
در تالار مشاهیر فرهنگ عامه، کمتر شخصیتی را میتوان یافت که همچون جیمز باند، با گذشت دههها همچنان نمادی از جذابیت، خطر و ماجراجویی باقی مانده باشد. مأمور 007، این سایه خوشپوش و بیرحم، نسلهاست که بر پرده نقرهای سینما حکمرانی میکند و هر بار با چهرهای جدید، خود را با زمانه وفق میدهد. اما در دنیای بازیهای ویدیویی، داستان کاملاً متفاوت بوده است. این قلمرو برای باند، سرزمینی تقریبا نفرینشده به حساب میآید. پس از درخشش خیرهکننده و تکرارنشدنی بازی GoldenEye 007 در دوران کنسول نینتندو 64، که به تنهایی استانداردهای سبک شوتر اول شخص را برای کنسولهای خانگی بازتعریف کرد، این مجموعه هرگز نتوانست موفقیت خود را تکرار کند. تلاشهای بعدی، از عناوین قابل احترامی مانند Everything or Nothing گرفته تا اقتباسهای سینمایی ضعیف و فراموششدنی، همگی در بهترین حالت، تجربههایی متوسط و گذرا بودند. طرفداران این شخصیت، سالهاست که در حسرت یک بازی مدرن، عمیق و وفادار به ریشههای این جاسوس افسانهای به سر میبرند.
حال به نظر میرسد این انتظار طولانی و طاقتفرسا، سرانجام به پایان خود نزدیک میشود. استودیوی IO Interactive، معماران دانمارکی سری بینظیر Hitman، مسئولیت سنگین احیای این اسطوره را بر عهده گرفتهاند؛ انتخابی که شاید بتوان آن را محتملترین گزینه برای موفقیت دانست. این استودیو با خلق دنیای پیچیده مأمور 47، تبحر خود را در طراحی مراحل چندلایه، هوش مصنوعی چالشبرانگیز و از همه مهمتر، خلق اتمسفر بیبدیل جاسوسی و مخفیکاری به اثبات رسانده است. آنها استاد خلق پازلباکسهای پیچیدهای هستند که بازیکن را به تفکر، برنامهریزی و خلاقیت دعوت میکنند. پس از سالها کار در سکوت و خفا تحت نام رمز Project 007، سرانجام پردهها از روی بازی 007 First Light کنار رفته و اطلاعاتی که به بیرون درز کرده، موجی از هیجان و امید را در دل طرفداران ایجاد کرده است. آیا IO Interactive همان ناجی است که جیمز باند برای بازگشت به اوج در دنیای بازیها به آن نیاز دارد؟ در ادامه، به کالبدشکافی عمیق و بیپرده تمام آن چیزی میپردازیم که از این عنوان مورد انتظار و سرنوشتساز میدانیم.
مسیر پر فراز و نشیب تا عرضه؛ پایانی بر یک انتظار طولانی
داستان توسعه First Light خود به اندازه یک مأموریت جاسوسی، پر از سکوت و انتظار بوده است. اولین بار در نوامبر سال 2020 بود که IO Interactive با یک تیزر کوتاه و مرموز، خبر از کار بر روی پروژهای بر اساس دنیای جیمز باند داد. این خبر، همچون زمزمهای از یک وعده بزرگ، امید را در دل طرفداران زنده کرد، اما پس از آن، سکوتی تقریباً پنج ساله بر پروژه حاکم شد. این سکوت طولانی، بسیاری را نگران سرنوشت بازی کرده بود تا اینکه ناگهان در رویداد State of Play ماه ژوئن سونی، اولین تریلر رسمی و نام بازی، یعنی 007 First Light، به شکلی غافلگیرکننده به نمایش درآمد. این رونمایی انفجاری، با یک نمایش خیرهکننده و 30 دقیقهای از گیمپلی در رویداد ماه سپتامبر به اوج خود رسید و تمام شک و تردیدها را از بین برد. اکنون با اطمینان میدانیم که این انتظار طولانی بیدلیل نبوده و قرار است در تاریخ 27 مارس 2026 (7 فروردین 1405)، شاهد عرضه رسمی این عنوان برای پلتفرمهای کامپیوترهای شخصی (PC)، ایکسباکس سری X/S، پلیاستیشن 5 و کنسول نسل بعدی نینتندو یعنی Switch 2 باشیم.
