بازی Kingdom Come: Deliverance 2 آمده تا بار دیگر شما را به قلب قرون وسطی ببرد، جایی که هر تصمیمی سرنوشتساز است. با گرافیکی خیرهکننده، داستانی عمیق و گیمپلی واقعگرایانه، این بازی یکی از موردانتظارترین عناوین سال محسوب میشود. اگر میخواهید بدانید که آیا این بازی ارزش خرید دارد یا خیر، مطلب کامل را در فروشگاه تک سیرو دنبال کنید.
بعضی روزها با حسرت به گذشته نگاه میکنم و با خودم میگویم که دیگر هیچ بازیای نمیتواند حس و حال اولین باری که بازی Skyrim را تجربه کردم، برایم تکرار کند. اما درست همان لحظه، بازی Kingdom Come: Deliverance 2 سوار بر اسبی مغرور از راه میرسد و مرا با تمام قدرت از روی زمین بلند میکند.
این بازی با سیستم مبارزاتی مبتنی بر مهارت، داستانی پر از شور و هیجان که یادآور حماسههای سینمایی هالیوودی است و دنیایی که همچون قصری باشکوه بر سرنوشت بازیهای نقشآفرینی سایه انداخته، یک دنبالهی بینقص و در عین حال یک تاجگذاری باشکوه برای این مجموعه محسوب میشود.
درست همانطور که بازی The Witcher 3 برای استودیوی بازیسازی سیدی پراجکت رد (CD Projekt Red) یا بازی Greedfall برای استودیوی اسپایدرز (Spiders) نقطهی عطفی بود، این بازی هم ایدههای نسخهی قبلی را به تکامل رسانده و تجربهای غنی و پر جزئیات ارائه میدهد.
البته، هیچ بازیای در این مقیاس و وسعت خالی از ایرادهای فنی نیست و گاهی طراحیهای متضادش به نظر در نبردی درونی با خود گرفتار میشوند، اما حتی با وجود این مشکلات، شکوه و جلال آن غیرقابل انکار است.
داستان حماسی این نسخه تقریباً بلافاصله از همان جایی آغاز میشود که نسخهی اول در سال ۲۰۱۸ به پایان رسید. اما نگران نباشید؛ حتی اگر نسخهی اول را تجربه نکرده باشید، همچنان میتوانید بدون مشکل در مسیر روایت غرق شوید. داستان اصلی آنقدر واضح و سرراست پیش میرود که نیازی به اطلاعات قبلی ندارید و در هر جایی که اشارهای به گذشته شود، بازی با ظرافت همهچیز را برای شما توضیح میدهد.
شخصیت هنری، پسر یک آهنگر که حالا برخلاف انتظار همگان در میانهی نبردهای سیاسی و خونریزیهای سلسلهای گرفتار شده، همچنان محور اصلی این روایت است. در کنار او، شخصیتهای فرعی متنوع و پرجزئیاتی نیز حضور دارند که شامل اربابی جوان و پرهیاهو و حتی چهرههایی واقعی از تاریخ میشود که ورودشان به داستان، شگفتی و جذابیت خاصی به آن بخشیده است.
بازی Kingdom Come: Deliverance 2 با حفظ هویت تاریخی و واقعگرایانهی نسخهی قبلی، همچنان تعهد خود به ارائهی یک تجربهی نقشآفرینی منحصربهفرد را حفظ کرده است. سیستم مبارزاتی آن، که در نسخهی اول به دلیل پیچیدگی و منحصر به فرد بودنش مورد تحسین قرار گرفته بود، اکنون به تکامل رسیده و هیجان مبارزههای تنبهتن را بیش از پیش افزایش داده است.
همچنین، توسعهدهندگان وعده دادهاند که جهان بازی غنیتر، پرجنبوجوشتر و پویاتر از همیشه خواهد بود، به طوری که کوچکترین تصمیمات شما میتواند بر مسیر داستان تأثیر بگذارد. تعامل با شخصیتهای مختلف، همراه با دیالوگهای طبیعی و پرجزئیات، احساسی واقعی از حضور در دنیای قرون وسطایی را به بازیکن منتقل میکند.
