صنعت گیم در سال 2024 با ما همان کاری را کرد که کریستوفر نولان در فیلمهایش همیشه آن بلا را سرمان می آورد. یعنی غافلگیریهای عجیب و غریبی که حتی پیش بینیاش از عهده اخترشناسان و آنهایی که ادعای علم غیب دارند هم بر نمیآید. اتفاقاً شاید به همین خاطر هم بتوانیم 2024 را جز متفاوتترین سالهای صنعت گیم بدانیم. چون آنچنان خبری از فرانچایزهای پرفروش تاریخی نبود و کاراکترهای به یادماندنی حداقل ترجیح دادند حضورشان در سال 2024 را فاکتور بگیرند. حتی خود Sony که همیشه با ادعاهای تبلیغاتیاش بازار را داغ میکند، بارها تاکید کرد که آنها حداقل برای این سال برنامه ریزی چندان بزرگی برای عناوین انحصاری خودشان ندارند. با این حال معجزه زمانی رقم خورد که در تمامی ابعاد ما شاهد عناوینهای برجسته و خارق العاده بودیم. از بازیهای مستقل بگیرید تا عناوین پرخرج و AAA زیادی توانستند ما را به وجد بیاورند و یک 365 روز خاطره انگیز را به ما هدیه دهند. امسال از آن معدود دوران صنعت گیم به شمار میرفت که تقریباً هر کسی انتخاب خاص خودش را درباره بهترین بازی سال داشت. این در حالیست که ما پیش از این در بهترین حالت شاهد دوگانگی بین دو بازی مثل God of War 2018 و Red Dead Redemption 2 در سال 2018 بودیم. اما این که بتوانیم چندین بازی را بخت جدی کسب این القاب و جایزهها بدانیم حقیقتاً در تاریخ صنعت گیم بیسابقه بوده است. در این مطلب هم تک سیرو به رسم بسیاری از رسانههای گیمینگ، 10 بازی برتر سال 2024 را انتخاب کرده است. برای مشاهده ادامه مطلب با وسایت تک سیرو همراه باشید.
10-Call of Duty: Black Ops 6
صنعت گیم همینقدر غیرقابل پیش بینی است! عنوانی مثل Call of Duty: Modern Warfare III که سال گذشته جز بدترین بازیها لقب گرفته بود جای خودش را به عنوان محشر و خارق العادهی Call of Duty: Black Ops 6 داد. این دقیقاً همان چیزی که بود ما سالهای سال انتظارش را میکشیدیم. درست مثل همان نسخههای کلاسیک Black Ops که داستان پردازی سیاه و سیاسی بر فضای بازی رخنه کرده بود، این نسخه هم به خاطر صدام و سایر رفقایش تبدیل به یکی از جذابترین روایتهای تاریخ سری کال اف دیوتی شد. صدالبته طراحی سینماتیک فوق العاده واقع گرایانه میان پردهها و فیلمبرداری محشر آن نیز حس یک فیلم سینمایی اکشن را به مخاطب القا میکند و جنبههای داستان پردازی را قوت میبخشد. با این حال موردی که باعث شده بازی جای خودش را در لیست بهترین بازیهای سال 2024 باز کند، گیم پلی کامل و بینقص آن است. مثل همیشه شوتینگ بازی بهترین نوعی است که در حال حاضر در صنعت گیم وجود دارد. ماموریتهای بازی هم تنوع فوق العادهای دارند و وجود مراحل Open Combat هم باعث شده گیمر آزادی عمل خاصی برای پیشبرد مراحل داشته باشد. به این موارد بخش آنلاین سرگرم کننده و حالت زامبی نفس گیر را هم اضافه کنید تا کلکسیون ویژگیهای محشر بازی تکمیل شود.
9-Helldivers 2
سونی از همان زمان که استدیوی بانجی (خالق Destiny) را خرید، از علاقهی کتمان ناپذیرش در قبال بازیهای چند نفره و لایو سرویس پرده برداشت. ولی از شما چه پنهان حتی خوشبینترین طرفداران این کنسول هم فکرش را نمیکردند که مهره اصلی سونی در بازار بازیهای چند نفره عنوان Helldivers 2 باشد. البته که نسخه اول آن هم به قدر کافی جذاب و سرگرم کننده بود، اما این که بتواند در نسخه دوم تبدیل به یکی از محبوبترین و کاملترین عناوین چند نفره بازار بشود را کمتر کسی میتوانست حدس بزند. به صورت کلی Helldivers 2 یک بازی شوتر اکشن تیممحور است که با گیمپلی سریع، چالشهای تیمی و دنیای علمی-تخیلی خود تجربهای هیجانانگیز و پر از تنش را ارائه میدهد. همانطور که پیش از این هم گفتیم، بازی، ادامهای بر نسخه اول بوده و بازیکنان را در نقش سربازان Helldiver قرار میدهد که برای دفاع از بشریت و مبارزه با بیگانگان در سیارات مختلف و خطرناک میجنگند. ویژگیهای بازی شامل مبارزات پرسرعت، استراتژیهای تیمی پیچیده و سیستم همکاری و هماهنگی بالای بازیکنان است که با انتخاب سلاحها و تجهیزات مختلف، به بازی عمق بیشتری میبخشد. علاوه بر این، گرافیک چشمنواز و موسیقی هیجانانگیز نیز بازی را به یک تجربه فراموشنشدنی تبدیل میکند. خلاصه آن که Helldivers 2 بهخوبی تعادل بین کار گروهی و مبارزات تاکتیکی را برقرار کرده و تجربهای شگفتانگیز از شوترهای تیممحور را ارائه میدهد.