روایتی از یک آغاز؛ داستان، شخصیتها و دنیای مدرن
همانطور که از عنوان بازی پیداست، First Light یک داستان سرآغاز است؛ روایتی از چگونگی تبدیل شدن یک جوان سرکش و مستعد به بیرحمترین و کارآمدترین مأمور سازمان MI6. ما با جیمز باندی روبرو نیستیم که با خونسردی و تجربه، از پس هر موقعیتی برمیآید. این باند، جوانی 26 ساله، خام، گستاخ و به تعبیر خالقش ایان فلمینگ، یک گلوله بدون هدف است؛ ابزاری مرگبار در دستان دولت که هنوز هنر کنترل قدرت خود را نیاموخته و باید تراش بخورد. داستان بازی با گذشته تراژیک او گره خورده است؛ پسری که در 11 سالگی والدین خود را در یک حادثه کوهنوردی از دست داده و پس از گذراندن دورانی پرآشوب در مدارس شبانهروزی و نیروی دریایی سلطنتی، سرانجام به واسطه یک اقدام قهرمانانه و غیرمنتظره در مأموریتی در ایسلند، توجه سازمان اطلاعاتی MI6 را به خود جلب میکند.
اولین مأموریت بزرگ او پس از جذب، بلافاصله او را در مسیری خطرناک قرار میدهد: شکار یک مأمور خائن و خودسر به نام 009، که به عنوان یک استاد سواستفاده و فریب توصیف شده است. این تقابل، نه تنها یک آزمون برای مهارتهای باند، بلکه یک آزمون برای شخصیت اوست. 009 همچون آینهای تاریک در برابر باند قرار میگیرد و به او نشان میدهد که مرز میان یک قهرمان و یک هیولا تا چه حد میتواند باریک باشد. این تعقیب و گریز نفسگیر، باند را به سفری دور دنیا میبرد و او را از خیابانهای آشنای لندن به اروپای شرقی در اسلواکی و حتی مناطقی که به نظر میرسد از ویتنام الهام گرفته شدهاند، میکشاند. در این مسیر، او تنها نخواهد بود. شخصیتهای نمادینی همچون M، مانیپنی و البته Q که این بار برخلاف نسخههای اخیر سینمایی، یک جنتلمن مسن و وفادار به ریشههاست، او را همراهی خواهند کرد. همچنین، او با یک مأمور فرانسوی از سازمان DGSE به نام شارلوت روث نیز همکار میشود که این موضوع، پتانسیل ایجاد یک رابطه پیچیده و پر از تنش، درست به سبک کلاسیک داستانهای باند را فراهم میکند.
نکته جالب توجه، جریان داشتن داستان در دوران کاملاً مدرن است. این موضوع چالشهای جدیدی را پیش روی یک جاسوس سنتی قرار میدهد. چگونه میتوان در عصر نظارت دیجیتال، شبکههای اجتماعی و هوش مصنوعی، همچون یک سایه عمل کرد؟ این باند جوان، احتمالاً با ابزارهای دیجیتال بزرگ شده و شاید برخلاف پیشینیان خود، راه و رسم استفاده از فناوری به نفع خود را بهتر بلد باشد. این همان باندی است که شاید در تلفن همراهش اپلیکیشن تیکتاک را نیز داشته باشد و بتواند از یک ویدیوی وایرال شده برای ردیابی هدفش استفاده کند. این مدرنیته، به داستان بازی لایهای از پیچیدگی و جذابیت اضافه میکند که آن را از نوستالژی صرف فراتر میبرد.
کالبدشکافی گیمپلی؛ تعادل جیمز باند میان سایه و خشونت
بزرگترین سوالی که از زمان معرفی پروژه ذهن همگان را به خود مشغول کرده، این است: آیا 007 First Light صرفاً یک نسخه از Hitman با پوسته جیمز باند است؟ IO Interactive به صراحت و با قاطعیت به این سوال پاسخ منفی داده است. هرچند شباهتهایی در DNA این دو بازی وجود دارد، اما فلسفه وجودی و رویکرد آنها از زمین تا آسمان متفاوت است. مأمور 47 یک شبح است؛ او یک برنامهریز دقیق است که با صبر و حوصله، محیط را تحلیل کرده و بینقصترین نقشه را برای یک قتل خاموش و بینقص اجرا میکند. اما جیمز باند، به گفته کارگردان روایی بازی، شتاب حرکتی رو به جلوی بسیار بیشتری دارد. او یک نیروی واکنشگرا و غیرقابل پیشبینی است. باند همانقدر که میتواند با صبر در سایهها منتظر بماند، میتواند با گستاخی از در اصلی وارد شود، با دشمنان رو در رو صحبت کند و یا در یک آن، تصمیم بگیرد که با مشت، مسیر خود را باز کند. این رویکرد دوگانه و انعطافپذیر، در چهار ستون اصلی و در هم تنیده گیمپلی تجلی پیدا میکند.