با همه این اوصاف، بازی Kingdom Come: Deliverance 2 نهتنها دنبالهای شایسته برای نسخهی اول است، بلکه میتوان آن را نقطهی اوج این سری دانست. روایت تأثیرگذار، جهانسازی دقیق و غرقکننده و مکانیکهای عمیق گیمپلی همگی دستبهدست هم دادهاند تا اثری خلق شود که طرفداران نقشآفرینی را برای ساعتها درگیر خود کند. این بازی تجربهای است که به شما اجازه میدهد قرون وسطی را نهتنها ببینید، بلکه لمس کنید و در آن زندگی کنید.
داستانی که مویرگهای مغزتان را به چالش میکشد
بازی Kingdom Come: Deliverance 2 نهتنها از نظر گیمپلی و جزئیات فنی پیشرفت چشمگیری داشته، بلکه در بخش داستانی نیز به اثری تأثیرگذار و عمیق تبدیل شده است. داستان این نسخه بار دیگر شما را در نقش هنری، آهنگر سادهای که سرنوشت او را به قلب ماجراهای سیاسی و جنگهای خونین کشانده، قرار میدهد.
اما این بار، او تنها یک جنگجو یا قهرمان کلیشهای نیست؛ بلکه شخصیتی است که در برابر تصمیمات دشوار قرار میگیرد، باورهایش به چالش کشیده میشود، و باید میان وفاداری، انتقام و بقا انتخاب کند. با اینکه بازی ادامهای بر نسخه اول است، اما نیازی نیست که آن را تجربه کرده باشید تا از داستان لذت ببرید. بازی با روایت هوشمندانهاش اطلاعات لازم را به شما میدهد، اما در عین حال، رازهایی را نگه میدارد که تنها صبورترین بازیکنان به کشف آنها نائل خواهند شد.
ستارهی درخشان این ماجراجویی، شهر شگفتانگیز کوتنبرگ است. این شهر بهطور خیرهکنندهای بزرگ و پرجزئیات طراحی شده و زنده و پویا به نظر میرسد؛ انگار که واقعاً در دل تاریخ قدم میزنید. معماری آن تا حد زیادی براساس شهر واقعی امروزی ساخته شده و خیابانهایش مطابق با نقشهی مدرن شهر طراحی شدهاند.
کوتنبرگ صرفاً یک پسزمینهی بیجان نیست؛ بلکه خودش داستانی دارد که در دل کوچهها و بازارهایش جریان دارد. از دوئلهای بین مدارس شمشیربازی رقیب گرفته تا تعقیب یک قاتل زنجیرهای مخوف، همیشه چیزی برای کشف کردن وجود دارد. البته، گاهی چهرههای مشابه یا صداهای تکراری میان NPCها به چشم میخورد، اما وقتی در چنین دنیای زندهای غرق میشوید، این نکات کوچک به سختی به چشم میآیند.
آنچه که بیش از همه مرا تحت تاثیر قرار داد، تنوع ماموریتها بود. برخلاف بسیاری از بازیهای نقشآفرینی که ماموریتهای جانبی صرفاً به نابود کردن دشمنان یا تحویل بستهها خلاصه میشود، در اینجا تقریباً هر ماموریت با یک پیچش داستانی جذاب، یک انتخاب احساسی دشوار، یا دیالوگهایی پرکشش همراه است.
حدود ۱۰۰ ماموریت در بازی وجود دارد و جالب اینجا است که تقریباً همهی آنها بهاندازهای منحصربهفرد و بهیادماندنی هستند که در یک بازی دیگر میتوانستند ماموریتهای اصلی باشند. حتی زمانی که داستان شما را به عمق یک سیاهچال تاریک و وحشتناک میبرد، حس ترس و تنش ایجاد میکند، اما در همان لحظه شما را با انتخابهای غیرمنتظرهای روبهرو میسازد.