8-Indiana Jones and the Great Circle
داستان حسادتهای Microsoft به Sony زمانی اوج گرفت که Uncharted توانست به عنوان یک بازی انحصاری تبدیل به محبوبترین عنوان ژانر اکشن ماجراجویی بازار شود. البته مایکروسافت که همیشه دست و دلبازتر از رقیب دیرینهاش است، دست روی دست نگذاشت و حتی برای این کار به فرانچایزی مثل Tomb Raider متوسل شد که آن هم نتوانست از پس نیتن دریک و رفقایش بربیاید. در نهایت فیل اسپنسر دست به دامان ایندیانا جونز شد. کسی که سالهای سال رد پایی از آن در صنعت گیم دیده نشده بود. اما حالا که Bethesda و MachineGames تبدیل به زیرمجموعه ردموندیها شده بودند، بالاخره وقت آن رسید که یک بار برای همیشه رقیب تا دندان مسلحی برای آنچارتد ساخته شود. اتفاقاً اینگونه هم شد و Indiana Jones and the Great Circle توانست یکی از بهترین تجربیات سال گذشته را به ارمغان بیاورد. از قضا ابتکار خلاقانه سازندگان در استفاده از دوربین اول شخص برای خارج شدن از زیر سایه آنچارتد هم به نوبه خودش جالب بود. بازی یک کلکسیون کامل از آن چیزی است که طرفداران ایندیانا جونز میخواهند. یعنی داستان پردازی مبتنی بر فیلمهای این مجموعه در کنار اکشن نفس گیر و پازلها و سکوبازیهای سرگرم کننده تنها گوشهای از دریای وصف ناشدنی این بازی هستند.
7-Prince of Persia The Lost Crown
حتی اگر رگ باد کردهیمان از شنیدن نام ایران و ایرانی را کنار بگذاریم، Prince of Persia به گردنمان بیشتر از این حرفها حق دارد. عنوانی که اولین جرقههای رابطهی عاشقانه ما با صنعت گیم را رقم زد. از قضا، نام و نشان ایرانی این بازی هم باعث شد حداقل در داخل کشورمان جز نوستالژیکترین و محبوبترین عناوین تاریخ قلمداد شود. شوربختانه مثل هر بازی دیگری که یوبیسافت در چند سال اخیر آن را به ورطه زوال و نابودی کشانده، این فرانچایز هم عملاً به فراموشی سپرده شده بود. تا این که عنوان دو بعدی Prince of Persia: The Lost Crown ورق را برگرداند. البته نمایشهای اولیه بازی چندان چنگی به دل نمیزد، شاید هم این نارضایتی بیشتر به خاطر انتظارات بالایی بود که از این مجموعه داشتیم. به خاطر همین هم دائماً به خودمان میگفتیم بعد از این همه سال حداقل حقمان دیدن یک اثر اکشن ماجراجویی مثل Assassins Creed بود. با تمام این تفاسیر یوبیسافت توانست با The Lost Crown یک بازگشت شکوهمندانه را برای این فرانچایز رقم بزند. از داستان پردازی عمیق و پر کش و قوس با دوبله فارسی بگیرید تا سکوبازیهای مهیج، اکشن ناب و پازلهای معرکه همه و همه یک معجون فوق العاده و به یادماندنی را به گیمرها هدیه دادند.
6-Animal Well
Animal Well حکم آن خرگوشی را دارد که شعبده باز داستان در انتها با رونماییاش همه راغافلگیر میکند. مطمئناً شما هم اگر بدانید چنین عنوان خارق العادهای را تنها یک برنامه نویس ساده آن هم بدون رزومه چندان شخاص ساخته، مثل ما انگشت به دهان خواهید ماند. Animal Well بدون شک یکی از بهترین بازیهای مترویدوانیاست که در چند سال اخیر دیدهایم. جایی که به جای طراحیهای هنری شلوغ و المان های پیچیده، بازی صرفاً با استفاده از محیط سورئالیستی خودش و تمرکز بر دنیای پر رمز و راز حیوانات یک تجربه وصف ناشدنی را به شما هدیه میهد. فضای پیسکلی بازی گرچه در ظاهر ساکت و آرام به نظر میرسد اما در عین حال وهم آلود و پر از فلسفه است. شما برای بقا در این دنیا محکوم به تعامل با سایر موجودات هستید که گاهاً چندان از این تعامل هم استقبال نمیکنند. اکثر منتقدین هم به واسطه تجربه روانشناختی بازی و آزادی عمل در کاوش Animal Well را جز بهترین عناوین سال گذشته میلادی قلمداد کردهاند.
5-Metaphor: ReFantazio
Atlus را باید شاعر دنیای صنعت گیم بدانیم. اصولاً لقب شاعر را باید به کسی داد که همیشه یک چیز جدیدی برای گفتن داشته باشد. مثل رونالدینیو که این لقب را دنیای فوتبال به نام خودش زده است، Atlus هم به واسطه بازیهای خلاقانه و معرکهای که در ژانر JPRG ساخته، شایسته چنین القابی است. با اینکه Metaphor: ReFantazio از دیگر مجموعههای محبوب این استودیو مثل Persona فاصله گرفته، اما علی رغم دنیای جدید و حال و هوای متفاوت، شباهتهای زیادی به آنها دارد. نکته جالبی که در نگاه اول توجهتان را جلب میکند این است که بازی همانقدر که در شخصیت پردازی عمیق حرفهای زیادی برای گفتن دارد، همان اندازه هم سیستم مبارزاتش معرکه و خارق العاده است. به این موارد استایل همیشگی Atlus در طراحی عناصر بازی را هم اضافه کنید تا شما هم با ما هم عقیده شوید Metaphor: ReFantazio یکی از شایستهترین عناوین حاضر در این لیست است. یک سفر 100 ساعته طولانی که دقیقه به دقیقه آن برایتان به یادماندنی خواهد بود. مطمئناً برای کسانی که تشنهی تجربه Persona 6 هستند، Metaphor: ReFantazio میتواند حکم چسب زخم و مسکن را داشته باشد.
4-Silent Hill 2 Remake
این روزها همانقدر که از در و دیوار نام دبی چاکلت به گوشمان میخورد، همانقدر هم در صنعت گیم بازیهای ریمستر یا ریمیک شده جلوی راهمان سبز میشوند. طبیعتاً در بازار ساکن و خاک خورده فعلی صنعت گیم، سازندگان ترجیح میدهند با احیاء IPهای قدیمی به فروش خوبی برسند. اما اکثر قریب به اتفاقشان نمیتوانند در ارائه یک بازسازی مدرن و شایسته تحسین موفق ظاهر شوند. Silent Hill 2 Remake اما حکایت متفاوتی دارد. Bloober Team که تا پیش از این صرفاً یک سازنده متوسط قلمداد میشد با حمایت Konami توانست یکی از بهترین بازسازیهای تاریخ صنعت گیم را به تصویر بکشد. ما در تمامی ابعاد بازی شاهد یک پیشرفت چشمگیر نسبت به نسخه اصلی هستیم. این یعنی ماجرا فراتر از جلوههای بصری واقع گرایانه و صحنههای سینماتیک فک برانداز است. جایی که اکثر ابهامات داستان اصلی برطرف شده و حتی شاهد پایان بندیهای جدیدی نیز هستیم. به این موارد اتمسفر خارق العاده بازی و گیم پلی دلهرهآور آن را هم اضافه کنید تا کلکسیون تکمیل شود. جایی که سازندگان با ارائه یک تجربه اکشن چالش برانگیز و سخت در کنار پازلها و معاماهای همیشه جذاب این سری از پس انتظارات مخاطبین برمیآیند.
3-Black Myth: Wukong
آنقدر ژاپنیها در چند سال اخیر در صنعت گیم تاخت و تاز به راه انداختهاند که حسابی از سایر چشم بادامیهای شرقی غافل شده بودیم. چینیها برای یک بار هم که شده سعی کردند داستان اساطیر خودشان را در قالب یک بازی ویدئویی به تصویر بکشند. آن هم نه یک عنوان ساده! بلکه محصولی پرخرج و پرجزئیات که حتی موتور Unreal Engine 5 نیز به سختی از پس به تصویر کشیدن آن برآمده است. در هر صورت استدیوی Game Science Studio با بازی جدید خود شما را به دل سرزمین اساطیری چینیها میبرد. جایی که داستان پردازی فرهنگی، فلسفی و عمیق این سری همراه با انتخابهای داستانی و کش و قوسهای معرکهاش میتواند یک دژاووی جذاب به بازی The Wticher 3 باشد. خصوصاً از نظر گیم پلی که اتفاقاً بازی بیشترین شباهت را عناوین RPG دارد. شاید اگر کم مهری منتقدین در قبال این بازی نمیبود، چینیها میتوانستند امسال جایزه بهترین بازی را هم به سادگی از آن خودشان کنند. چرا که جدا از بحث کیفی بازی پشتوانه مردمی خودش را در سراسر جهان داشت. آنقدر که ظرف تنها 4 روز توانست فروش 10 میلیون نسخهای را از خودش به جای بگذارد. رقمی دیوانهوار و باورنکردنی که شاید تنها راکستار بتواند در دوران رکورد فعلی صنعت گیم از پس تکرارش بربیاید.
2-Final Fantasy 7 Rebirth
Square Enix مانند آن مرد سالخورده است که پا به پای جوانان ورزش میکند و نمیگذارد غبار پیری سراسر وجودش را بگیرد. آنها از قدیمیترین بازیسازان تاریخ صنعت گیم هستند و دست بر قضا برخلاف بسیاری از همنوعان خود در گذر زمان شکوه خودشان را از دست ندادهاند. به قدری که برای بازسازی نسخه هفتم فاینال فانتزی تصمیم گرفتند، سه بازی بزرگ و AAA به صورت جداگانه بسازند. آن هم نه یک سه گانه معمولی، بلکه محصولی که هر نسخهاش نسبت به بازی قبلی بزرگتر و جاهطلبانهتر است. دومین قسمت از بازسازی ریمیک Final Fantasy 7 هم با ویژگیهایی همچون اکتشاف در دنیای جهان باز، گیمپلی گسترش یافته و عمق بیشتر در شخصیت پردازی موفق شد از پس انتظارات طرفداران سخت پسند خودش بربیاید. این شاید یک مقدمه بر پایان حماسی باشد که قرار است در نسخه بعدی تجربه کنیم. روندی شکوهمندانه و شایسته ستایش که در تمامی ابعاد میتواند گیمر را پای پلتفرمش میخکوب کند. راستش را هم بخواهید اگر طرفدار این فرانچایز تئوری توطئه در سرش بچیند و از دسیسهها برای انتخاب نشدن این بازی به عنوان بهترین محصول سال 2024 عجز و ناله کند، پربیراه نگفته است.
1-Astro Bot
امیدوارم یادتان نرفته باشد، سال 2012 در شرایطی که خیلیها عناوین محبوبی مثل Mass Effect 3، Journey و Dishonored را بخت اصلی کسب جایزه بهترین بازی سال میدانستند عنوان ساده، بیادعا و مستقل Walking Dead توانست همهیمان را غافلگیر کند. یک اثر جذاب با گرافیک سل شید که به خاطر خلاقیت در گیم پلی و داستان پردازی معرکهاش یک سور به رقبای صاحب نام خود زد. امسال هم Astro Bot همان حکایت را برایمان داشت. در شرایطی که سونی فروتنانه ادعا کرد سال جدید میلادی چندان بازی بزرگی را به خود نمیبیند، Astro Bot بار دیگر خلاقیت نابغههای ژاپنی را به رخمان کشید. بازی تقریباً هر آن چه که فکرش را میکنید در خودش جای داده است. از کاراکترهای بامزه ربات مانند که براساس نمادهای پلی استیشن ساخته شدهاند بگیرید، تا گیم پلی متنوع و پر المان! البته که بازی به لطف جذابیتهای بخش اکشن، سکوبازی، معماها و پازلها توانسته به چنین جایگاهی برسد، اما همانطور که در نقد Astro Bot در تک سیرو گفتیم، بازی بیشترین موفقیتش را مدیون المانهای تعاملی کنترلر DualSense است. جایی که با ارائه یک تجربه حداقل 12 ساعته، ما را به آینده صنعت گیم امیدوار میکند.
سخن پایانی
سال 2025 آدرنالین خالص است! به لطف GTA VI و کلکسیونی از بازیهای صاحب نام، قرار است یکی از به یادماندنیترین دوران تاریخ صنعت گیم به تصویر کشیده شود. با این حال برای ورود به چنین سال پرشکوهی به یک 365 روز جذاب مثل 2024 نیاز داشتیم. دورانی که ما را با کلکسیونی از بازیهای مختلف در سبکهای متنوع آشنا کرد. از عناوین مستقل و کم حاشیه بگیرید تا بازیهای بزرگ AAA همه و همه در یاد و خاطره گیمرها ماندگار شدند. با تمام این تفاسیر آنچه که در سال گذشته دیدیم تنها نوک کوه یخ بود و قرار است تا انتهای نسل نهم به اعماق آن هم نفوذ کنیم. اعماقی که شاید هیچ وقت نخواهیم از آن خارج شویم و عاشقانه تن به غرق شدن بدهیم.