اولین ستون، هنر جاسوسی است. این بخش، روح کلاسیک و آرام بازی و نزدیکترین نقطه به دنیای Hitman است. تصور کنید در یک مهمانی مجلل نفوذ کردهاید؛ به جای استفاده از اسلحه، میتوانید با نزدیک شدن به یک گروه از مهمانان، مکالمهای کلیدی را شنود کنید که رمز ورود به یک اتاق امن را برایتان فاش میکند. یا میتوانید با ایجاد یک حواسپرتی کوچک، کارت ورود را از جیب نگهبانی که محو تماشای تلویزیون است، بربایید. هر سرنخ و اطلاعات کوچکی که از محیط به دست میآورید، میتواند یک مسیر جدید، یک راه میانبر یا راه حلی خلاقانه برای عبور از یک چالش پیش روی شما قرار دهد.
دومین ستون، غریزه نام دارد. این قابلیت، تجسم استعداد ذاتی، هوش سرشار و واکنشهای فرا انسانی باند در گیمپلی است. غریزه یک منبع محدود است که با انجام حرکات حرفهای و از بین بردن دشمنان پر میشود و به شما اجازه میدهد تا در موقعیتهای حساس، ورق را به نفع خود برگردانید. ممکن است از آن برای فریب دادن یک نگهبان و کشاندن او به یک گوشه خلوت برای یک قتل خاموش استفاده کنید، یا در میانه یک بازجویی، با بلوف زدن از یک موقعیت مشکوک فرار کنید. این قابلیت همچنین در درگیریهای مسلحانه، حالتی شبیه به Bullet-Time را فعال میکند تا بتوانید با آرامش و دقت بیشتری، اهداف خود را از پای درآورید.
سومین و شاید جذابترین ستون، گجتها هستند. مگر میشود جیمز باند را بدون ابزارهای شگفتانگیز و خلاقانه Q تصور کرد؟ این گجتها بخش جداییناپذیر جعبهابزار شما هستند و امکانات بیشماری را برای حل مشکلات پیش روی شما قرار میدهند. هک کردن یک سیستم امنیتی از راه دور برای باز کردن یک مسیر، بریدن یک در فولادی قفل شده با لیزر ساعت مچی، یا استفاده از موارد مختلف برای ایجاد حواسپرتی، تنها بخشی از امکاناتی است که این ابزارها در اختیار شما قرار میدهند و با پیشروی در بازی، به گنجینه آنها افزوده خواهد شد.
و اما آخرین ستون، مبارزات است. اینجا همان جایی است که بازی از Hitman فاصله گرفته و به یک فیلم اکشن سینمایی تبدیل میشود. درگیریها ترکیبی روان و هیجانانگیز از مبارزات تن به تن و تیراندازیهای نفسگیر هستند. باند یک مبارز حرفهای و بیرحم است. در فضاهای بسته، او میتواند دشمن را از روی نرده به پایین پرتاب کند، سر او را به دیوار بکوبد، در یک حرکت نرم و سریع او را خلع سلاح کند و یا با استفاده از نزدیکترین شیء در محیط، او را از کار بیندازد. سیستم مبارزات نزدیک شامل دفاع کردن (Parry)، پرتاب کردن و حرکات تمامکننده سینمایی است که حس یک فیلم اکشن را به خوبی منتقل میکند. این چهار ستون در کنار هم، به بازیکن اجازه میدهند تا سبک بازی خود را پیدا کند و هر مأموریت را به دهها روش مختلف به پایان برساند؛ از یک شبح خاموش گرفته تا یک نیروی تهاجمی غیرقابل توقف.
در نهایت …
007 First Light بیش از یک بازی، یک قمار بزرگ و هیجانانگیز است؛ قماری که از یک سو، آینده میراث جیمز باند در دنیای بازیهای ویدیویی و از سوی دیگر، اعتبار استودیوی IO Interactive را بر روی میز قرار داده است. تمام شواهد نشان میدهند که با پروژهای عمیقاً فکر شده و جاهطلبانه روبرو هستیم که تلاش میکند توازنی هنرمندانه میان دو روی سکه شخصیت باند برقرار کند: از یک طرف، جاسوس خونسرد و محاسبهگری که با ظرافت یک جراح در سایهها حرکت میکند و از طرف دیگر، نیروی تهاجمی بیرحمی که همچون یک پتک، تمام موانع را در هم میشکند. این بازی، فرصتی طلایی برای خلق یک نسخه تعاملی و مدرن از 007 است؛ نسخهای که میتواند برای نسل جدید گیمرها، همان نقشی را ایفا کند که فیلمهای سینمایی برای نسلهای گذشته ایفا کردهاند.
اما اکنون نوبت شماست که به ما بگویید. جیمز باند ایدهآل شما در دنیای بازیهای ویدیویی چه ویژگیهایی دارد؟ آیا به یک قاتل خاموش و شبحمانند به سبک مأمور 47 وفادار میمانید، یا یک قهرمان اکشن بیپروا که در دل آتش و انفجار، مسیر خود را باز میکند؟ دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.