دنیای بازی، دو نقشهی گسترده و نفسگیر را در بر میگیرد که سرشار از جزئیات تاریخی مربوط به زندگی در دوران قرون وسطی هستند. مناظر طبیعی، با وجود اینکه عمدتاً شامل جنگلها و دشتهای وسیع میشوند، با تنوعی که در طراحی روستاها و قلعهها به کار رفته، احساس یکنواختی را از بین میبرند.
این دنیا آنقدر وسیع است که میتوانید در آن گم شوید و ساعتها بدون دنبال کردن ماموریتها، فقط به کاوش و کشف مشغول باشید. نکتهای که برایم جالب بود، عدم امکان ورود به اکثر کلیساهای بازی بود، درحالیکه در واقعیت، کلیساها از مهمترین نقاط دیدنی در اروپای قرون وسطی محسوب میشوند.
اما اگر مأموریتهای جانبی هر کدام مانند یک قسمت از یک سریال جذاب هستند، داستان اصلی مانند یک فیلم جنگی پرشکوه است که از تمام ظرفیتهای سینمایی خود استفاده میکند. لحظاتی در بازی وجود دارند که شما را به وجد میآورند و لحظاتی دیگر که چنان بار احساسی سنگینی دارند که ممکن است اشک را به چشمانتان بیاورند.
در مرکز این حماسه، هنری قرار دارد که باید در مسیر سرنوشتش با دشمنی روبهرو شود که شاید یکی از موثرترین و تاثیرگذارترین آنتاگونیستهایی باشد که تاکنون در یک بازی ویدیویی دیدهایم. این شخصیت، فراتر از یک دشمن معمولی است؛ او زیر پوست شما میرود، تصمیمات شما را زیر سوال میبرد و مجبورتان میکند که دیدگاه خود نسبت به مفاهیم قهرمان در برابر شرور را تغییر دهید.
روایت بازی سرشار از لحظات پرتنش، دیالوگهای سنگین و تاثیرگذار، و حتی صحنههایی است که مخاطب را در موقعیتهای دشوار اخلاقی قرار میدهد. برخلاف بسیاری از بازیهایی که شما را به یک قهرمان شکستناپذیر تبدیل میکنند، در اینجا تصمیمات شما واقعاً اهمیت دارند و ممکن است عواقبی داشته باشند که در لحظه انتظارشان را ندارید.
شخصیتها، با اینکه بر اساس واقعیت تاریخی ساخته شدهاند، بهاندازهای عمیق و پرداخته شده هستند که احساس کنید با افراد واقعی طرف هستید. حتی درگیریهای کوچک میان گروههای مختلف، سیاستمداران و حتی مردم عادی، به شما حس شرکت در یک درام تاریخی عظیم را میدهد.
با این حال، چیزی که بازی Kingdom Come: Deliverance 2 را از سایر عناوین مشابه متمایز میکند، نحوهی نمایش رشد شخصیتی هنری است. او تنها یک جنگجو نیست؛ بلکه فردی است که در طول بازی تغییر میکند، تجربیاتش او را شکل میدهند و انتخابهای شما مسیر زندگیاش را تغییر میدهند.
این بازی بهشدت بهواقعگرایی وفادار است و از ارائهی یک داستان سیاه و سفید پرهیز میکند. درست همانند دنیای واقعی، در این بازی نیز خوب و بد مطلق وجود ندارد و شما باید خودتان تشخیص دهید که چه چیزی درست و چه چیزی اشتباه است.
بدون شک، پایان این داستان یکی از فراموشنشدنیترین لحظات بازی خواهد بود. بدون اینکه چیزی را اسپویل کنم، باید بگویم که بازی در آخرین لحظات خود، شما را مجبور میکند به تمام تصمیماتی که در طول بازی گرفتهاید فکر کنید. این تجربه، شما را به چالش میکشد، باورهایتان را میسنجد، و نهایتاً با یکی از بهیادماندنیترین نبردهای نهایی مواجه خواهید شد که شاید برای مدتها ذهن شما را درگیر کند.
