‌تان دهد. پس یا تجربه‌اش نکنید یا اگر سراغش رفتید، صبور باشید.

بخش چندنفره؛ رقابت نفس‌گیر

اول از همه بگویم که شما می‌توانید تمام مراحل داستانی بازی را به صورت Co-op یا دو نفره تجربه کنید. اتفاقاً اگر با دوستان و آشنایان‌تان تصمیم به تجربه بازی داشته باشید، لذت آن هم چند برابر خواهد شد. در طرف دیگر اما به لطف حالت Invasion که در نسخه قبل معرفی شد بازی در بخش چند نفره حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. دراین قسمت، یک بازیکن به‌عنوان تک‌تیرانداز دشمن به دنیای شما وارد می‌شود و شما را شکار می‌کند. این امر باعث می‌شود که مخفی‌کاری اهمیت دوچندانی پیدا کند، چرا که فعال شدن آلارم‌ها، محل شما را به مهاجم لو می‌دهد. علاوه بر این، اگر نگهبانی که توسط مهاجم علامت‌گذاری شده است شما را ببیند، مکان دقیق شما را فاش می‌کند. به صورت کلی در نقشه بازی چندین تلفن وجود دارد که هر چند دقیقه یک بار می‌توانید از آن‌ها برای شناسایی موقعیت دشمن استفاده کنید. این مکانیک بازی کمک می‌کند تا بیش از حد طولانی و خسته‌کننده نشود و در عین حال آن حس تنش و استرس خودش را حفظ کند.

گرافیک؛ هنری که خراب شد

Sniper Elite Resistance از منظر طراحی هنری جز بازی‌های زیبا و چشم نواز نسل نهم به حساب می‌آید. همانطور که در ابتدای متن هم گفتیم، از منظر طراحی محیط ما شاهد ظرافت خاص و صورتگری بی‌نظیر سازندگان هستیم. خصوصاً این که چنین طراحی هنری با نورپردازی‌های فوق العاده و افکت‌های گرافیکی بی‌نظیری هم همراه شده است. اما متاسفانه نکات قابل توجهی وجود دارند که به این دستاورد بصری حسابی آسیب زده‌اند. یک نمونه‌اش طراحی افتضاح کاراکترهاست. شخصاً انتظار داشتم که مدل‌سازی کاراکترها مقداری واقع‌گرایانه‌تر باشد اما اصلاً در حد یک اثر نسل نهمی نیست. متاسفانه به خاطر چنین طراحی زمخت و ناهنجاری انیمیشن‌های بازی هم چنگی به دل نمی‌زنند. به ندرت بازی نسل نهمی در چند وقت اخیر تجربه کرده‌ام که تا این حد طراحی خشک و مصنوعی برای انیمیشن‌هایش داشته باشد. تنها کافیست که یک بار از نزدیک و تن به تن با دشمنان دست به یقه بشوید تا فاجعه طراحی سازندگان برای‌تان ملموس شود. همانطور که قبل‌تر هم گفتیم بازی کلاً از نظر فنی به جاده خاکی زده است و حتی با باگ‌های بی‌شمارش لذت تجربه چند ساعته را هم از شما دریغ می‌کند.

جمع بندی

در طی تجربه 10 ساعته‌ای که از بازی Sniper Elite Resistance داشتم، حقیقتاً تفاوت یا برتری خاصی نسبت به نسخه قبلی این سری ندیدم. حتی در بسیاری از موارد خصوصاً از منظر داستان پردازی و طراحی فنی بازی یک عقب گرد بزرگ به حساب می‌آید. با این حال همچنان برای آن دسته از کسانی که عاشق ترکاندن کله نازی‌ها و مخفیکاری در دل آن‌ها هستند، تجربه این عنوان می‌تواند لذت بخش باشد. خصوصاً این که سعی کرده تا حد زیادی چندین ایراد جزئی گیم پلی نسخه قبلی را خصوصاً در زمینه مخفیکاری برطرف کند.

+ نکات مثبت:

  • طراحی هنری جذاب و محیط‌های پرجزئیات
  • ساختار سندباکس بازی
  • مثل همیشه X-ray killcam فوق العاده است!
  • مخفیکاری نفس‌‌گیر
  • سلاح‌های متنوع

– نکات منفی:

  • داستان پردازی سطحی با شخصیت پردازی ضعیف
  • در اواسط بازی مراحل کلیشه‌ای می‌شوند
  • اکشن بازی هیچ تفاوتی با نسخه قبل ندارد
  • باگ‌های متعدد
  • طراحی ضعیف مدل‌ها و انیمیشن‌های بازی
نمره: 7 از 10

حسین رضایی

حسین رضایی، نویسنده، روزنامه نگار و منتقد بازی های ویدئویی و حوزه تکنولوژی.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا