
در دنیای سختافزارهای گیمینگ، لحظهای خاص و مقدس وجود دارد؛ لحظه جعبهگشایی. آن هیجان اولیه هنگام باز کردن یک جعبه جدید، بوی پلاستیک نو و اولین باری که آن ابزار سرد و بیجان را در دستانتان میگیرید، یک تجربه تقریباً آیینی برای هر گیمری است. اما این آیین مقدس، در سالهای اخیر توسط یک سنت آزاردهنده خدشهدار شده است: فرآیند طاقتفرسای راهاندازی. به خصوص در دنیای کنترلرهای حرفهای، این هیجان اولیه به سرعت جای خود را به یک وظیفه اداری ملالآور میدهد. باید در میان دفترچههای راهنمای پیچیده و تاخورده به دنبال دستورالعمل برنامهریزی دکمههای پشتی بگردید، یا به وبسایت سازنده مراجعه کنید، یک فرمور حجیم را دانلود و نصب کنید و در نهایت، نرمافزار اختصاصی دیگری را روی کامپیوتر خود اجرا کنید تا بتوانید از تمام قابلیتهای کنترلر جدیدتان بهرهمند شوید. این دقیقاً همان چیزی است که هیچکس از یک تجربه گیمینگ انتظار ندارد.
در چنین فضای پیچیده و بعضاً ضد کاربری، کنترلر Manba One با یک فلسفه کاملاً متفاوت وارد میدان میشود؛ فلسفهای که بر پایه سادگی، دسترسیپذیری و قدرت بیواسطه بنا شده است. سازندگان Manba One به وضوح بازار را زیر نظر داشته و از نقاط ضعف و قوت رقبای خود درس گرفتهاند. آنها دیدهاند که چگونه کنترلرهایی با نمایشگرهای کوچک، در عمل کارایی چندانی ندارند و چگونه وابستگی به نرمافزارهای جانبی میتواند تجربه اولیه کاربر را خدشهدار کند. پاسخ آنها به این چالش، یک راهحل جسورانه و هوشمندانه است: یک نمایشگر یکپارچه با یک منوی تنظیمات کامل که قدرت یک نرمافزار کامپیوتری را مستقیماً در دستان بازیکن قرار میدهد. این کنترلر با قیمت رقابتی خود، نه تنها چهار دکمه پشتی قابل برنامهریزی را ارائه میدهد، بلکه مجموعهای از ویژگیهای پیشرفته مانند سنسورهای اثر هال و دکمههای میکروسوئیچ را در خود جای داده است. اما آیا این ترکیب جاهطلبانه از ویژگیها در یک بستهبندی مقرونبهصرفه، توانسته به یک محصول بینقص و متعادل تبدیل شود؟ من و تیم تحریریه تکسیرو، قصد داریم تا در این مقاله، به بررسی جامع و کامل کنترلر Manba One بپردازیم و ببینیم آیا این محصول نوآورانه، واقعاً میتواند جایگاه خود را به عنوان یکی از بهترین گزینههای اقتصادی در بازار کنترلرهای حرفهای تثبیت کند یا خیر.
فصل اول: طراحی و ارگونومی
اولین برخورد با هر سختافزاری، از طریق ظاهر و حسی که در دستان ایجاد میکند، شکل میگیرد و Manba One در این بخش، داستانی دوگانه را روایت میکند. این کنترلر در دو رنگ عرضه میشود: یک نسخه مشکی با بافت خاکستری روی دستگیرهها که ظاهری نسبتاً ساده و کلاسیک دارد، و یک نسخه سفید با بدنهای شفاف که اجزای داخلی و اسکلت نقرهایرنگ آن را به نمایش میگذارد. هر دو مدل دارای نوارهای نورپردازی RGB در کنارهها هستند که در مدل شفاف، بازتابی جذاب و زیبا، شبیه به هالهی انرژی شخصیتهای انیمهای، ایجاد میکند و جلوهای خاص به آن میبخشد.
از نظر فرم و ارگونومی، Manba One بدنهای کشیده و شانههایی پهن دارد که بیشباهت به کنترلرهایی مانند Thrustmaster eSwap X2 نیست. این طراحی به وضوح با در نظر گرفتن دستهای بزرگتر ساخته شده و فضای کافی برای قرارگیری تمام انگشتان، به خصوص انگشت کوچک، روی دستگیرهها فراهم میکند. این حس راحتی، با بافت نقطهای و تقریباً لاستیکیمانند سطح پشتی کنترلر تکمیل میشود. این بافت، چسبندگی مناسبی را بدون ایجاد حس زبری یا تیزی بیش از حد (مانند آنچه در برخی کنترلرهای دیگر دیده میشود) فراهم میآورد و به کنترل بهتر در طول جلسات طولانی بازی کمک شایانی میکند.
با این حال، این جاهطلبی در طراحی، به خصوص در مدل شفاف، با یک مصالحه بزرگ در کیفیت ساخت همراه شده است. بدنه شفاف، با وجود جذابیت بصری که در به نمایش گذاشتن اجزای داخلی دارد، ناخواسته حسی از ارزانی و توخالی بودن را به کاربر منتقل میکند. گویی با یک پوسته پلاستیکی نازک روبرو هستید که هر لحظه ممکن است با کوچکترین فشاری آسیب ببیند. این حس پلاستیکی بودن، با صدای بلند و انعکاسدار دکمههای پشتی (که یک صدای کلیک عمیق و توخالی ایجاد میکنند) تشدید میشود و از حس یک محصول پریمیوم و مستحکم میکاهد. این یک بدهبستان کلاسیک در طراحی است؛ جایی که یک انتخاب زیباییشناسانه، ناخواسته بر روی درک کاربر از کیفیت ساخت محصول تأثیر منفی گذاشته است. با وجود این، راحتی کلی کنترلر در دست قابل انکار نیست و ارگونومی آن برای استفادههای طولانیمدت، کاملاً رضایتبخش ارزیابی میشود، هرچند که حس کیفیت فدای ظاهر شده است.
فصل دوم: انقلابی به نام منوی یکپارچه
بدون شک، ستاره اصلی نمایش و بزرگترین نقطه قوت Manba One، نمایشگر و سیستم منوی یکپارچه آن است. این ویژگی، این کنترلر را از یک سختافزار صرف، به یک پلتفرم شخصیسازی هوشمند تبدیل میکند. این همان نقطهای است که Manba One از تمام رقبای همقیمت خود فاصله میگیرد و خود را به عنوان یک نوآوری واقعی معرفی میکند. در حالی که اکثر کنترلرهای حرفهای برای دسترسی به تنظیمات پیشرفته نیازمند اتصال به کامپیوتر و استفاده از نرمافزارهای بعضاً سنگین و پیچیده هستند، Manba One تمام این قدرت را مستقیماً در اختیار کاربر قرار میدهد و این یعنی آزادی عمل کامل.
با ورود به منوی اصلی از طریق دکمههای تعبیهشده در پایین کنترلر، کاربر با زیرمنوهای مختلفی برای مدیریت پروفایلها، تنظیمات دستگاه، کالیبراسیون و شخصیسازی روبرو میشود. بخش تنظیمات، به شکلی باورنکردنی عمیق و جامع است. این کنترلر به شما اجازه میدهد تا سه پروفایل مجزا برای کامپیوتر و یک پروفایل برای نینتندو سوئیچ ذخیره کنید. قدرت واقعی زمانی آشکار میشود که بدانید برای هر یک از این پروفایلها، چه سطح عمیقی از شخصیسازی در دسترس است. این منو به شما اجازه میدهد تا تنظیمات را با جزئیاتی خیرهکننده شخصیسازی کنید؛ از تخصیص هر یک از دکمههای کنترلر به چهار پدال پشتی گرفته تا تنظیم دقیق مناطق مرده (Deadzones) برای آنالوگ استیکها و تریگرها جهت از بین بردن کوچکترین حرکات ناخواسته. فراتر از آن، میتوانید منحنیهای ورودی (Input Curves) را تغییر دهید تا نحوه پاسخدهی استیکها به حرکات انگشتتان کاملاً مطابق با سبک بازی شما شود؛ مثلاً میتوانید کاری کنید که حرکات اولیه دقیقتر و حرکات انتهایی سریعتر باشند. حتی امکان تنظیم شدت موتورهای لرزاننده و شخصیسازی کامل رنگها و افکتهای نورپردازی RGB نیز بدون نیاز به هیچ نرمافزار جانبی دیگری، به طور کامل در اختیار شما قرار گرفته است.
این سطح از کنترل و شخصیسازی آنی، بدون نیاز به کامپیوتر، یک فاکتور اساسی است. این ویژگی به خصوص برای بازیکنان کنسول یا کسانی که ترجیح میدهند درگیر پیچیدگیهای نرمافزاری نشوند، یک مزیت فوقالعاده بزرگ محسوب میشود. توانایی تنظیم دقیق مناطق مرده یا تغییر نقشهبندی دکمهها در میانه یک بازی، بدون خروج از آن، تجربهای است که کمتر کنترلری در این بازه قیمتی قادر به ارائه آن است و Manba One به خاطر این نوآوری، شایسته تحسین فراوان است.
فصل سوم: تحلیل دکمهها، استیکها و تریگرها
فراتر از طراحی بدنه و رابط کاربری نوآورانهاش، ارزش واقعی یک کنترلر حرفهای در کیفیت و تنوع ورودیهای آن نهفته است و Manba One در این بخش، مجموعهای تحسینبرانگیز از ویژگیها را با قیمتی بسیار رقابتی ارائه میدهد.
- دکمههای اصلی و D-Pad: دکمههای اصلی این کنترلر از نوع میکروسوئیچ هستند. این فناوری که معمولاً در موسهای گیمینگ یافت میشود، به جای گنبدهای پلاستیکی نرم، از مکانیزم سوئیچ مکانیکی استفاده میکند. نتیجه، یک حس کلیکی، لمسی (Tactile) و بسیار پاسخگو است که از حس اسفنجی و نرم دکمههای سنتی فاصله میگیرد. این ویژگی، سرعت و دقت را در بازیهایی که نیاز به فشردن سریع و مکرر دکمهها دارند، به شکل چشمگیری افزایش میدهد. پد جهتیابی (D-Pad) نیز یک طراحی دایرهای و هشتجهته دارد که عملکردی دقیق و کلیکی را ارائه میدهد و برای اجرای حرکات مورب در بازیهای مبارزهای یا پلتفرمر، بسیار مناسب است.
- آنالوگ استیکها: یکی از برجستهترین ویژگیهای Manba One، استفاده از سنسورهای Hall Effect در آنالوگ استیکهای آن است. این فناوری به جای استفاده از پتانسیومترهای فیزیکی که به مرور زمان دچار فرسودگی و مشکل دریفت میشوند، از میدانهای مغناطیسی برای تشخیص حرکت استفاده میکند. این یعنی استیکهای این کنترلر در تئوری، عمر بسیار طولانیتری دارند و در برابر مشکل رایج دریفت، مصون هستند. علاوه بر این، Manba One با کلاهکهای قابل تعویض برای استیکها عرضه میشود که به کاربر اجازه میدهد ارتفاع آنها را متناسب با سلیقه و اندازه دستان خود تنظیم کند. این سطح از شخصیسازی فیزیکی در این بازه قیمتی، یک ارزش افزوده بزرگ محسوب میشود.
- دکمههای پشتی: شاید مهمترین ویژگی برای بسیاری از خریداران کنترلرهای حرفهای، وجود دکمههای پشتی قابل برنامهریزی باشد. Manba One در این بخش با ارائه چهار دکمه پشتی، خود را از بسیاری از رقبای همقیمت که تنها به دو دکمه بسنده میکنند، متمایز میسازد. وجود این دو دکمه اضافی، پتانسیل شخصیسازی و بهینهسازی کنترلها را به شکل چشمگیری افزایش میدهد. با این حال، محل قرارگیری این دکمهها ممکن است برای همه ایدهآل نباشد. آنها نسبتاً بالا و روی بدنه اصلی دستگیرهها قرار گرفتهاند و به صورت دو به دو زیر هم چیده شدهاند. این طراحی ایجاب میکند که بازیکن از انگشتان میانی خود برای فشردن هر چهار دکمه استفاده کند که ممکن است کمی غیرطبیعی و دشوار باشد. با این وجود، یک نکته طراحی هوشمندانه، یعنی ایجاد بافت خطدار روی دو دکمه بالایی، به تفکیک لمسی آنها از دو دکمه پایینی کمک شایانی میکند.
- تریگرها و ویژگیهای جانبی: تریگرهای Manba One نیز از سنسورهای Hall Effect بهره میبرند که دقت و دوام بالایی را تضمین میکند. در پشت کنترلر، قفلهای فیزیکی برای محدود کردن دامنه حرکت تریگرها تعبیه شده است. اگرچه این قفلها تنها یک حالت تنظیم دارند، اما قدرت واقعی شخصیسازی تریگرها در منوی داخلی کنترلر نهفته است که به کاربر اجازه میدهد نقطه فعالسازی و مناطق مرده را با دقتی بسیار بالا تنظیم کند. در نهایت، یکی از بهترین و کاربردیترین ویژگیهای این کنترلر، وجود یک سوئیچ فیزیکی روشن/خاموش است. این ویژگی ساده اما حیاتی، به کاربر اجازه میدهد تا به راحتی کنترلر را خاموش کرده، در مصرف باتری صرفهجویی کند و از فرآیند خستهکننده قطع اتصال دانگل و انتظار برای خاموش شدن خودکار، جلوگیری نماید. یک پایه شارژر زیبا که فضایی برای نگهداری دانگل USB را نیز در خود دارد، این مجموعه کاربردی را تکمیل میکند.
فصل چهارم: عملکرد واقعی در میدان نبرد
با وجود تمام ویژگیهای روی کاغذ، عملکرد یک کنترلر در میدان عمل، یعنی در دل بازیها، مشخص میشود. Manba One به لطف ورودیهای باکیفیت و قابلیت شخصیسازی عمیق، عملکردی بسیار انعطافپذیر و قابل قبول در ژانرهای مختلف از خود به نمایش میگذارد. دکمههای میکروسوئیچ، آن را به گزینهای عالی برای بازیهای مبارزهای یا اکشن سریع تبدیل میکنند. چهار دکمه پشتی، در بازیهای شوتر یا نقشآفرینی که نیاز به دسترسی همزمان به چندین قابلیت وجود دارد، بسیار کارآمد هستند. راحتی و ارگونومی کلی آن نیز باعث میشود برای تجربه بازیهای داستانمحور و طولانی، گزینهای مناسب باشد. عمر باتری بیش از ده ساعته آن نیز کاملاً قابل قبول و رضایتبخش است و نرخ نمونهبرداری 800 هرتزی در حالت سیمی، پاسخگویی بسیار بالایی را تضمین میکند.
با این حال، این کنترلر به صورت تخصصی بر روی یک بخش خاص تمرکز نکرده است. برای مثال حساسیت بسیار بالای آنالوگ استیکها (پس از به صفر رساندن مناطق مرده) میتواند برای برخی بازیکنان یک شمشیر دولبه باشد؛ از یک سو دقت فوقالعادهای در حرکات ریز و نشانهگیری فراهم میکند، اما از سوی دیگر میتواند حرکات بزرگ و سریع را کمی غیرقابل کنترل و عصبی جلوه دهد. همچنین، گزارشهایی مبنی بر نیاز به کالیبراسیون مجدد استیکها در برخی بازیهای خاص برای رفع مشکلات جزئی وجود داشته است که نشان میدهد نرمافزار داخلی آن هنوز جای کمی برای بهبود دارد.
در نهایت، Manba One یک قمار هوشمندانه بر روی مفهوم ارزش است. این کنترلر شاید بهترین کیفیت ساخت، بهترین ارگونومی یا بهترین دکمههای پشتی را در بازار نداشته باشد. رقبای گرانقیمتتری وجود دارند که در هر یک از این زمینهها، عملکرد بهتری از خود نشان میدهند. برای مثال، GameSir Tarantula Pro راحتی و استیکهای بهتری دارد، Victrix Pro BFG شخصیسازی فیزیکی بیشتری ارائه میدهد و Turtle Beach Stealth Ultra دکمههای پشتی با طراحی بهتری دارد. اما نکته اینجاست که هیچ کنترلری در این بازه قیمتی، چنین مجموعه کاملی از ویژگیهای پیشرفته را در کنار یک سیستم شخصیسازی یکپارچه و قدرتمند ارائه نمیدهد.
در مجموع باید بگوییم که کنترلر Manba One یک انتخاب فوقالعاده برای بازیکنانی است که به دنبال ورود به دنیای کنترلرهای حرفهای هستند اما نمیخواهند هزینه زیادی صرف کنند یا خود را درگیر نرمافزارهای پیچیده کامپیوتری نمایند. قدرت بینظیر منوی داخلی آن، وجود چهار دکمه پشتی، و استفاده از فناوریهای مدرنی مانند سنسورهای Hall Effect، آن را به یک بسته بسیار ارزشمند تبدیل میکند. با این حال، بازیکنان رقابتی حرفهای یا کسانی که کیفیت ساخت و محل قرارگیری بینقص دکمههای پشتی برایشان در اولویت اول قرار دارد، شاید بهتر باشد بودجه خود را افزایش داده و به سراغ گزینههای تخصصیتر بروند. Manba One یک همهفنحریف قابل احترام است؛ محصولی که شاید در هیچ زمینهای بهترین نباشد، اما در ارائه مجموعهای کامل از امکانات با قیمتی منصفانه، یکی از بهترینهاست.