بازی Kingdom Come: Deliverance 2 نهتنها دنبالهای عالی بر نسخهی اول است، بلکه یک استاندارد جدید در روایت داستانی بازیهای نقشآفرینی ایجاد کرده است. از شهرهای پرجنبوجوش گرفته تا مأموریتهای پر از پیچیدگی و درام، از دشمنانی که واقعی و تاثیرگذار هستند تا لحظاتی که شما را از نظر احساسی تکان میدهند، همه چیز در خدمت خلق یک شاهکار است. اگر به دنبال یک داستان تاریخی غنی، تصمیمات دشوار، و دنیایی که در آن غرق شوید هستید، این بازی همان چیزی است که باید تجربه کنید.
بجنگید، بگردید و جهان را به لرزه در بیاورید
بازی Kingdom Come: Deliverance 2 ترکیبی جاهطلبانه از یک اثر درام اکشن خطی قرون وسطایی و یک اثر جهان باز سندباکس است، اما این دو مفهوم همیشه به خوبی کنار یکدیگر قرار نمیگیرند. در بیشتر لحظات، این تلفیق یک تجربهی منحصربهفرد و سرگرمکننده ارائه میدهد، اما در برخی موارد، تناقضهای طراحی باعث میشوند که حس یکپارچگی بازی دچار خدشه شود.
از این لحظات که تجربهام را بهشدت تحت تاثیر قرار داد، ماجرای اردوگاه مجارها بود، محلی که میتواند هم از بهترین و هم از بدترین بخشهای بازی باشد. در بخشی از اواخر بازی، شما به اردوگاه شاه زیگیسموند، همان فرمانروای متجاوز و ظالمی که از ساعت اول نسخهی اول دشمن شما بوده، میرسید.
در همان لحظهی اول، تصمیم گرفتم که به تنهایی به این اردوگاه حمله کنم، اما بهسرعت نابود شدم. پس از این شکست، تصمیم گرفتم که برای انتقام آماده شوم. طی ۴۰ ساعت بعدی، کاراکتر خود را در بهترین مدارس شمشیربازی آموزش دادم، مهارت تیراندازی را یاد گرفتم، بهترین زرههای بازی را خریدم و حتی با دستان خود، برترین شمشیر بوهمیا را در کورهی آهنگری ساختم. زمانی که آمادهی بازگشت شدم، میدانستم که اینبار ماجرا کاملاً متفاوت خواهد بود.
این بار، با تمام مهارتهایی که کسب کرده بودم، به سبک یک جنگجوی حرفهای به اردوگاه حمله کردم و تمام سربازان دشمن را از دم تیغ گذراندم که حدود ۳۰ تا ۴۰ نفر بودهاند. تنها چند NPC غیرنظامی مانند آشپز و خیاط را زنده گذاشتم. مبارزه در این نبرد، ترکیبی از چالش، مهارت و هیجان خالص بود که مرا به اوج لذت رساند. اما زمانی که بازی در ادامه از من خواست که بهعنوان یک جاسوس وارد همان اردوگاه شوم، ناگهان تمام این تجربهی باشکوه فرو ریخت.
هنری در طول این ماموریت حتی اشارهای به این موضوع نمیکند که همین چند ساعت پیش، اردوگاه را به ویرانهای تبدیل کرده بود و تحت تعقیب دشمن قرار داشت.م این ماموریت بدون هیچ مسیر جایگزینی، از من میخواست که بهطور مخفیانه به اردوگاهی که قبلاً نابود کرده بودم نفوذ کنم و با NPCهای داستانی غیرقابل کشتن صحبت کنم، آن هم درحالیکه هر لحظه ممکن بود نگهبانان متوجه حضورم شوند و مرا شکار کنند.
بدتر از همه اینکه، حتی پس از نابودی این دشمنان ظالم، مردم شهرها و روستاها به دلایلی مرا یک جنایتکار میدانستند و اعتبارم به شدت کاهش یافت.
با این حال، این تجربهی خاص یک استثنا بود، چرا که تقریباً تمام لحظات دیگر بازی برای من پر از جذابیت و لذت بود. سیستم مبارزهی تاکتیکی و مهارتمحور شمشیربازی نسبت به نسخهی اول بهشدت بهبود یافته و روانتر شده است. درحالیکه در نسخهی اول شما واقعاً باید در مبارزات مهارت کسب میکردید، در این نسخه، سطحبندی و ارتقای شخصیت اهمیت بیشتری دارد و در برخی مواقع، آمار و تجهیزات از مهارت بازیکن مهمتر میشوند.
البته، این تغییر باعث شده که حتی بازیکنان کمتجربهتر نیز بتوانند داستان را تا پایان دنبال کنند، اما از سوی دیگر، آن حس چالش واقعی در برخی نقاط کاهش یافته است. مبارزات با کمان تغییرات قابلتوجهی داشته و اکنون بسیار روانتر و لذتبخشتر است.
در نسخهی اول، تیراندازی تا حدودی دستوپاگیر بود، اما در اینجا، تعادل بهتری بین دقت و مهارت بازیکن برقرار شده است. از ویژگیهای جالب گیمپلی، سیستم جدید آهنگری است که به شما اجازه میدهد سلاحهای خود را بسازید و شخصیسازی کنید. البته، این مکانیزم گاهی کمی دستوپاگیر و کند به نظر میرسد، اما لذتی که از استفادهی یک شمشیر ساخته شده با دستان خود در میدان نبرد میبرید، آن را به تجربهای ارزشمند تبدیل میکند.
Alchemy نیز تغییرات مثبت زیادی داشته و دیگر مانند نسخهی اول پیچیده و دستوپاگیر نیست. درحالیکه در نسخهی اول، ساخت معجونها فرآیندی نسبتاً طولانی و زمانبر بود، در این نسخه، این سیستم بهمراتب سادهتر و کاربردیتر شده، آن هم درحالیکه هنوز هم حس قرونوسطایی خود را حفظ کرده است.
سیستم ارتقای مهارتها و Perks نیز دستخوش تغییرات مهمی شده است. برخلاف نسخهی اول که برخی Perkها عملاً به جنبههای منفی و مثبت یکدیگر متکی بودند، اینبار بیشتر Perkها بهبودهای واقعی و تأثیرگذار ارائه میدهند. مثلاً در نسخهی اول، یکی از Perkها باعث میشد که خوابیدن در طبیعت اثر بهتری داشته باشد، اما در عوض خوابیدن در تخت خواب انرژی را دیرتر بازیبای میکرد. اما در این نسخه، تنها جنبهی مثبت باقی مانده، که باعث میشود سرمایهگذاری روی مهارتها احساس رضایتبخشی بیشتری داشته باشد.
شاید برخی ماموریتهای جانبی به جذابیت آرک راهب در نسخهی اول نباشند، اما همچنان گزینههای دیالوگی و فرصتهایی برای حل مشکلات با استدلال و منطق در بازی گنجانده شده است. این ویژگی به بازیکنانی که ترجیح میدهند از دیپلماسی بهجای شمشیر استفاده کنند، امکان تجربهی متفاوتی را ارائه میدهد که البته در برخی از جاهای بازی این مسیر توصیه نمیشود.
البته، مانند هر بازی جهانباز جاهطلبانهای، این بازی هم خالی از باگ نیست. اما بیشتر باگها از نوع بامزه و سرگرمکننده هستند؛ یعنی آن نوعی که اسکرینشات میگیرید و برای دوستانتان میفرستید، نه آنهایی که تجربهی بازی را نابود کنند. تنها در موارد نادری، باگها تاثیر منفی روی گیمپلی داشتند، که نشان میدهد تیم توسعه با وجود وسعت پروژه، توانستهاند بازی را در وضعیت قابلقبولی منتشر کنند.
در مجموع، بازی Kingdom Come: Deliverance 2 گام بزرگی رو به جلو است که مبارزات را بهبود داده، سیستمهای جدیدی اضافه کرده و تجربهی قرونوسطایی را واقعگرایانهتر از همیشه ارائه میدهد. با وجود برخی تناقضهای طراحی، بازی همچنان یکی از برترین نقشآفرینیهای نسل خود محسوب میشود و تجربهای را رقم میزند که میتواند شما را برای دهها ساعت در دنیای خود غرق کند.
محصولی که توانست PS5 را از لحاظ فنی به چالش بکشد
بازی Kingdom Come: Deliverance 2 از نظر گرافیکی جهشی بزرگ نسبت به نسخهی اول داشته و جلوههای بصری آن به طرز محسوسی پیشرفتهتر و چشمنوازتر هستند. استفاده از موتور بازیسازی جدید و بهینهشده باعث شده که دنیای قرون وسطایی بوهمیا با جزئیاتی بینظیر به تصویر کشیده شود.
از نورپردازی پویا گرفته تا بافتهای باکیفیت و مدلسازی دقیق شخصیتها، همهچیز به گونهای طراحی شده که تجربهای واقعگرایانه و سینمایی ارائه دهد. افکتهای محیطی مانند باران، مه و انعکاس نور روی زرهها حس حضور در یک دنیای زنده و نفسگیر را منتقل میکنند.
حتی در جنگلها و روستاها، کوچکترین عناصر مانند حرکت برگها در باد و بافت چوب روی خانهها به طرز شگفتانگیزی به واقعیت نزدیک هستند. این سطح از جزئیات، مخصوصاً در مقایسه با نسخهی اول، یک ارتقاء قابلتوجه محسوب میشود.
توسعهی Kingdom Come: Deliverance 2 سالها طول کشیده و به گفتهی تیم Warhorse Studios، این پروژه یکی از بزرگترین و جاهطلبانهترین بازیهایی بوده که روی آن کار کردهاند. از همان ابتدا، توسعهدهندگان هدف داشتند که بازی را هم از نظر گیمپلی و هم از نظر فنی به سطح جدیدی برسانند، و به نظر میرسد که در بیشتر جنبهها به این هدف دست یافتهاند.
فرایند توسعه شامل بازنگری کامل سیستمهای مبارزه، ارتقاء کیفیت انیمیشنها و بهینهسازی موتور گرافیکی بوده و نتیجهی آن یک دنیای پویا و پر از جزئیات است که حس واقعی بودن را به بازیکن القا میکند. این بازی چندین بار به تعویق افتاد تا مشکلات فنی برطرف شوند، اما در نهایت، محصول نهایی نشان میدهد که صبر توسعهدهندگان و طرفداران ارزشش را داشته است.
عملکرد بازی روی پلیاستیشن 5 فراتر از انتظار است. بر خلاف نسخهی اول که در زمان عرضه روی کنسولها مشکلات عملکردی جدی داشت، این نسخه به لطف بهینهسازی فوقالعاده، با نرخ فریم پایدار و گرافیک خیرهکننده اجرا میشود. حتی در تنظیمات بالا، محیطهای گستردهی بازی بدون کاهش شدید فریمریت، با وضوح بالا و جزئیات دقیق، رندر میشوند. البته، بازی روی حالت 60 فریم بر ثانیه در برخی لحظات شلوغ کمی افت دارد، اما در مجموع، تجربهی آن روی PS5 بسیار روانتر و بهینهتر از نسخهی قبلی است. این نشان میدهد که توسعهدهندگان به خوبی از سختافزار کنسولهای نسل نهم بهره بردهاند و بهینهسازی را در اولویت قرار دادهاند.
و اما موردی که از بازی Kingdom Come: Deliverance 2 به شدت من را مجذوب خودش کرد، موسیقی و صداگذاری آن است. موسیقی بازی همچنان با ترکیبی از قطعات ارکسترال سنگین و ملودیهای سنتی قرون وسطایی، به شکل هنرمندانهای جو بازی را منعکس میکند.
استفاده از سازهای قدیمی مانند ویول، لوت و فلوت باعث شده که موسیقی بازی حس تاریخی و اصالت خاصی داشته باشد. از طرف دیگر، صداگذاری شخصیتها بسیار حرفهای و واقعگرایانه است، مخصوصاً دیالوگها که با لهجههای اصیل ضبط شدهاند تا حس غوطهوری را افزایش دهند.
حتی صدای زرهها هنگام حرکت، برخورد شمشیرها در میدان نبرد و وزش باد در جنگلها با دقت زیادی طراحی شدهاند، تا تجربهای غنی و عمیق ارائه شود. این سطح از جزئیات در صداگذاری و موسیقی باعث شده که بازی نهتنها از نظر بصری، بلکه از نظر صوتی نیز یک اثر درخشان باشد.
با یکی از بهترین آثار سال ۲۰۲۵ مواجه شدهایم
بازی Kingdom Come: Deliverance 2 یک دنباله شایسته و جاهطلبانه برای نسخه اول است که موفق شده تجربهای واقعگرایانه و عمیق از زندگی در قرون وسطی ارائه دهد. داستان این نسخه به شکلی هنرمندانه ادامه ماجراجوییهای هنری را روایت میکند و بازیکنان را در میان توطئههای سیاسی، نبردهای خونین و انتخابهای اخلاقی دشوار قرار میدهد.
شهر کوتنبرگ و دیگر مناطق بازی با دقت تاریخی و جزئیاتی نفسگیر طراحی شدهاند که حس زنده بودن دنیا را به شکلی بینظیر القا میکنند. در کنار این، سیستم مبارزاتی پیچیده و مبتنی بر مهارت که در نسخه اول مورد تحسین قرار گرفته بود، اکنون پیشرفت بیشتری داشته و تجربهای هیجانانگیزتر و روانتر را ارائه میدهد. علاوه بر این، انتخابهای بازیکن تأثیر محسوسی بر روند داستان و تعامل با شخصیتهای دیگر دارد و باعث میشود هر تصمیم عواقب خاص خود را به همراه داشته باشد.
به عنوان جمعبندی باید گفت که بازی Kingdom Come: Deliverance 2 نه تنها تمامی نقاط قوت نسخه قبلی را حفظ کرده، بلکه با بهبودهایی در گیمپلی، مبارزات و روایت داستانی، استاندارد جدیدی را در بازیهای نقشآفرینی تاریخی تعیین کرده است.
اگرچه همچنان برخی تناقضات طراحی و مشکلات فنی جزئی در بازی دیده میشود، اما عظمت و جاهطلبی این عنوان باعث شده که این نکات کمرنگتر به نظر برسند. دنیای بازی، با مأموریتهای متنوع، شخصیتهای بهیادماندنی و جزئیات دقیق تاریخی، تجربهای فراموشنشدنی را برای علاقهمندان به نقشآفرینی و تاریخ رقم میزند. اگر به دنبال یک بازی هستید که شما را در عمق قرون وسطی غرق کند و در عین حال چالشهای فکری و استراتژیک را نیز ارائه دهد، این عنوان قطعاً ارزش تجربه را دارد.
+نکات مثبت:
- داستانی گیرا
- گیمپلیای کم نقص و کم نظیر
- موسیقی و صداگذاری بسیار مناسب
- جزئیات گرافیکی و فنی بسیار خوب
- داستانی مرتبط و مستقل نسبت به نسخه قبل برای تجربه فراگیر عموم گیمرها
– نکات منفی:
- وجود برخی باگها که گیمپلی را با چالش مواجه میکند
- پیچشهای داستانی که کمی غیر منطقی است
شما مخاطبان عزیز میتوانید هم اکنون بازی و محصولات موردنظر خودتان را به صورت مستقیم با ضمانت بهترین قیمت و ارسال سریع از فروشگاه تک سیرو خریداری کرده و تجربه خرید یا بازی خودتان را با ما و سایر مخاطبان به اشتراک بگذارید.
نظر شما در خصوص این موضوع چیست؟ آیا شما هم قصد دارید به تجربه بازی Kingdom Come: Deliverance 2 روی کنسول پلی استیشن 5 بپردازید؟ به نظر شما، آیا این بازی میتواند با این کیفیت و نوآوری، جایزه بهترین بازی سال ۲۰۲۵ را از آن خودش کند؟ نظرات خود را با ما به اشتراک گذاشته و سایر اخبار و مقالات مرتبط با حوزه بازیهای ویدیویی را از طریق مجله تک سیرو پیگیری و مطالعه کنید.